اول بذارید بگم که چی شد این موضوع ذهنم رو درگیر کرد؟
من همیشه به شهر محل تولدم -ملایر- علاقه داشتم. همانطور که به کشورم -ایران-، همانطور که به دینم -اسلام-، همانطور که به زبان مادریام -فارسی- و ... تا اینجای کار همه چیز عادی است، چون این علاقه به معنای نفی دیگری نیست. فکر میکنم این علاقه خوب هم هست چون باعث میشود اگر کاری از دستم بر آمد برای آدمهای این دستهبندیها انجام بدهم. این ایده اگر همگانی شود میتواند به نوعی از عدالت منجر شود. مثلاً در کنار صدها کتاب دربارهی تاریخ تهران، چند کتاب هم دربارهی تاریخ شهر کوچک ملایر نوشته میشود. (مثل کتاب زندهیاد ابراهیم صفایی)
جدیداً ما یک کسب و کار خانگی برای فروش سوغات ملایر راه انداختهایم به نام شیخعلی میرزا. حالا اینکه شیخعلی میرزا کیست و چرا این اسم را انتخاب کردیم بماند. در موردش میتوانید اینجا بخوانید. خلاصه قرار شد که من در بخش وبلاگ این سایت، مطالبی دربارهی تاریخ ملایر بنویسم. یکی از این مطالب را در مورد کریمخان زند نوشتم. راستش تقریباً همهی منابع تاریخی متفق القول هستند که زادگاه کریمخان زند جایی در حوالی روستای کمازان و پری شهر ملایر بودهاست. من این مطلب را نوشتم و ویدیویی هم برای پیج اینستاگرامی من لهجه دارم، ضبط کردم و همین را به عنوان یک نکتهی جالب در مورد ملایر بیان کردم. فکر میکنید چه اتفاقی افتاد؟ طی یکی دو روز بعد از انتشار این ویدیو، با سیلی از پیامها در اینستاگرام روبرو شدم که با لحن ملایم، متوسط یا خیلی تند به من میگفتند: چرا در این ویدیو گفتهای زندیه یک ایل لُر بودهاست؟ این افراد معتقد بودند که زندیه لَک است.
زندیه لُر بود یا لَک؟
راستش را بخواهید من به چند منبع تاریخی رجوع کردهبودم و آنجا نوشته بود ایل زند لُر بودهاست، من هم بدون اینکه بدانم کسانی روی این موضوع حساسیت دارند، همین را بیان کردم. اما ظاهراً در زمانهی ما بحثهای جدیای بین بعضی از مردم ایران بر سر این موضوع وجود دارد. عدهای که قومیت خود را لَک میدانند، بنابر مستنداتی معتقدند که این ایل لَک بودهاست و اگر کسی بگوید آنها لُر بودهاند موجب تخریب فرهنگ و هویت قوم لَک شدهاست. نمیدانم با شنیدن این داستان چه حسی دارید؟ شاید بگویید اصلاً چه اهمیتی دارد؟ راستش من هم شخصاً این میزان اهمیت دادن به موضوع را متوجه نمیشوم، اما به این فکر کردم که خب مشکلی نیست میشود به سراغ منابع موثقتر رفت و همان را بیان کرد. تمام! اما در این بررسیها با یک سوال اساسیتر روبرو شدم: اصلاً چطور میشود فهمید یک گروه به قوم لُر منتسب هستند یا لَک یا کُرد یا عرب یا تُرک یا ...؟
قومشناسی؟!
وقتی در مورد محل تولد یا زندگی افراد و گروهها صحبت میکنیم، مسئله تقریباً روشن است. مثلاً با مراجعه به کتب تاریخی میتوانیم بگوییم محل تولد ابن سینا بخارا بوده است. یا محل تولد کریمخان زند ملایر بوده است. همین حرف را میشود خیلی اوقات با دقت در مورد محل فوت یک شخصیت مشهور بیان کرد. برویم سراغ مسئلهی زبان. وقتی در مورد زبانهای دور از هم صحبت میکنیم، باز هم به نظر میرسد که با کار سختی روبرو نیستیم. مثلاً میتوانیم مرز روشنی بین زبان ترکی و عربی قائل باشیم. احتمالاً دعوای چندانی در مورد اینکه زبان مادری یک نفر ترکی است یا عربی، راه نیفتد. اما لهجهها و گویشهای نزدیک به هم اینطور نیستند. دیگر نمیشود به سادگی گفت که مثلاً مردم ملایر، گویشور لُری هستند یا لَک؟ حتی دیدهام که عدهای میگویند هیچکدام، باید بگویی فارسی با لهجهی ملایری. همین دردسر در مورد آداب و رسوم هم وجود دارد. مثلاً گُلوَنی که یک نوع سربند و روسری است، دقیقاً متعلق به کدام مردم است؟ کدام شهر؟ مردمی که در گذشته چه زبان و گویشی داشتهاند؟ اینجا دیگر همهچیز شفاف و یکتا نیست. شاید گروهی از مردمان در شهرها و ایلهای مختلف در بعضی از این سنتها مشترک باشند. با این مقدمات بیایید برویم سراغ مسئلهی قومیت. وقتی میگوییم مردم ملایر از قوم لُر یا لَک هستند، یعنی چه؟ وقتی میگوییم مردم تبریز از قوم تُرک هستند یعنی چه؟ یا وقتی یک نفر میگوید ما آریایی هستیم. یاد حرف یک نفر به خودم افتادم که کامنت گذاشته بود: شما سید هستی و این نشان میدهد که اصالتاً عرب هستی، پس در امور ما لُرها و لَکها دخالت نکن. سوالم این است که معنای این جملهها چیست؟ اصلاً چطور یک قومیت را تشخیص میدهیم؟
راه شناسایی قومیتها
من که راهی پیدا نکردم. چون در واقع تعریف یک قومیت با مجموعهای از زبان، فرهنگ، رسوم و ... است. وقتی همهی اینها مهآلود هستند چطور میتوانیم بگوییم یک نفر در عصر حاضر یا در گذشته بخشی از قوم فلان بودهاست؟ مثلاً یک نفر بیاید و قومیت مرا تعیین کند. پدر من اهل یک روستای لُر زبان (یا لَک زبان) و مادرم اهل یک روستای تُرکزبان از ملایر است. خودم در ملایر به دنیا آمدهام و بیشتر عمرم را تا کنون در بندرعباس و تهران گذراندهام. از طرف سیّد هستم. یعنی احتمالاً از جایی به بعد نسل پدریام به جایی در عراق و عربستان بر میگردد. خب؟ من عربم؟ ترکم؟ لُرم؟ لَکم؟ آریاییام؟ بعضی افراد میگویند باید ببینی قومیت پدرت چه بوده. اولاً قومیت پدر هم به همین شکل نامشخص و مهآلود است. ثانیاً چه کسی گفته قومیت از پدر به ارث میرسد؟ در مورد این مطلب در انتهای مطلبی که دربارهی کریمخان نوشتم (اینجا) بیشتر توضیح دادهام. راستش به این نتیجه رسیدم که دست کم باید ابهام بالای این موضوع را بپذیریم. اگر فرض کنیم روزی روزگاری قومیت خالصی به نام کُرد و تُرک به صورت کاملاً مجزا از هم وجود داشتهاست، مطمئناً بارها و بارها این اقوام با هم و بلکه با اقوام دیگر در هم آمیخته شدهاند. بنابراین دیگر کسی نمیتواند بگوید من از قوم کُرد یا قوم تُرک هستم. خواهش میکنم کُردها و تُرکهای متعصب عصبانی نشوند. حرف من کلی است. کسی هم نمیتواند خودش را از نسل آریاییها بداند. یا از نسل پیامبر اسلام (قابل توجه خودم که سیّد هستم). در واقع همهی ما احتمالاً هم از نسل آریاییها هستیم هم از نسل تُرکها، هم کُردها، هم عربها، هم هر نژاد و قومیت دیگری. خیلی محتمل است که هر کسی که در ایران زندگی میکند بالاخره یک نفر در درخت اجدادش به یک سیّد برسد. برای همین به این معنی احتمالاً خیلی از مردم ایران از نسل پیامبر هم هستند. به همین شکل شاید یکی از اجدادشان به تیمورلنگ، چنگیزخان مغول، شاه عباس صفوی، حجّاج بن یوسف یا هر شخصیت تاریخی دیگری که فرزندانی داشتهاست، برسد. نمیخواهم با بینهایت مثال بحث را ادامه بدهم، اما مسئلهی قوم یهود هم مثال تاریخی مهمی از این مسئله است. چیزی که عملاً فاجعهی 1948 را رقم زد و این رنج دنبالهدار را در گوشهای از خاورمیانه بنیان نهاد.
اگر خواستید میتوانید مطلب زیر را هم از من بخوانید: