سفرنامه اربعین 1441 (۱۳۹۸)
این نوشته سفر کاروانی هیات محبان روح الله (تهران) - فارغ التحصیلان دانشگاه سمنان - در اربعین سال ۱۳۹۸ را روایت میکند.
بلافاصله بعد از برگزاری مراسم عزاداری دهه اول محرم در روز ۱۳ ام ماه محرم اولین جلسه بحث و صحبت برای اربعین برگزار شد. حدود ۲۰ نفر از بچه های شورای خادمان در این جلسه حضور داشتند و قرار بود روی ۲-۳ تا موضوع مهم سفر بحث بشه و بقیه موضوعات به شورای کوچک تری که مخصوص اربعین تشکیل شده بود واگذار گردد.
اولین بحث روی حضور خواهران بود، به جز 3-4 نفر تقریبا همه بچه ها مخالف حضور خواهران مجرد بدون مَحرم مرد در سفر بودند و حضور تمامی خواهران تنها با محرم مرد امکان پذیر بود. بیشترین دلایل هم حول "عدم تجربه کافی هیات در سفر با حضور خواهران" و "مسئولیت قبول نکردن هیات در قبال خواهران مجرد در صورت بروز حادثه یا اتفاقی ناخوشآیند" می گشت.
مساله بعدی مورد بحث نیز تعیین مسئول اردو و مسئول قسمت خواهران بود که این قسمت نیز انجام شد و یکی از برادران به عنوان مسئول اردو و یکی از برادران متاهل به عنوان مسئول واحد خواهران و رابط دو طرف انتخاب شدند.
جلسات دیگر مربوط به سفر اربعین همگی در شورایی ۷-۸ نفره برگزار شد و کل شورای خادمان هیات در این جلسات حضور نداشتند.
با برآورد هزینهها، هزینه سفر ۸۰۰ هزار تومان در نظر گرفته شد. البته حدود ۷۵۰ تومن هزینه خالص و ۵۰ هزار تومان هزینه تلورانس بود که به نظر بنده تلورانس باید بیشتر در نظر گرفته میشد ؛ حدود ۱۰۰هزار تومان قابل قبول تر بود.
در برنامهریزیهای سفر به صورت جدی و مصمم روی سفر به سامرا و کاظمین تصمیم گیری شده بود ولی حدود 10 روز قبل از سفر ناآرامیها و اغتشاشاتی در عراق رخ داد که چند روزی مرز خسروی بسته شد و اجازه تردد اتوبوس ها به کاظمین و سامرا نیز داده نمیشد. گزارشات ضد و نقیضی از سامرا و کاظمین به گوش میرسید همینها باعث شد که سفر به سامرا را کنسل کنیم و تصمیم سفر به کاظمین را تا لحظه رسیدن به مرز به تعویق بیاندازیم.
در روز سفر در نزدیکی های همدان با اخباری که به گوش رسید و استخاره ای که کردیم سفر به کاظیمین را نیز کنسل کردیم. ( البته ناگفته نماند در صورت سفر به کاظمین ممکن بود اسکان نجفمان با مشکل مواجه شود. همچنین برنامه کاظمین بلافاصله بعد از عبور از مرز بود و با توجه به اتفاقاتی که در مرز رخ داد و خستگی و کلافگی بیش از حد زوار عملا سفر کاظمین بسیار بسیار سخت میشد. ضمنا در صورت سفر احتمالا به مشکلات مالی هم برخورد میکردیم)
نکته مهم در برنامه ریزی های سفر اربعین به صورت کاروانی در نظر گرفتن خستگی زوار است. خستگی بیش از حد که به خاطر تعدد برنامه و طولانی شدن مسیرها و ... بوجود میآید میتواند کیفیت کل سفر را تحت تاثیر قرار دهد.
همان روز های اول راجع به تاریخ سفر تصمیم گیری شد و تاریخ 17 الی27 مهر در نظر گرفته شد. برای ثبت نام نیز تاریخ 25 شهریور لغایت 2 مهر اعلام شد. (ما فکر میکردیم بایستی حدود 3-4 روز دیگر ثبت نام را تمدید کنیم تا بتوانیم حداقل ظرفیتمان یعنی 2 اتوبوس را پر کنیم اما در کمال ناباوری 2 مهر ظرفیت 3 اتوبوس ایرانی تکمیل شد و حدود 30-40 نفر نیز در ذخیره قرار گرفتند. البته ناگفته نماند که تا لحظه سفر کنسلی های متعددی داشتیم که با ذخیره ها جایگزین شدند.)
در نهایت در روز سفر 138 نفر ثبت نامی داشتیم که 2 نفرشان یک روز زودتر به عنوان پیش قراول برای هماهنگی های اسکان نجف اشرف و اطلاع رسانی دقیق وضعیت سفر به عراق رفته بودند.
هزینه سفر دو مرحله ای بود که در زمان ثبت نام 400 هزار تومان و تا 10 مهر باقی هزینه بایستی واریز میشد. اکثر خانوادهها مشکلی با هزینه نداشتند و به موقع پرداخت کردند و از این بابت ما به مشکلی برخورد نکردیم. بیشتر مشکل پرداخت هزینهها با دانشجویان یا سربازان یا افراد مجردی بود که منبع درآمد بالا و مطمئنی نداشتند. (البته به گفته دوستان امسال نسبت به سال های قبل از لحاظ پرداخت هزینه وضعیت خیلی بهتری داشتیم.) حدود 30 نفر نیز متقاضی وام سفر بودند که پیگیریهای وام انجام شد ولی خب در نهایت 2 نفر از بچه های هیات پول قرض دادند که وام داده شود و قید وام بانکی زده شد. بهتر است موضوع وام برای سال های بعد با جدیت بیشتری و همچنین در زمان زودتری پیگیری شود.
خوب است که علاوه بر اینکه سراغ وام و قرض میرویم سراغ پیدا کردن بانی نیز برویم. در این مورد امسال به دلایلی ما خوب عمل نکردیم. یکی از طرح هایی که میشود با جدیت پیگیری کرد این است که سراغ افرادی برویم که نمیتوانند در اربعین شرکت کنند و راضیشان کنیم که هزینه یک نفر را متقبل شوند.
اتوبوس ایرانی و عراقی را از حدود 15 روز قبل هماهنگ کرده و حدود یک هفته قبل از سفر تقریبا قطعی کردیم. نکته مهم در مورد اتوبوس ها این است که باید کل هزینه پرداخت گردد پس دو موضوع اهمیت پیدا میکند؛
بحث های فرهنگی هم حدودا 25 روز قبل از سفر شروع کردیم، برنامه ریزی ها و پک فرهنگی و شعار و ... .
در مورد روحانی کاروان باید زود اقدام کنیم روحانی خوب همه دنبالش هستن و ممکنه قبل از اینکه ما باهاش صحبت کنیم به جایی دیگه قول بده، پس بهتره که خیلی زودتر حتی شاید قبل محرم یه صحبت اولیه باهاشون بکنید.
روحانی خوب در اربعین تعریفی متفاوت با روحانی خوب در غیر اربعین داره. روحانی خوب در سفر اربعین لزوما کسی نیست که علم و دانش بسیار بالایی داشته باشه یا بتونه خیلی منطقی و با استدلالات محکم سخن بگه، بلکه روحانی مناسب برای اربعین کسی هست که بتونه به اعضای کاروان ارتباط بگیره، موقع شناس باشه ، بتونه دلی صحبت کنه، روضه بلد باشه بخونه، به مسئولین کاروان در جمع کردن کاروان کمک کنه و محوریت پیدا کنه در بین زوار . ما حاجی همت را داشتیم که الحق خیلی خوب بود.
ابتدا قرار بر این شد که یک جلسه توجیهی برای کاروان در نظر بگیریم ولی در نهایت پیش بینی کردیم که حداکثر 30 -40 نفر به جلسه می آیند. به همین دلیل جلسه را کنسل کردیم.
البته بهتر بود که یک جلسه در تهران برای خانواده ها برگزار کرده و یک جلسه در سمنان برای دانشجویان ترتیب میدادیم. توجیه کردن مناسب قبل از سفر میتواند خیلی از مسائل و سوء تفاهم های سفر را حل کند.
حدود 4-5 روز قبل از حرکت تقریبا 80-90 درصد از پروسه ثبت نام انجام شده بود و به ثبات رسیده بود. بنابراین میتوانستیم اتوبوس ها را بچینیم.
3 اتوبوس داشتیم. تصمیم بر این شد که 2 اتوبوس را به متاهلین و خانوادهها اختصاص داده و یک اتوبوس را به آقایان مجرد.
از قبل مقداری ختلاف زمانی رسیدن به مرز را پیشبینی میکردیم. برای همین تصمیم گرفتیم هر که به مرز رسید مسئول اتوبوس، افرادش را از مرز رد کند.
مسئولین اتوبوس را انتخاب کردیم و افراد هر اتوبوس را نیز چیدیم. چند نکته در چیدمان اتوبوس ها باید مد نظر قرار داده شود.
1. اتوبوس ها باید جوری پر شوند که در انظار عمومی یک اتوبوس اصلی و یک اتوبوس فرعی شکل نگیرد. بهتر است افراد اجرایی و وزنه های اردو در اتوبوس ها تقسیم شوند.
2. هر اتوبوس خانوادگی حداقل 2 نیروی اجرایی آقا و 2 نیروی اجرایی خانم نیاز دارد. اتوبوس مخصوص آقایان نیز حداقل 3 نفر نیرو نیاز دارد.
3. ممکن است اتوبوس ها با اختلاف زمانی به مبداء برسند یا در وسط راه اختلاف زمانی قابل توجهی پیش بیاید. برای این موضوع باید آمادگی های لازم را داشته باشید.
4. بهتر است در هر اتوبوس یک روحانی یا یک مداح وجود داشته باشد. مسیر طولانی است و از این فرصت میتوان برای افزایش معنویت استفاده کرد. فیلم های ارزشی و زیبا نیز میتواند گزینه خوبی برای پر کردن وقت زائرین در اتوبوس باشد.
5. کیفیت اتوبوس یکی از نکاتی است که بسیار مورد ارزیابی اعضای کاروان قرار میگیرد. پس می ارزد که اتوبوس خوبی گرفته شود.(حتی با 5 الی 10 درصد هزینه بیشتر )
6. از نکات مهم درون اتوبوس تهویه و سیستم سرمایشی – گرمایشی است که باید از سلامت آن اطمینان حاصل کرد. بهتر است همان اول به افراد گفته شود که اگر امکان دارد یک لباس گرم در اتوبوس برای مواقعی که سرد میشود همراه داشته باشند تا مدام مجبور به کم و زیاد کردن کولر نباشیم. در ضمن معمولا صندلی های جلویی دما و هوای مناسب تری نسبت به صندلی های عقبی دارند. صندلی های عقب هم در تهویه معمولا دچار مشکل هستند، هم گرم تر هستند و هم سر و صدای موتور را باید تحمل کنند. بنابراین افراد مسن یا کودکان را در آن صندلی ها ننشانید و توصیه میشود که افراد و خانواده های توجیه تر را آنجا مستقر کنید.
7. راننده اتوبوس از افرادی است که میتواند سفر را برای شما زهرمار کرده یا تبدیل به عسل کند. پس حتما حتما سعی کنید راننده خوبی انتخاب کنید یا همان اول سفر یک حالی به راننده بدهید.
روز سفر فرا رسید. مسجد خیابان بهشتی را برای تجمع انتخاب کردیم. جای بدی نبود و به علت نزدیکی به بزرگراه آزادگان و عدم ماندن در ترافیک شهر تهران مکان مناسبی به حساب می آمد. اما از لحاظ دسترسی، مقداری سخت بود.
برنامه ریزی ما برای حرکت ساعت 16:30 بود و بر همین اساس ساعت تجمع در محل را ساعت 15 اعلام کردیم که به نظر ساعت خوبی بود. افراد کاروان از حدود ساعت 14:30 اندک اندک در مسجد حضور پیدا میکردند و تا ساعت 15:30 تقریبا 90 درصد اعضای کاروان آمده بودند.
پذیرش صورت گرفت. برنامه ریزی ما برای پذیرش چندان جالب نبود و بی نظمی هایی وجود داشت.
1. خوب است که یک نفر از آقایان و یک نفر از خانم ها از نیم ساعت قبل از موعد قرار با لباسی مناسب (حتی با یک گل یا شربت و شیرینی ) جهت خوش آمد گویی به زوار جلوی درب محل تجمع حضور پیدا کنند.
2. تیم پذیرش (حداقل 2 نفر آقایان و 2 نفر خانم ها) از نیم ساعت قبل از موعد مقرر در محل تجمع حضور داشته باشند و محل اسکان و پذیرش را نیز آماده کنند. بهتر است برای اینکار میز و صندلی در نظر داشته باشیم.
3. از افرادی که با کاروان به سفر نمی آیند درخواست کنیم که روز پذیرش جهت کمک به ما در محل تجمع حضور داشته باشند. حضور 2-3 نفر از افراد آزاد کمک شایانی میتواند به کاروان بکند.
4. فرمهای تعهد نامه، رضایتنامه، پذیرش و ... را از قبل آماده و پرینت داشته باشیم. (بهتر است سایز فرمها در کوچکترین حالت ممکن باشد تا وزن و حجم زیادی را اشغال نکند)
5. بهتر است یک نفر از تمامی پاسپورت های اعضا یک عکس بگیرد، این عکس در مواقعی که پاسپورت گم شود میتواند به ما کمک کند.
6. یک نفر نیز باید جهت هدایت افراد به داخل مسجد یا حسینیه در نظر داشته باشیم. این فرد میتواند همان فرد خوشآمد گو باشد.
اتوبوس ها به نام شهدا مزین شده بود. شهید علی خلیلی، شهید هادی ذوالفقاری و شهید روح الله قربانی.
مسئول کاروان ابتدا اسم مسئولین اتوبوس ها را خوانده و سپس افراد هر اتوبوس را پشت بلندگو اعلام کرد تا به سمت اتوبوس ها حرکت کنند. پک فرهنگی تدارک دیده شده نیز قبل از ورود به اتوبوس به افراد داده شد.
دو تا از اتوبوسهای ما راس ساعت مقرر در مکان حاضر شدند ولی یکی دیگر از اتوبوس ها با تاخیری حدودا 3 ساعته رسید که نظم کاروان به کلی بهم ریخت. خانواده ها را سوار دو اتوبوس کردیم. تا نظم بر اتوبوس ها حاکم شود و راه بیافتیم ساعت حدود 16:45 دقیقه شد. اتوبوس آقایان نیز بعد از نماز و حوالی ساعت 19:30 راه افتاد.
از اینجا به بعد من در جریان روند حرکت اتوبوس های خانوادگی بودم و از جزئیات اتوبوس آقایان خبری نداشتم و صرفا زمان حرکت و کلیات کار را در جریان بودم.
عوارضی تهران را که رد کردیم اذان گفتند و همانجا برای نماز توقف کردیم. بسیار شلوغ بود و از لحاظ امکانات بهداشتی نیز فضایش چندان جالب نبود. حدود 20 دقیقه توقف داشتیم و سپس سوار اتوبوس شده و راه افتادیم. هنگام توقف در عوارضی چند دقیقه به اتوبوس دیگر رفتم و نکاتی را به زوار گفتم و سپس همان نکات را در اتوبوس خودمان نیز بازگو کردم.
نکاتی از قبیل : همراهی با مسئولین اتوبوس ها، امکان انعطاف در سفر به خاطر شرایط ناپایدار سفر اربعین، هماهنگی هنگام عبور از مرز، دقت در خوردن و آشامیدن جهت جلوگیری از مسمومیت، خرید شارژ تلفن در صورت نیاز در ایران ، اعلام برنامه کلی سفر و ... .
حوالی ساعت 10 به همدان رسیدیم. ( بهتر بود یک میان وعده برای قبل از شام در نظر میگرفتیم که در اتوبوس به زوار بدهیم. چیزی در حد کیک یا بیسکوئیت. قرار بود شام را در یکی از موکبهای از پیش تعیین شده همدان صرف کنیم. اگر موکب هماهنگ نمیشد، یا در بین راه شام میخریدیم یا از تهران تدارک میدیدیم، البته میتوانستیم بگوییم شام شب اول را با خودشان بیاورند که به نظر چهره جالبی نداشت.
توقفمان در همدان حدود یک ساعت به طول انجامید و زوار که از حدود ساعت 3 بعد از ظهر درگیر سفر بودند فرصت کردند خستگی در کنند.
حوالی ساعت 11 راه افتادیم. اکثر مسافران خوابیدند . حدود بیست دقیقه مانده به طلوع آفتاب در موکبی بعد از شهر شباب کرمانشاه برای نماز صبح و صبحانه توقف کردیم. صف سرویسهای بهداشتی بسیار شلوغ و طویل بود و اکثرا ابتدا نماز را خوانده و بعد برای استفاده از سرویس در صف ایستادند. پذیرایی موکب شیر و کیک و چای بود که به عنوان صبحانه به زوار میدادند. از قبل به مسافرین تاکید کرده بودیم که تا حد امکان از خوردن شیر مخصوصا در صبح خودداری کنند. برای همین اکثرا چای را به شیر ترجیح دادند.
باید این نکته را ابتدای سفر به مسافران میگفتیم که در راه از آشامیدن زیاد آب و دیگر نوشیدنیها خودداری کنند چرا که در مسیر تعداد سرویسهای بهداشتی محدود بوده و اکثرا نیز شلوغ هستند.
حوالی ساعت 9-10 صبح بود که به پایانه برکت شهر مهران رسیدیم. از آنجا تا مرز چیزی حدود 10 کیلومتر راه بود که نصف آن را اتوبوسهای شرکت واحد با کرایه 3 هزار تومانی میبردند.
یکی از جاهای بسیار سخت سفر یا شاید بهتر است بگویم سختترین قسمت سفر هم برای مسافرین هم برای مسئولین کاروان از لحظه پیاده شدن در پایانه برکت تا عبور از مرز و سوار شدن در اتوبوس عراقی است که متاسفانه در سفر اخیر این قسمت برای کاروان ما سخت تمام شد. مدیریت این قسمت بسیار مهم است. تنظیم زمان رسیدن به مهران، تخمین مدت زمان عبور از مرز، سرعت عمل بالا، توقف های مرز برای سرویس و ناهار و ... ، وجود پرچم های نشان حداقل 2 عدد برای یک جمع و ... از جمله مهم ترین مواردی است که باید از ابتدا به آن پرداخت.
به دلیل عدم وجود پرچم نشان به تعداد کافی (تنها یک پرچم موجود بود) و همچنین پراکندگی افراد و وزش باد شدید که گرد و غبار زیادی را وارد فضا میکرد پس از عبور از مرز عراق انسجام کاروان ما دچار مشکل جدی شد.
تخمین درست زمان رد شدن از مرز (که حقیقتا گاهی اوقات به دلیل حوادث غیرمترقبه اصلا امکانپذیر نیست) بسیار مهم است. چراکه در صورتی که اتوبوس عراقی را زودتر از موعد رسیدن کاروان هماهنگ کرده باشیم احتمالا باید منتظر شنیدن گلایه ها و تهدید های رانندگان عراقی باشیم.
برای همین بهتر است که اول زمان رسیدن و رد شدن از مرز را تخمین بزنیم و به زمان تخمینی 2 ساعت اضافه کنیم و برای آن زمان اتوبوس ها راهماهنگ کنیم.
خلاصه با هر مشقتی که بود کاروان سوار اتوبوس عراقی شد. یکی از اتوبوس ها نیم ساعت قبل از اذان مغرب، یکی دیگر از اتوبوس ها با 45 دقیقه فاصله زمانی نسبت به اتوبوس اول و میدل باس آخر نیز با فاصله زمانی حدودا 1 ساعته از اتوبوس دوم حرکت کردند. البته به دلیل جاماندن عده ای از افراد کاروان حدود 10 نفر از افراد نیز با یک ساعت تاخیر نسبت به میدل باس سوار یک ون شده و به سمت نجف حرکت کردند.
چیزی حدود 5-6 ساعت طول کشید تا به نجف برسیم. وقتی که اتوبوس اول به نجف رسید ساعت از 11 شب گذشته بود. ساعت 11 شب اصلا زمان مناسبی برای ورود به شهر نجف نیست مگر اینکه از قبل از رزرو بودن محل اسکان اطمینان صد در صدی داشته باشیم.( برای اطمینان هم حتما نیاز است حداقل 2-3 نفر از قبل در محل اسکان حضور پیدا کرده و مانع ورود افراد دیگر به محل اسکان شوند. بهتر و مطمئن تر است که 2 نفر از خواهران نیز در صورت نیاز برای رزرو اسکان ساعاتی زودتر در محل اسکان حضور داشته باشند.)
معمولا اتوبوس ها تا درب حرم حضرت امیرالمومنین (ع) نمیتوانند بروند و کاروان را در جایی از شهر که امکان توقف وجود داشته باشد پیاده میکنند. از محلی که اتوبوسهای ما در نجف توقف کردند تا حرم چیزی حدود 45 دقیقه پیاده راه بود.
به دلیل ازدحام شهر نجف انسجام کاروان از لحظه پیاده شدن از اتوبوس تا لحظه رسیدن به اسکان بسیار مهم است. در این مرحله باید سرعت کاروان مناسب (نسبتا کم) باشد تا کسی از کاروان جا نماند.
اسکان نجف ما در صحن حضرت زهرا (س) بود. صحن حضرت زهرا علاوه بر یک فضای بزرگ عمومی که مسقف نیست، در طبقات زیرین دارای سالن های متعددی هست که مدیریت هر مجموعه ای از سالن ها را به ستاد اربعین یک استان سپردهاند. البته اینگونه نیست که همه استانها یا شهر ها به صورت اختصاصی سالن داشته باشند و به نظر میرسد چند استان خاص مدیریت کل صحن حضرت زهرا (س) را عهدهدار هستند.
برای حضور در سالنهای صحن حضرت زهرا (س) بهتر است که یک رابط پیدا کرده یا از قبل با ستاد استان هماهنگی کنید. خوشبختانه ما یک رابط خوب از استان سمنان پیدا کرده و توانستیم در صحن اسکان پیدا کنیم. اگر درست خاطرم باشد اجازه اسکان بیشتر از دوشب در صحن را به کاروانها نمیدهند، پس برنامهریزیهای اسکان صحن باید متناسب با ظرفیت اختصاص داده انجام شود.
علیرغم اینکه اسکانمان در صحن از نظر موقعیت جغرافیایی و نزدیکی به حرم خوب بود ولی از لحاظ تهویه اصلا مناسب نبود و هوا به شدت گرم و دم کرده بود. همین موضوع ماندن در نجف را مقداری سخت کرده بود. با این وجود 2 شب و یک روز را در نجف ماندیم. قرار بود یکشنبه صبح به جاده بزنیم ولی به دلیل کنسل شدن سامرا و کاظمین و همچنین فضای نه چندان مناسب اسکان نجف حرکتمان را یک روز زودتر، یعنی روز شنبه شروع کردیم.
جمعه شب حدود 2 ساعت بعد از اذان مغرب در جایی از صحن حرم حضرت علی(ع) قرار گذاشتیم. پرچم نشان زودتر آنجا مستقر شد و اندک اندک افراد کاروان به محل تجمع رسیدند.
بعد از دقایقی که تعداد قابل توجهی از افراد کاروان در محل قرار جاضر شدند حاج آقا مراسم را شروع کردند. شروع مراسم با 110 بار ذکر مقدس "یاعلی" بود. در بین اذکار 2-3 مرتبه حاج آقا ذکر را قطع و شروع به بیان کوتاه فضیلتی از امیرالمومنین میکرد. که الحق و الانصاف فضای معنوی و دلچسبی را برای کاروان فراهم آورده بود. پس از حاج آقا نیز 2-3 نفر از مادحین هیات دَم گرفته و زوار نیز سینه زنی کردند.
چند نکته در خصوص گرفتن مراسم در حرم حضرت امیر (ع) به ذهنم میرسد که گفتنش خالی از لطف نیست.
فرصت حضورمان در نجف تمام شد. حدود یک ساعت قبل از اذان صبح بیدارباش زدیم و نیم ساعت قبل از اذان از جلوی درب صحن حضرت زهرا (س) حرکت کردیم. نزدیک درب ورودی وادی السلام در یک موک نماز جماعت را به جا آوردیم.
از قبل برنامه داشتیم که پیاده روی را از سر مزار مطهر شهید محمدهادی ذوالفقاری شروع کنیم. حضور پدر بزرگوار این شهید در کاروان، مارا برای اجرای این تصمیم مصمم تر کرد. مزار این شهید عزیز در ابتدای وادی السلام واقع شده است. از درب ورودی تا مزار چیزی کمتر از 10 دقیقه پیاده راه است و کنار مزار تصویر این شهید مشخص است. کاروان های زیادی پیاده روی خود را از این مکان آغاز میکنند.
به مزار مطهر شهید ذوالفقاری رسیدیم. پدر بزرگوار شهید دقایقی برایمان خاطره تعریف کرد و بعد از آن روحانی کاروان شروع به خواندن روضه کرد و سینه زنی مختصری نیز انجام دادیم. مجلس با صفایی شد.
از فرصت تجمع افراد استفاده کردم و نکات مربوط به پیاده روی، از جمله ستون قرار را آنجا به اعضای کاروان یادآوری کردم.
از آنجا که تا رسیدن به جاده اصلی چیزی کمتر از 200 ستون در شهر نجف راه داریم ما قرارمان را ستون 17 جاده اصلی انتخاب کردیم و چیزی حدود 2 ساعت و نیم به کاروان مهلت دادیم که به آنجا برسند.
به خاطر سال 1441 قمری که در آن حضور داشتیم قرارهایمان را با عدد 41 تنظیم کردیم. ستون 141 ، ستون 241 ، ستون 341 و الی آخر.
از وقتی که کاروان به جاده اصلی میرسد تقریبا سفر نسبتا آسان میشود و مشکلات هماهنگی و ... کاهش پیدا میکند.
با توجه به اینکه افراد مختلف با سنین مختلف و توانایی های متفاوت در کاروان حضور داشتند ما میزان مناسب حرکت در هر روز را 400 ستون ( 20 کیلومتر) در نظر گرفتیم. در این صورت طول سفر چیزی حدود 4 روز و اندی خواهد شد.
برای پیدا کردن محل اسکان مناسب هر روز صبح پیش قراول ها را زودتر و با سرعت بیشتری راهی میکردیم تا به ستون آخرین قرار هر روز برسند و بعد از آن نیز در همان حوالی به دنبال مکان مناسب برای اسکان باشند.
هر 4 شبی که در راه بودیم توانستیم اسکان مناسبی پیدا کنیم، معمولا محل اسکان حدود 50 – 100 متر با جاده اصلی فاصله داشت و در منازل مسکونی اهالی اسکان پیدا میکردیم.
اگر اشتباه نکنم شب اول را در ستون 183 سپری کردیم! شب دوم حوالی ستون 557 در منزل ابوحیدر ساکن شدیم. ستون 946 توقفگاه شب سوم ما بود و آخرین شب را نیز در ستون 1376 استراحت کردیم.
نکته ای که در پیدا کردن محل اسکان باید به آن توجه کنید جمعیت کاروان است. معمولا خانه های عراقی بین 20 تا 50 نفر ظرفیت دارند ( البته استثناء هم وجود دارد). به دلیل جمعیت نسبتا بالای کاروان ما ( حدود 140 نفر) برای اسکان مجبور بودیم چندین خانه یا موکب را بگیریم. همین کار باعث سخت شدن کار تیم پیش قراول می شد.
قبل از اینکه به چادر یا موکب هایی که دقیقا کنار مسیر وجود دارند فکر کنید بهتر است سراغ خانه و یا موکب های ساختمانی بروید چرا که هم از لحاظ کیفیت موکب و هم از لحاظ کم بودن سر و صدا وضعیت بهتر و مناسب تری دارند. سه نکته در همین جا اهمیت پیدا میکند و نیاز هست که به آن توجه کنیم:
1. تیم پیش قراول قوی و خوب باید داشته باشیم. توصیه جدی می شود که حتما یک یا دو نفر از خواهران و دو تا سه نفر از برادران برای کاروان هایی با جمعیت بالا به عنوان پیش قراول بروند. ( بهتر است در بین این افراد کسانی باشند که به زبان عربی آشنایی هرچند کمی داشته باشند.)
2. در کاروان های با جمعیت بالا ساعت اسکان و متعاقب آن ساعت هماهنگ کردن موکب اهمیت بسیاری پیدا میکند. معمولا موکب ها را قبل از نماز نمی شود هماهنگ کرد. تا یک ساعت و نیم بعد از نماز ظهر بهترین زمان برای رزرو موکب یا خانه است که نیاز است تیم پیش قراول در آن بازه زمانی کار خود را انجام دهد.
3. از آنجایی که موکب داران به هیچ وجه خوش ندارند که موکبشان خالی بماند – مخصوصا در شب - نگهداری و رزرو موکب برای ساعات طولانی سخت است. ( یعنی صاحب موکب اگر ببیند که 2 ساعت است که موکبش خالی مانده شک میکند و احتمال می دهد که کاروان شما به موکب نیاید و ممکن است که به دیگر افراد اجازه ورود و اسکان در موکب را بدهد.) پس ساعت ورود کاروان به اسکان نیز نباید از نماز ظهر 2-3 ساعت بیشتر باشد. یعنی ساعت 2 – 3 ظهر بهترین زمان برای ورود کاروان به محل اسکان است. ضمنا پیشنهاد میشود که افرادی که سریعتر هستند زودتر به موکب بروند تا ریسک از دست رفتن رزرو موکب به حداقل برسد.
روز اول بعد از استراحتی جزئی و قبل از شام حدود 1 ساعت مراسم داشتیم که شامل قرائت قرآن ، سخنرانی، روضه و سینه زنی بود. مراسم که تمام شد دسته جمعی برای تشکر از صاحب خانه عراقی سرود " انتم الشرفاء ... " را زمزمه کردیم. در برنامه های فرهنگی قبل از اردو قرار بر این شد که چند بنر یا پرچم گرفته و هنگام مراسم به عنوان پس زمینه سخنران از آن استفاده کرده و پس از اتمام مراسم آن را در همان محل نصب کرده و به نوعی به صاحب خانه هدیه دهیم. این کار را در تمام شب ها و تمام موقف ها انجام دادیم. علاوه بر این یک سری سربند هم تدارک دیده شده بود که پس از مراسم و هنگام زمزمه سرود تشکر، توسط روحانی کاروان بر سر خادمان عراقی می بستیم. بسیار بسیار این کار مورد توجه قرار گرفت و باعث خوشحالی شدید خادمان عراقی شد و محبت و دوستی بین ما و آنها را دوچندان کرد.
تقریبا برنامه بقیه شب هایی که در مسیر بودیم نیز به همین منوال بود.
برنامه حرکت در مسیرمان به این شکل بود که حدود 60 الی 75 دقیقه قبل از نماز صبح شروع به بیدار کردن اعضای کاروان میکردیم. تا همه بیدار و آماده شوند تقریبا 20 دقیقه طول میکشید. همه که آماده شدند قبل از حرکت روحانی کاروان حدود 5-6 دقیقه برای جمع صحبت میکرد و یک سری مسائل معنوی را بیان می نمود. مسئول کاروان نیز ستون نماز صبح را اعلام کرده و برنامه آن روز را به اطلاع کاروان می رساند.
بعد از صحبت های روحانی و مسئول کاروان راه می افتادیم. تا قبل از نماز معمولا زائرین مشغول ذکر و راز و نیاز و خواندن نافله های شب بودند و برنامه دسته جمعی خاصی نداشتیم. حدود 30 الی 45 دقیقه که میرفتیم اذان صبح شده بود. در ستون محل قرار می ایستادیم تا بقیه برسند. چون صبح بود و هوا خوب بود و همه تازه نفس بودند معمولا تاخیر چندانی در رسیدن همه افراد کاروان صورت نمی گرفت. نماز را به جماعت میخواندیم و سپس راه می افتادیم. رسیدن کاروان و خواندن نماز چیزی حدود 20 -30 دقیقه زمان میبرد. پس از آن سعی میکردیم دسته جمعی حرکت کنیم. دعای عهد میخواندیم و بعضا مداحان کاروان نوحه را میخواندند و جمعیت با آن زمزمه میکرد.
سلام آقا
من از خدا فقط تو رو میخوام آقا
همه میرن تو میمونی برام آقا
سلام آقا ...
برای من
دعایی کن، نمیگیره دعای من
بزار بپیچه تو حرم صدای من
صدای من .....
و دیگر نوحه ها و شعر هایی که خوانده میشد. الحق و والانصاف برنامه هماهنگ و خوب و دلچسبی بود.
برنامه خاص دیگری در بقیه مسیر نداشتیم. صد ستون به صد ستون می ایستادیم، مدتی استراحت میکردیم و سپس راه می افتادیم. عده ای سریع تر و عده ای کند تر. افراد جلوی کاروان زمانی که محل قرار میرسیدند استراحت میکردند تا زمانی که نفرات آخر نیز برسند. نفرات آخر که می رسیدند نفرات نخست مجددا راه می افتادند. یک پرچم نشان دست 2-3 نفر اول کاروان بود و یک پرچم نشان نیز در دسته آخر کاروان بود. پرچم اول برای این بود که زمانی که کاروان میرسد بتواند به راحتی محل توقف را پیدا کند. زمانی که پرچم دوم به محل قرار رسید پرچم اول میتواند به سمت قرار بعدی حرکت کند.
روزهای بعدی نیز تقریبا با همین برنامه حرکت میکردیم.
هرچه از به روز های پایانی مسیر نزدیک میشدیم خستگی در افراد بیشتر میشد طوری که مثلا شب دوم 2-3 نفر از خانم های کاروان حالشان بد شده بود و روزهای آخر تعداد افرادی که سرماخورده بودند یا مسموم و مصدوم شده بودند زیاد شده بود.
روز سوم تصمیم گرفتیم که کوله ها را با وانت جابه جا کنیم. بعد از نماز صبح کوله ها را گرفتیم و کاروان حرکت کرد. حدود 6-7 نفر برای کوله ها ایستادند. پیدا کردن وانت برای جابجایی کوله ها سخت بود و بیش از یک ساعت طول کشید. بالاخره با هزار سختی یک وانت پیدا کردیم که به ازای دریافت 30 هزار دینار کوله ها را چیزی حدود 350 ستون جابجا کند.
بار زدن و تخلیه کوله ها خودش داستانی بود و اصلا کار راحتی محسوب نمی شد، ضمن اینکه باید شش دانگ حواسمان را نیز جمع میکردیم که کوله ای جانماند و یا گم نشود. ( برای اینکار موقع تحویل کوله ها چندین عکس از زوایای مختلف گرفتیم، قبل از بارزدن به وانت، هنگام بارزدن، هنگام تخلیه و موقعی که کوله ها را مستقر کردیم نیز چندین عکس گرفتیم که در صورتی که کوله ای جا ماند یا گم شد بدانیم تا کی دست ما بوده است.) موقع تخلیه کوله ها نیز باید دنبال موکبی نسبتا مناسب می گشتیم که بتوانیم کوله ها را برای مدت تقریبا 5-4 ساعت آنجا نگهداری کنیم و ممکن بود این موکب مناسب خودش 150-200 متر با محل خالی کردن وانت فاصله داشته باشد و حمل و نقل کوله ها مشکل باشد. برای همین حداقل 6-7 نفر برای جابجایی حدوداً 100 کوله احتیاج بود.
با همه دردسری که جابجایی کوله ها داشت (مثلا یک درصد فکر کنید که ماشین پیدا نشود) اینکار میارزید!
راحتی کاروان در روز و شب سوم کاملا واضح بود. افرادی که بچه خردسال داشتند خیلی استقبال کردند افراد میانسال و مسن نیز راحت تر و با سرعت بیشتر مسیر را طی میکردند.
جابجایی کوله ها فقط یک روز انجام شد. قبلش که اصلا به ذهنمان نرسید. روز چهارم نیز چون میدانستیم قرار است به یک دوراهی برخورد کنیم برنامه ریزی برای حمل کوله ها دشوار بود. اگر به قبل برگردیم احتمالا روز دوم و سوم و قسمتی از مسیر روز چهارم را برای جابجایی کوله ها در نظر بگیریم.
.......
ادامه دارد ....