ویرگول
ورودثبت نام
Fatemeh Mojab
Fatemeh Mojab
خواندن ۳ دقیقه·۸ ماه پیش

چالش کتابخوانی طاقچه: کافه معنای زندگی

اسفند ۱۴۰۲: کتابی که کمکت می‌کند معنای زندگی را بیابی


به عنوان آخرین کتاب در چالش امسال طاقچه و «زمستان؛ فصل زندگی، عشق، مرگ و دوباره زندگی»، قرار بود این بار درباره‌ی معنای زندگی بخونیم؛ مفهومی که قطعا هر کسی بهش فکر کرده و سعی کرده براش جوابی پیدا کنه. هرچند کتاب خوندن تنها راه پیدا کردن معنای زندگی نیست، گزینه‌های زیادی برای خوندن دراین‌باره وجود داره؛ از زندگی‌نامه‌ها یا کتاب‌های غیرداستانی و فلسفی گرفته تا رمان‌هایی که به نحوی به این موضوع پرداخته‌ن. انتخاب من کتاب «کافه‌ی معنای زندگی» از مت تریسی بود. رمان کم‌حجمی که گرچه خیلی راضیم نکرد، سرنخ‌های خوبی برای فکر کردن راجع‌به این موضوع بهم داد.


کتاب داستان اسکات رو روایت می‌کنه، مردی که در زمینه‌ی شغلی و عاطفی زندگیش دچار مشکل و تردید شده و دقیقا روزی که می‌فهمه به خاطر یک اتهام بی‌اساس ممکنه از کارش اخراج بشه، موقع پیاده‌روی کافه‌ای رو پیدا می‌کنه به اسم کافه معنای زندگی. کافه‌ای که روی دیوارش سه تا سوال نوشته شده:

آیا من به سوی خود ایدئالم حرکت می‌کنم؟
اگر امروز می‌مردم، از چه چیزی پشیمان می‌شدم؟
آیا من مهربانی می‌کنم؟

آدم‌هایی که به این کافه میان قهوه سفارش می‌دن و چند دقیقه‌ای با محوریت این سه سوال، با همدیگه راجع به زندگی، افکار، شک‌ها و ترس‌هاشون حرف می‌زنن. اسکات هم از اون روز بعد مرتب به اینجا میاد و مکالماتش با دیگران بهش کمک می‌کنه تا بهتر بفهمه از زندگی چی می‌خواد و شجاعت تغییر مسیرش رو به سمتی که براش بهتره پیدا کنه.

تلاش من و هوش مصنوعی Dall-E برای به تصویر کشیدن کافه‌ی مذکور =)
تلاش من و هوش مصنوعی Dall-E برای به تصویر کشیدن کافه‌ی مذکور =)


احتمالا خیلی از خواننده‌های کتاب حس کنن شرایطی مشابه با اسکات دارن. برای من هم همینطور بود و سعی می‌کردم همراه باهاش به اون سه سوال و سایر مفاهیمی که مطرح می‌شد فکر کنم. از این نظر برام مفید بود و نکات و تلنگرهای خوبی داشت، اما در عین حال به نظرم می‌رسید که داستان پیچیدگی خاصی نداره و گاهی اوقات مکالمات شخصیت‌ها حالت شعاری پیدا می‌کنه. انگار هدف نویسنده صرفا نوشتن یه داستان ساده بوده که مفاهیم مورد نظرش رو در اون قالب بیان کنه.

شخصا کتابی رو ترجیح می‌دم که بتونم از خود داستان چیزی رو برداشت کنم تا اینکه شخصیت‌ها یک سری جملات نصیحت‌گونه تحویلم بدن. مثلا راهنمای کهکشان برای اتواستاپ‌زن‌ها برای من اینطور بود؛ یه کتاب علمی-تخیلی و طنز که ربط مستقیمی به معنای زندگی نداشت اما در بخش‌هایی داستانش به این سمت می‌رفت. از اون ماجراها من نتیجه گرفتم که برای پیدا کردن جواب، اول باید درست بفهمی که دنبال چی هستی. از طرف دیگه تمرکز زیاد روی پیدا کردن معنای زندگی، فرصت خودِ زندگی کردن رو ازت می‌گیره! (قبلا درباره‌ی این کتاب هم برای چالش طاقچه نوشته بودم و توی بخش «معنای زندگی» اون یادداشت توضیح کامل‌تری داده‌م.) همچنین کتابی مثل اعتراف که زندگی‌نامه‌ی خودنوشت لئو تولستوی هست، روند شک کردن یه آدم به همه چیز و جستجوش برای پیدا کردن معنا رو با جزئیات کامل شرح می‌ده.


به هر صورت کتاب کافه معنای زندگی داستان ساده و روانی رو روایت می‌کنه و می‌شه سریع تمومش کرد. اما به نظرم خوبه هر باری که اسکات به کافه می‌ره و مکالمه‌ای حول معنای زندگی داره، سرعت‌مون رو کم کنیم. شاید بتونیم از اون صحبت‌ها مصداقی تو زندگی خودمون پیدا و به مسیر زندگی‌مون کمی عمیق‌تر فکر کنیم.

به طور خاص دو بخش از کتاب رو بیشتر دوست داشتم. یکی جایی که اسکات و دوستانش خاطراتی برای هم تعریف می‌کردن که در اصل باعث شرمندگی‌شون شده بود، اما با اعتراف و خندیدن به اونها به‌طور ضمنی می‌گفتن که همدیگه رو با وجود اشتباهات و نقص‌هاشون پذیرفته‌ن و دوست دارن. جای دیگه آخر کتاب بود که اسکات متوجه می‌شد قبل از این هم مسیر هر روزش از خیابون اون کافه می‌گذشته ولی قبلا تابلوی راهنمای سر خیابون رو ندیده بوده. بعد کتاب با این جملات تموم می‌شه:


کتاب کافه معنای زندگی رو موسسه انتشارات فلسفه با ترجمه‌ی راضیه سرحدی به فارسی منتشر کرده و می‌تونید از طریق لینک زیر، از طاقچه تهیه‌ش کنید:

https://taaghche.com/book/193282/%DA%A9%D8%A7%D9%81%D9%87-%D9%85%D8%B9%D9%86%D8%A7%DB%8C-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C


پی‌نوشت: سال نو مبارک :)

کافه معنای زندگیمت تریسیچالش کتابخوانی طاقچهمعرفی کتاب
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید