ویرگول
ورودثبت نام
خسته :)
خسته :)نگاه کرد به حالم،نگاه کرد به مِی به گریه گفتمش آری، رفیق من،آری!
خسته :)
خسته :)
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

شانزدهمی

رفت آن سوار کولی با خود تو را نبرده

شب مانده است وبا شب تاریکی فشرده

کولی کنار آتش رقص شبانه ات کو

شادی چرا رمیده آتش چرا فسرده

رفت آنکه پیش پایش دریا ستاره کردی

رفت آنکه پیش پایش دریا ستاره کردی

چشمان مهربانش یک قطره ناسترده

رفت آن سوار کولی با خود تو را نبرده

می رفت گرد راهش از دود آه تیره

نیلو فرانه در باد پیچیده تاب خورده

سودای همرهی را گیسو به باد دادی

سودای همرهی را گیسو به باد دادی

رفت آن سوار و با خود یک تار مو نبرده

رفت آن سوار و با خود یک تار مو نبرده

شاعر: سیمین بهبهانی

کولی کنار آتش با صدای همایون شجریان

چون نمیتونستم خودش و اینجا بارگذاری کنم متنشو گذاشتم از خودم برای خودم؛۲۳ بهمن وقتیکه داشتم از شب آخر اردو علمی‌میومدم...

میز کثیف و عزیزم رو مشاهده میکنید :)))
میز کثیف و عزیزم رو مشاهده میکنید :)))







۳
۰
خسته :)
خسته :)
نگاه کرد به حالم،نگاه کرد به مِی به گریه گفتمش آری، رفیق من،آری!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید