چهاردهمی

این چه حس مزخرفیه که چون فلانی این آهنگ و دوست داره و اعلام عمومی کرده که ازش خوشش میاد من دیگه دلم نمیخواد اون آهنگ دوست داشته باشم ولی ته دلم دوستش دارم

خیلی کم مونده تا کنکور

خداوکیلی ناسا نمیخواد موجود آزمایشگاهی بفرسته فضا؟من داوطلبمممم

از فضای خونه ناراحت و فراری ام. بخوام روراست افکارم و اینجا خالی کنم برای دختری مثل من شاید در ظاهر خیلی اوکی به همه چی بخندم و پشت بقیه باشم ولی از درون دلم میخواد دست بندازم و قلب و مغزم و جدا کنم...

خیلی مسخرس که عاشق خونه باشی ولی وقتی بهش میرسی ناراحت بشی :))

این یه هفته ای که دارم میرم کیش شاید حالم و بهتر کنه،امیدوارم اونجا کلی اتفاق خوب در انتظارم باشن و امیدوارترم که وقتی برگشتم اون خوش گذرونیه تا یه مدت طولانی قالب بهم بمونه البته که تعریف من از خوش گذرونی جاست دوچرخه سواری و نون ریختن برای ماهیاس :)))

کاش تا اونجاییم بشینم فیلمای آنلاینی که عقبم رو ببینم.

بخاطر رفتارا جدیدا به شدت از مردا متنفرم، خیلی بده عضو درجه یک خانوادت عاملش باشه،همیشه عاشق ایران بودم،ولی الان انقدر دلم میخواد از ایران برم که حد نداره، بنظرم این حق اختیار که بچه های کشورای دیگه تو ۱۸سالگی اجازه مستقل شدن دارن خیلی چیز منطقی ایه. مامان و داداش که شبا میان تو اتاقم نمیتونم گریه کنم تازه دارم میفهمم نعمت گریه چقدر چیز خوبیه

خدایا مرسی که منو تو این شرایط گذاشتی که بتونم به نعمت بودنِ گریه پی ببرم :)))

خستم.خیلی خستم؛به عنوان یه کنکوری اصلا از درس نخوندن ناراحت نیستم و این چیز قشنگی نیست