ویرگول
ورودثبت نام
شراره کتابخون
شراره کتابخونشراره هستم یک دختر کتابخون که صرفا نظرشو درباره کتابها میگه
شراره کتابخون
شراره کتابخون
خواندن ۳ دقیقه·۸ ماه پیش

سریال Adolescence

خیلی زودتر باید این مینی سریال رو پست میذاشتم ولی متاسفانه اینقدر سرم شلوغ بود که نشد. فکر کنم بیشترتون دیگه این مینی سریال رو دیدین چون تبلیغش خیلی زیاد شده. اول از همه بگم که حتما حتما والدین این سریال رو ببینن ؛ اینقدر که واجبه . ما تو هر اپیزود میبینیم که چه عواملی از قبیل مدرسه ، حلقه دوستان ، اینترنت و خانواده چقدر در سرنوشت فرد میتونه تاثیرگذار باشه و چقدر خانواده نقش حیاتی داره در ادراکات ذهنی و باورهای یک فرد. موضوع سریال مستقیماً از پرونده‌های واقعی الهام گرفته شده و بخاطر همین مخاطب خیلی راحتتر میتونه ارتباط بگیره و میزان دردناک بودن موضوع خیلی بیشتر هست. تو این سریال اصلا به دنبال پیچیدگی‌های معمایی و رمزگشایی‌های دراماتیک نباشید ؛ شما فقط باید رفتارها را مشاهده و تحلیل کنید. از همون اول همه چی مشخص شده و ما با چرایی موضوع کار داریم. من عاشق اپیزود سوم بودم. پدر و مادر ! نشون داد که چقدر تربیت مهمه ؛ تربیت دختر و پسر از زمین تا آسمون فرق میکنه . مهم نیست بچتون حاصل عشق باشه یا نه .. رفتار پدر یا مادر هست که نقش بسزایی در شکل گیری درک فرد از خودش داره ؛ درک از جنسیت و نقش جنسیتیش در جامعه. سکانس گفتگوی فرسایشی و پرتنش جیمی و روانپزشک . در خلال این سکانس ، شما با لایه های زیرین شخصیتی جیمی روبرو میشید ؛ تصویر او از مردانگی یا بقولی مردانگی سمی . مردانگی که سراسر خشم و نفرت هست ؛ نفرت از زنان. شخصیت جیمی، گاه کودک است و گاه هیولایی عصبی . این نوسانات خلقی جیمی نتیجه مستقیم فشارهایی است که از سوی جامعه، خانواده و فضای مجازی به او وارد شده است. تو این قسمت همه چی اولش خیلی خوب نشون داده میشه و جیمی یک پسر دوست داشتنی زیبا هست که از بودن در مرکز سلامت روان کلافه شده اما به مرور که پیش میریم و شاهد مکالمه جیمی و روانپزشک میشیم ، پس از سوال و جواب های مختلف ، جیمی یکدفعه از کوره در میره . تکنیک تک شات اینجا عالی بود چون کاملا احساسات شما را قلقلک میده . روانپزشک سعی میکنه بفهمه جیمی «مردانگی» را چگونه تعریف میکنه و تجربه ش در زمینه ارتباط با دختران چجوری هست تا اینکه جیمی میپرسه «آیا تو به عنوان یک آدم منو دوست داری؟» و روانپزشک جوابی نمیده و اینجا هست که با هیولای درون جیمی روبرو میشیم و روانپزشک متوجه الگوی طردشدگی جیمی میشه. ما با پسری آشفته روبرو هستیم که تصویر زشتی از خودش داره و طرد شدنها روانش را تخریب کرده . او دچار آسیب پذیری ترسناکی شده ؛ میگوییم ترسناک چون ما واقعا با یک قاتل روبرو هستیم ولی درک و پذیرشش برای ما سخت هست. تماشای تبدیل او از آرامش به پرتاب کردن کلمات زننده، انفجار خشم و بازگشت به کنترل خود همه در یک دقیقه شگفت انگیز هست که نباید از دستش بدید.

در پایان ما با یک خانواده از هم پاشیده روبرو هستیم ؛ تنها شاهد ویرانی هستیم ؛ ویرانه ای از یک خانواده به ظاهر خوشبخت ! خانواده‌ای که تلاش میکنه در ویرانه‌ی اتفاقی که هیچ‌وقت انتظارش را نداشته، زندگی جدیدی بسازه اما با جامعه روبرو میشه . جامعه ای که نمیپذیره و صرفا خانواده را پس میزنه و درک همین ویرانگی برای ما خیلی سخت میشه.

پدر مادرسریالسلامت روان
۸
۱
شراره کتابخون
شراره کتابخون
شراره هستم یک دختر کتابخون که صرفا نظرشو درباره کتابها میگه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید