یکی از بدترین بی عدالتی هایی که انسان میتواند با آن روبرو شود این است که مجبور باشی به خاطر ترس ، خانه و محل زندگی ات را ترک کنی.هرچیزی را که دوست داشته باشی از تو می دزدند.زندگی ات را به خطر می اندازی تا جایی زندگی کنی که هیچ معنایی برای تو ندارد. جایی که واقعا کسی تو را نمیخواهد ، فقط بخاطراینکه از کشوری آمده ای که امروزه آن را با جنگ و تروریسم میشناسند.
به پیشنهاد طاقچه این کتاب را خوندم و خوشم اومد. سبک کتاب خیلی شبیه کتاب #منملالههستم بود. حالم از این همه خشونت و وحشی گری علی الخصوص در حق زنان و کودکان بهم میخوره که در این کتاب کاملا توضیح داده شده.تو مدتی که داشتم این کتاب را میخوندم حالم خیلی بد بود. مدام تصویر چیزهایی که نادیا تعریف کرده بود ، جلوی چشمام میومد. متاسفانه همیشه در جنگ ها ، لولین قربانیان جنگی ، پیرها ، زنان و کودکان هستند. چقدر انسان ها میتوانند پست باشند که همچین فجایعی را درحق سایر افراد در آورند. واقعا چجوری دلشون میاد؟
در قسمتی از سخنرانی جایزه نوبل صلح، که متن آن در ابتدای کتاب نیز آمده است، نادیا اشاره میکند که:
بهشخصه به مادرم فکر میکنم که توسط داعش کشته شد، به کودکانی که با آنها بزرگ شدم و به اینکه چهکاری باید انجام دهم که باعث افتخار آنها باشم. شکنجه و آزار اقلیتها باید پایان یابد. باید با عزمی راسخ در کنار یکدیگر تلاش کنیم تا ثابت کنیم نهتنها این حملات پیاپی نسلکشی شکست خواهد خورد بلکه منجر به پاسخگویی مجرمان و اجرای عدالت برای بازماندگان خواهد شد. باید به بازسازی جوامعی که دچار این مصیبت نسلکشی شدهاند متعهد بمانیم.
این کتاب درباره دختری به اسم نادیا هست. نادیا مراد ؛ فعال حقوق بشر و برنده جایزه نوبل صلح و جایزه حقوق بشر واسلاو هاول و جایزه ساخاروف و بنیان گذار طرح نادیا (طرحی که به بازماندگان نسل کشی و قاچاق انسان التیام بخش هست) و سفیر حسن نیت سازمان ملل.
خانواده اش را در زمان حمله شبه نظامیان داعش به عراق از دست میده. او شاهد قتل دسته جمعی برادرانش و دفن شدنشون در گور دسته جمعی ، گم شدن مادرش و برده شدن جنسی خواهران و برادرزاده هایش بود.جوریکه به قول خودش ، آنها مدام بین این نیروهای وحشی داعش دست به دست میشدندو مورد آزار و اذیت فیزیکی و جنسی قرار میگرفتند به گونه ای که دیگر رمقی برای ادامه زندگی نداشتند.
برای مثال :
آرام گفت: «خیلی طول نمیکشه. اونها میآن تو رو هم میبرن و بهت تجاوز میکنن. بعضی دخترا روی صورتشون خاک و خاکستر میمالیدن، یا موهاشون رو بههم میریختن؛ اما فرقی نمیکرد، چون اونها رو میبردن حموم و دوباره خوشگل میشدن. بعضی از دخترا خودکشی کردن یا رگ دستشون رو زدن، دقیقا همونجا…» به حمام اشاره کرد.
او مدام طی این کتاب و همچنین در آخر کتاب میگه که تا محاکمه بین المللی این مدعیان خلافت اسلامی را به اتهام نسل کشی و قاچاق انسان به چشم خود نبیند ، آرام نمیگیرد.
پشت جلد کتاب آخرین دختر درباره سرگذشت نادیا مراد :
امروزه، سرگذشت نادیا – بهعنوان شاهدی بر وحشیگری خلافت اسلامی، نجاتیافتهای از تجاوز، یک پناهنده و یک ایزدی – جهان را مجبور ساخته به یک نسلکشی در حال وقوع توجه کنند. این یک فراخوان برای عمل، یک گواهی بر تمایل انسان برای بقا و نامهای عاشقانه به کشوری از دست رفته، به جامعهای آسیبپذیر و به خانوادهای است که جنگ آن را از هم پاشید.
تا قبل از خوندن این کتاب ، اطلاعات کاملی از اقوام ایزدی نداشتم.حتی از همسرم هم که پرسیدم اصلا نمیدونست همچین قومی وجود دارند.سرچ کردم و تاحدودی از این قوم ایزدی که ترکیبی از آموزه های اسلام ، یهودیت و مسیحی است ، اطلاعات کسب کردم. کتاب خوش خوانی بود و خیلی راحت میشه در دو سه روزه تمومش کرد. اما خوب جملات خام بودند و نمیدونم این بر میگرده به ترجمه یا متن اصلی. طرز بیان وقایع مناسب نبود و از انسجام کافی برخوردار نبود.روایت ها بخوبی پردازش نشده بودند و صرفا انگاری یکسری یادداشت هایی بودند که آدم برای خودش مینویسه. ولی خب همه اینها چیزی ار اهمیت اثر را کم نمیکنه و چشم ما را نسبت به فعالیت ها و جنایت های داعش باز میکنه.
مشخصات کتاب :
نام : آخرین دختر
نویسنده : نادیا مراد
مترجم : زینب کاظم خواه
انتشارات : بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه
تعداد صفحات : 352 صفحه
لینک خرید کتاب از طاقچه :