نورما جین معروف به مریلین مونرو حاصل زندگی مشترک و نامشروع یک مادر روانی و یک پدر الکلی هست که توسط پدر ترک میشه و از کودکی بعنوان خدمتکار در خانه های مختلف کار میکرده. در 9 سالگی بهش تجاوز میشه و بخاطر شرایط وخیمی که داشته مجبور میشه که در سن 15 سالگی ازدواج کنه.
این کتاب ، روایتی از زندگی شخصی و هنری مونرو به زبان خودش از کودکی تا بزرگسالی هست که ناتمام مانده و کامل نیست. با خوندن کتاب متوجه شدم که اصلا نمیشه درباره زندگی افراد قضاوت کرد(مثلا اینکه فلانی خیلی خوشگله و حتما زندگی خوبی داره و خواهد داشت) . وقتی این کتاب را میخوندم خیلی ناراحت شدم که چقدر مونرو در کودکی اذیت شده و رفتار اطرافیانش چقدر بد بوده. معمولا هرچی تابحال از این شخصیت شنیدم موبلوند احمق خطابش کردند درصورتیکه مرلین از درون یک شخصیت بزرگی بوده که برای خشنودسازی مردان اطرافش مجبور بود که خودشو احمق جوه بده. به نوعی احمق بودن راز بقای او در دنیای تیره و تار هالیوود بوده.
هالیوودی که من می شناختم، هالیوود بد شانسی بود و بدبختی. تقریبا هرکس را که می شناختم یا سو تغذیه داشت یا به فکر خودکشی بود. مثل یک بیت شعر بود آب آب همه جا آب امان از یک قطره در دهان ما نام نام آوازه اما یکی یک سلام هم به ما نمی کرد. غذای مان در پیشخوان قهوه خانه های ارزان بود و جای مان در اتاق های انتظار. ما زیباترین قبیله ی گدایانی بودیم که تازه شهری به خود دیده و تعدادمان هم کم نبود! پرندگان ملکه زیبایی،دختران دانشگاهی زرق و برق دار، و دختران پری سیمایی که خانه دار بودند، از همه جا در این شهر گرد هم آمده بودند.
خوبی این کتاب این هست که تمامی یادداشت ها به زبان خود مونرو هست و بیانگر مستقیم و بی پرده حالات روحی و افکار او هست. و خب بدی که داره این هست که ترجمه کتاب خیلی بد هست و خواندن کتاب را سخت کرده. و بدی دیگه این کتاب این هست که همه وقایع زندگی او را از جمله ازدواج او با #آرتور_میلر را پوشش نمیده.ولی در کل اگر میخواهید یک تصویر کلی از زندگی مونرو بدست بیارید ، کتاب خوبی میتونه باشه ولی انتظار یک کتاب جامع و کامل نه..بنظر میاد سانسور شده و اشتباه نوشتاری زیادی داره. البته چون کل کتاب در ۳۰ فصل گردآوری و در هر فصل تنها روی یک موضوع تمرکز شده، بدیهی است که خیلی خلاصه باشه و چندان متن منسجم و واحدی نداشته باشه . انگار تنها برخی خاطرات به صورت رندوم انتخاب شده و نوشته شده بودند؛ در کل اینکه کتاب سر و ته درست و حسابی نداشت و بجز اشاره به ظاهر فریبنده اما پوچ هالیوود چیز خاصی نصیب من نکرد. من از خوندنش لذت نبردم و توصیه نمیکنم.
یک مرد قوی نیازی نمیبیند که در مقابل یک زن حکم فرمایی کند. او هیچوقت قدرتش را به زن ضعیفی که عاشقش هست نشان نمیدهد ، بلکه قدرتش را به دنیا نشان میدهد.
با خواندن کتاب داستان من متوجه می شویم که شخصیت مریلین مونرو با تصویری که هالیوود از او ساخته بود بسیار تفاوت داشت. او زنی باهوش و حساس بود که به آنچه که در اطرافش می گذشت با نگاهی عمیق مینگریست. برخی از دیدگاه های او درباره جامعه، روابط انسانی، خانواده و روابط حرفه ای موجود در صنعت هالیوود در کتاب داستان من نشان از عمق نگاه او به مسائل دارد.
از شهرها و مزرعه ها، از کارخانه ها، مراکز رقص و آواز و آموزشگاه های هنرهای نمایشی و حالا در این بین یک نفر هم از یتیم خانه آمده بود. و دور ورمان پر از گرگ بود نه از آن گرگ های بزرگ که داخل استودیوها نشسته اند. گرگ هایی کوچک. آژانس های استعدادیابی بدون دفتر و مرکز دفترهای تبلیغاتی بی مشتری، واسطه هایی بدون ارتباط با مخاطبین یا مدیران، قهوه خانه ها و کافه های ارزان پر از مدیرانی بود که آماده ی بستن قرارداد بودند، فقط کافی بود ثبت نام کنی و شرط ثبت نام آن ها معمولا در تخت خواب می گذشت…
وقتی یه زندگی نامه رو میخونی انتظار داری از زندگیاش بدونی نه اینکه در اوج، نصفه نیمه داستان رو ول کنی. کاش خود نویسنده جدا از دستنوشتههای مونرو بقیه زندگی نامهاش رو ادامه میداد.
لینک خرید کتاب :