گزیده کتاب :
در دوره های بلوغ، وظیفه و نقش مخالفان این است که به توده های مردم متوسل شوند.در دوره های فقدان بلوغ ذهنی،تنها مردم فریبان به "داوری عالی مردم" متوسل میشوند. در چنین موقعیت هایی ، مخالفان دو راه پیش رو دارند: قدرت را با کودتا به چنگ بیاورند،بی آنکه بتوانند روی حمایت توده مردم حساب کنند ویا اینکه خود را در یاسی خاموش از گردونه به بیرون پرتاب کنند و در سکوت بمیرند.
نظر شخصی من :
این کتاب،اثرمهم آرتور کوستلر هست که حتی خود نویسنده هم سرگذشت پر فراز و نشیبی داشته..او ابتدا پیرو حزب کمونیسم بوده ولی بعد از حزب،کناره گیری میکنه و به روزنامه نگاری جنگ رو میاره و در نهایت حکم اعدام میگیره و ....
این کتاب بصورت غیرمستقیم و جزئی،حزب کمونیسم و رژیم استالین را مورد انتقاد قرار میده.داستان کتاب درباره یکی از فرماندهان ارشد حزب به نام #روباشوف هست که در انقلاب ۱۹۱۷ و تشکیل اتحادیه جماهیر شوروی نقش داشته..در نهایت به جرم خیانت به وطن و حزب ، به زندان میوفته و اسیر سیستم سیاسی خودساخته میشه...او وقتی در سلول زندان تنها میشه،یک دادگاه خیالی در ذهنش میسازه و به اعتراف جلوی قاضی خیالی میپردازه و مورد هجوم خاطرات ذهنیش قرار میگیره؛مخصوصا کسانیکه قربانی دستورات او بوده اند و این خاطرات به جایی میرسه که خودش را حتی ملزم به اعتراف کارهایی میکنه که مرتکب نشده.
این کتاب در زمره کتاب های سیاسی قرار داره و از مهم ترین کتابهای این ادبیات محسوب میشه.خوبی این کتاب این هست که نوشته های کتاب نزدیک به زندگی شخصی خود نویسنده هست و بخوبی ملموس و عینی هست. نویسنده درک خوبی از تئوری مارکسیسم و اقدامات استالین داره و حتی توسط فاشیست های اسپانیا زندانی میشه.ایم کتاب فقط بیان خشونت و خیانت های رژیم استالین نیست بلکه ایدئولوژی های کمونیسم را نفی میکنه و بخوبی نشان میده که زوال یک انقلاب ، به دست خود انقلاب صورت میگیره. این کتاب بیان میکنه که در نظام کمونیسم ، فرد به خودی خود هیچ ارزش وجودی نداره و در جمع هست که معنا پیدا میکنه.که همین امر باعث زوال حس هم دوستی و ترحم در یک جامعه میشه.
کتاب : ظلمت در نیمروز
نویسنده : آرتور کوستلر
مترجم : مژده دقیقی
انتشارات : نشر ماهی