خاطرم هست اولین بار یکی از دوستان مقاله ای دو صفحه ای رو در خصوص "اثر مرکب" برام فرستاد و توی اون یکی از موضوعات کتاب به شکل داستان وار نقل شده بود.
داستانی در مورد این سوال که ؛ "اگه بین 3 میلیون دلار پول نقد و یک سکه ی 1 سنتی که تا 31 روز بعد هر روز ارزش اش دو برابر می شه حق انتخاب داشته باشیم، کدوم یکی رو انتخاب می کنیم؟"
سوالی بسیار هیجان انگیز که قدرت انتخاب های بسیار کوچیک و هوشمندانه رو خیلی خوب به من تفهیم کرد.
و من بعد از اون مترصد فرصتی بودم که کتاب "اثر مرکب" رو تهیه بکنم و بخونم و نهایتا تا بحال دو بار اون رو تونستم بخونم. بار اول در بهمن ماه سال 97 و بار دوم هم همین تیر ماه امسال.
البته من اونقدر حافظه ی خوبی ندارم که تاریخ ها رو به ترتیبی که در بالا نوشتم به یاد داشته باشم، اما چون الآن و موقع نوشتن این مقاله کتاب کنار دستم هست و من هم بعد از هر بار مطالعه پشت جلد کتاب تاریخ رو می نویسم، بهمین دلیل تاریخ های بالا قابل اعتماده.
اما در خوبی و اثر بخشی این کتاب همین بس که آقای جان مکسول نویسنده و سخنران مشهور آمریکائی میگه " اثر مرکب کتابی ضروری برای همه ی کسانی هست اش که بدنبال موفقیت اند و این کتاب یک راهنمای عملی شفاف و مختصر هست"
اما این کتاب رو آقای"دارن هاردی" نوشته و من ترجمه ی نشر مجله ی خلاقیت رو خوندم که بنظرم یکی از بهترین ترجمه هاست.
موضوع و مفهوم کتاب خیلی ساده هست و اون اینه که ما اگه می خوایم موفق باشیم باید حواس مون به این باشه که حتی کوچکترین کارهایی که ممکنه خیلی راحت و سرسری ازش بگذریم می تونه بصورت تصاعدی روی بقیه ی کارها و رفتارهای ما اثر بزاره و ما رو به موفقیت برسونه و یا اینکه از هدفی که داریم دور کنه.
کارهایی از قبیل اینکه؛ چی می خوریم، چی می بینیم، با کی رفت و آمد و معاشرت داریم، بیکاری هامون رو چطوری می گذرونیم و خلاصه مواردی که بنظر شاید خیلی پیش پا افتاده بیان اما در واقع رفته رفته اثری بسیار تعیین کننده توی زندگی ما می زارن.
اما موارد زیر بطور خیلی خلاصه توصیه هایی از کتاب هست برای رسیدن به موفقیت؛
1-بر اساس علائق مون و اهدافی که داریم، انتخاب هایی رو برای خودمون در نظر بگیریم (مثلا تصمیم به اینکه توی چه زمینه ای تخصص پیدا بکنیم و یا توی چه زمینه ای تحصیل بکنیم و ... ).
2- رفتارهایی که مستلزم انجام اون انتخاب ها و رسیدن به اون ها هست رو انجام بدیم.
3- اون رفتارها و اقدامات رو تکرار کنیم.
4- ریتم زندگی و روتین های روزانه مون رو به گونه ای تنظیم بکنیم که اون رفتارها هم توش قرار داشته باشه (مثلا هر روز ساعت 5 صبح از خواب پاشیم و ورزش کنیم و صبحونه بخوریم و بعد چند صفحه کتاب بخونیم و بعد کارمون رو شروع کنیم)
5- این ریتم و روتین رو برای یک دوره ی نستا طولانی ( از نظر من حداقل 6 ماه) تکرار کنیم.
و نهایتا می خوام به یک جمله ی کتاب اشاره بکنم :
" موفقیت چیزی نیست که تعقیب اش بکنید. چیزی که نتعقیب اش کنید از شما فرار می کند. موفقیت چیزی است که یه سمت شما جذب می شود؛ آن هم با شخصی که با ان تبدیل می شوید"
ضمنا من محسن شعبانی، مقالاتی رو در خصوص این کتاب و سایر موضوعات مرتبط با توسعه ی فردی از قبیل؛ مدیریت زمان، مدیریت استرس، برنامه ی توسعه ی فردی و ... توی وب سایت خودم منتشر کردم که توصیه می کنم حتما به www.shabany.ir سر بزنین و اون ها رو مطالعه بفرمائید.
از اینکه نظرات تون رو در قالب لایک و کامنت به من منتقل می کنین هم سپاسگزارم.