روز کارمند مبارک! این مناسبت که در جهت تکریم و ارج نهادن به کارمندان تو تقویم ایران درج شده من رو وادار کرد تا این پست رو منتشر کنم. واژه کارمند برای من تو ایران بعد از 3 – 4 سال کار کردن تو حوزههای مختلف دانشجویی، فروش، مهندسی؛ با دو تا واژه پیوند خورده : ساعت کاری یکنواخت ، حقوق ثابت
از اونجایی که با کلمه پویا ارتباط خیلی خوبی دارم، روز به روز سبک زندگی کارمندی من رو به واژه ثابت و یکنواخت سوق میداد. چیزی که تو بلند مدت نهتنها برام خوشایند نبود، بلکه مانعی بود برای مسیر رشدم !! خُب تو این مسیر برای بار سوم امروز دارم تلاش میکنم که درآمدی مستقل خارج از سبک زندگی کارمندی داشته باشم؛ بدون اینکه مجبور باشم جایی استخدام بشم.
مسیری که دستانداز داشت، چالش داشت، سربالایی داشت. امیدوارم این پست پنجره جدیدی رو در این سبک زندگی برای شما بوجود بیاره تا کمی نسبت به حقوق خودتون تو این سبک زندگی آگاهتر بشین و مثل من بخاطر عدم آگاهی ، یه سری از مزایا رو حین کار از دست ندین.
اینجا یاد بخشی از کتاب «ثروتمندترین مرد بابل» میوفتم که اشاره کرده بود؛ " هر یک از ما برای رسیدن به خواستههایمان نیاز به زمان و مطالعه داریم ". اما مشکل از اونجا بود که دورانی که من تو این سبک زندگی به سر میبردم تقریبا فرصت زیادی برای مطالعه و صرف کردن وقت برای خودم نداشتم. این ابدا به اون معنی نبود که هفت روز هفته 24 ساعت کارکنم، بلکه یا کار پاره وقت داشتم مابقی وقتم صرف رفتن به دانشگاه و کلاس و مطالعه دروس دانشگاهی میشد؛ یا انقدر حجم کاریم زمانی که تو تیم مدیریت شبکه ایرانسل بودم ؛ زیاد بود که یکی از دوستام به طنز میگفت تو دیگه روزانه( Daily ) کار نمیکنی!! یه جورایی داری شیفتی – روزانه کار( Daily – Shift ) میکنی...
و یه روزهایی به خودم میومدم و میدیدم از صبح که از خواب بیدار شدم به هیچ کاری غیر از کار شرکت ، رفت و آمد به شرکت و غذا خوردن نرسیدم !! دوباره یاد بخشی از کتاب ثروتمندترین مرد بابل میوفتم که میگفت : " هرگز تا کنون به وضعیتم دقت نکرده بودم ! همیشه از صبح تا شب سخت کار میکردم تا ظریفترین ارابهها را بسازم. امیدوار بودم روز پاداش این همه زحمتم را بگیرم اما متوجه شدم چنین نخواهد شد ! ".
برای من هم تقریبا چنین حسی حین سبک زندگی کارمندی تداعی میشد. علیرغم اینکه سر ماه حقوقم به حسابم واریز میشد؛ متوجه شدم که روز به روز دارم از خواستههام فاصله میگیرم.
1- مرخصی :
خب میرم سراغ یکی از چالههای بزرگ به نام مرخصی. دورانی که تو ایرانسل بودم؛ قراردادم با شرکت هوآووی شرطی داشت که بخاطر مسئولیت کاری جایگاهی که توش بودم باید به مدیر مستقیمم از یه هفته قبل روزی رو که میخواستم مرخصی بگیرم رو اعلام میکردم و در صورت توافق جناب مدیر میتونستم برم مرخصی، که این امر تو یک سال کاری من فقط 8 روز اتفاق افتاد( که البته 3 روزش تو بیمارستان صرف عمل آپاندیس شد )!! طبق قانون وزارت کار تا یک ماه میتونستم در یک سال مرخصی داشته باشم در غیر اینصورت انتهای سال کاری، شرکت باید یه مبلغی رو بابت روزهای که از مرخصی استفاده نکردم بهم پرداخت کنه.
چیزی که تو قانون تحت عنوان حق مرخصی ازش یاد میشه و مبلغش هم بصورت تقریبی معادل حقوق یک ماه کاری هست. حالا اگر مثلا من 5 روز از 30 روز رو مرخصی گرفته باشم، مبلغ تخصیص یافته احتمالا باید معادل حقوق 25 روز کاری باشه. چیزی که تا قبل اینکه وارد ایرانسل بشم نسبت بهش آگاه نبودم ! و خداروشکر بخش حقوقی هوآووی که طرف قرارداد بودم باهاشون بصورت کامل اون رو پایان سال کاری پرداخت کرد.
2- سفته :
مورد دیگه که تو سبک زندگی کارمندی تجربهاش کردم ، دادن یه تعهد حقوقی بود که نسبت بهش خیلی آگاه نبودم.چیزی که وادار کرد منو تو کلاسهای حقوقی خانه استارتاپ کرج و دیموند شرکت کنم و جا داره از دو تا وکیل کار درست حوزههای استارتاپی ؛ سرکار خانم "هنگامه عسگری" و سرکار خانم"شهرزاد حدادی" بابت مطالب فوقالعادهای که بهم یاد دادن، تشکر کنم.
داستان اینجا بود که موقع استخدام از شما تقاضای سفته با مبالغ بالا دارن و تو اون سفته معمولا هیچ شرطی قید نمیشه !! کاری که تو ایرانسل موقع تحویل سفته انجام دادم این بود که برای سفته شرایط گذاشتم و ازشون خواستم دلیل منطقی و مشخص برای سفته بهم ارائه بدن. خب هوآووی لپتاپی رو در اختیارم گذاشته بود که معادل ارزش ریالی اون لپتاپ ازم سفته میخواستن. تو اون سفته ذکر کردم که این سفته صرفا جهت حُسن استفاده از تجهیزات شرکت( لپتاپ ) بوده و در صورت ایجاد خسارت تعمدی وجه حقوقی دارد و خارج از مورد ذکر شده از اعتبار ساقط خواهد بود. و مورد دیگه ای که ذکر کردم این بود که این سفته فقط تا زمانی اعتبار حقوقی داره که من با شرکت قرارداد رسمی مورد تایید وزارت کار داشته باشم و خارج از شرایط ذکر شده از اعتبار ساقط خواهد بود.
این درحالی بود که قبل از ایرانسل 3 – 4 جا استخدام شده بودم و ازم سفته گرفته بودن، بدون اینکه حتی شرایطی تو اون سفته ذکر بشه یا دادن سفته دلیل مشخصی داشته باشه و بدتر از اون، این که سفتهها هر لحظه بدون هیچ دلیل مشخصی قابل وصول بودن!
3- اضافه کاری :
دست انداز دیگهای که تو سبک زندگی کارمندی از روش رد شدم اضافه کاری بود. چند ماهی تو یه شرکت خدمات کامپیوتری کار میکردم که بصورت پارهوقت اونجا مشغول بودم. اونجا نه تنها بخاطر عدم آگاهیم بدون قید هیچ شرطی بهشون سفته دادم، بلکه مشکل دیگه ای که وجود داشت این بود که ساعت کاری من بصورت دقیق مشخص نشده بود. و البته چون دقیقا به همین دلیل که پاره وقت کار میکردم، خیلی موقعها خارج از عُرف ساعت اداری( 8 الی 17 ) و حتی در روزهای تعطیل رسمی گاهی تا 10 شب مشغول بهکار بودم. زمانی که بصورت مشخص جز ساعت کار معمولی بحساب نمیاومد و باید مبلغی بیش از ساعت کار عادی در زمان اداری بهم پرداخت میشد؛ که عملا اتفاق نیوفتاد!!
نکتهای که بعدها یاد گرفتم این بود که تو قرارداد باید وظایف کاری به صورت دقیق ذکر بشه و اگر نه ممکنه کارهایی خارج از وظایف کاری شما( مثلا خرید غذا، خرید لوازم تحریر برای شرکت، خرید شیرینی برای مهمون شرکت و ... ) بعنوان وظیفه کاری به شما سپرده بشه.
درکل این سه مورد در سبک زندگی کارمندی من، با چالش روبرو شده بود که خواستم به اندازه خودم چراغی روشن کرده باشم برای دوستان و همسن و سال های خودم. امیدوارم با آگاهی بخشی، شما رو از رویارویی چالشهای مشابه دور کرده باشم.
ارادتمند - سروش شبابی
1398/6/6