شبنم شیبانی
شبنم شیبانی
خواندن ۵ دقیقه·۴ سال پیش

طعمی به لطافت شیرینی های بهاری


"ماه مارس مثل شیر فرا می رسد و مثل بره می رود."

این یک ضرب المثل معروف تو دنیاست. فلسفه استفاده اش اینه که نیمی از ماه مارس تو فصل زمستونه و نیمی دیگه از اون توی بهاره. وقتی این ماه شروع میشه هوا هنوز سرمای زمستون رو با خودش داره، اما هرچی به آخر ماه می رسیم هوا گرم تر و دلپذیر تر می شه. اگر معنی این ضرب المثل رو متوجه بشین، می شه گفت مفهوم اصلی داستان انیمه «مارس مثل شیر فرا می رسد» رو هم درک کردین.


این روزا، دیدن فیلم های پر هیجان محبوبیت بالایی پیدا کرده و یه جورایی تبدیل به یک عادت شده. تو این روزا گاهی سر زدن به دنیای واقعی و دیدن داستان آدم های معمولی خالی از لطف نیست و حتی می تونه دلگرم کننده باشه. «مارس مثل شیر فرا می رسد» یکی از انیمه هاییه که حس خوب زندگی کردن میون مردم عامه رو با یک داستان ساده و دلنشین روایت می کنه.

ژانر های انیمه «March comes in like a lion» یا «مارس مثل شیر فرا می رسد» زندگی روزانه، درام، سنین، و بر پایه یک بازی به اسم شوگی ه که بهش شطرنج ژاپنی هم می گن. فصل اول این انیمه تو سال 2016 و فصل دوم اون سال 2018 توسط استودیو «Shaft» ساخته و پخش شد. این مجموعه از روی مانگایی به همین نام به نویسندگی «چیکا اومینو» ساخته شده. چاپ این مانگا از سال 2007 شروع و تا الان 15 جلد از اون منتشر شده. این مانگا تو ژاپن اقبال خوبی داشته و تا حالا چند جایزه مختلف سالانه رو بدست آورده.

شخصیت اصلی داستان ری کیریاما پسر نوجوان دبیرستانییه که بازیکن حرفه ای شوگی ه و از این راه پول درمیاره. اون در تلاشه تا تو رده بندی استاندارد فدراسیون شوگی خودش رو بالا بکشه، اما سال پیش با شکست از دور رقابت ها حذف شده و انگیزش برای مسابقات پیشرو رو از دست داده. اون تازه به یه خونه کوچیک کنار رودخونه شهرشون اسباب کشی کرده و تنها زندگی می کنه. خونه ای که پنجره هاش پرده نداره و تنها وسایلش میز و مهره های شوگی و یک تشک برای خوابیدنه.

ری بیشتر روز رو مشغول تمرین شوگی یا مسابقه دادنه، روزایی که مدرسه می ره بدون صحبت با کسی روزش رو می گذرونه و ناهارش رو تنهایی روی پشت بوم می خوره. میشه گفت اون تنهاست، واقعا دوستی نداره و با کسی دم خور نمی شه. اما روزهای خاکستری اون خیلی دووم نمیارن و ری باخانواده ای که تو نزدیکی خونه اش تو یک خونه ی کوچیک سنتی ژاپنی زندگی می کنن آشنا می شه. هم صحبتی و هم نشینی با اون ها کم کم رنگ رو به دنیای ری بر می گردونه.


شخصیت پردازی های خوب از نقطه های قوت محسوب می شه. همه شخصیت ها گذشته ای دارن که خوب و بد امروزشون رو شکل داده.اون ها ترکیب سفیدی ها و سیاهی هایی هستن که رنگ خاکستری وجودشون به باور پذیر تر بودنشون کمک می کنه. یکی دیگه از نکات مثبت اینه که داستان فقط درباره شخصیت اصلی نیست و بقیه شخصیت ها اونجا نیستن تا راه رو برای ری هموار کنن. بلکه ری و همراهانش تصمیماتی می گیرن، کارهایی انجام می دن و اتفاق هایی رو تجربه می کنن که در روند داستان تاثیر داره و اون ها رو هم تغییر می ده و پخته تر می کنه.

شروع داستان با روزهای خاکستری نوجوانی شروع می شه که خیلی از احساساتش چیزی نمی گه و انگار بجز رودخونه نزدیک خونه اش و صدای آب چیز دیگه ای براش دلنشین و خوشایند نیست. این بی حسی و بی تفاوتی به همه چیز اوایل داستان، یک آدم تنهای بی هدف رو ترسیم می کنه که شاید اینکه زیبایی ها رو نمی بینه باعث عصبانی شدنتون بشه. اما بعد از اینکه بیشتر بشناسینش و رفتارش با آدم های اطرافش رو ببینین، طعم ذات مهربون ری رو می چشین.


ری شما رو همراه خودش می کنه و آهسته و با احتیاط با خانواده کاواموتو آشنا می شین و دلواپسی های اون و فکر هاش رو توی هر قدم حس می کنین. مثل هر باری که آکاری - سان خواهر بزرگ خانواده اون رو برای شام به خونه شون دعوت می کنه و اون نگران اینه که چی بخره که دست خالی به اونجا نره.

از طرف دیگه ری تو دنیای شوگی یه حریف همسن خودش به اسم نوبو داره که بعد از چند سال دوباره با هم مسابقه دادن و این شروعی بود برای اینکه به هم نزدیک تر بشن. نوبو با روحیه سرسخت و جنگنده و با نشاطش کلی چیزای جدید با خودش به زندگی ری میاره. ری توی ارتباط با این آدما جرقه های کوچیک گرمی رو پیدا می کنه که این گرما کم کم و ذره ذره یخ های درونش رو آب می کنه.

چیزی که داستان قصد داره بیانش کنه اینه: "ما تنهاییم. همه ما آدم ها از درون تنهاییم اما در تعامل با همدیگه میتونیم جای گرمی رو پیدا کنیم که تنهاییمون رو پر کنه."


روایت داستان ساده، شیرین و آرومه و روی تغییرات شخصیت اصلی و اتفاق هایی که برای اون و اطرافیانش می افته می چرخه. خیلی از قسمت ها با تک گویی های ذهنی ری پیش میره، اما این روایت ها به طرز خوشایندی به اتفاق های قبلی ای که افتاده ربط پیدا می کنه و باعث میشه بیننده با دنیای درونی ری همراه بشه.

با همسفر شدن با ری و بیشتر شناختنش، بیننده هر دفعه چیز جدیدی کشف می کنه و این کشف جدید به شیرینی پیدا کردن یه صدف توی شن های ساحل یا مزه مزه کردن شیرینی های بهاری می مونه. همینطور استفاده از استعاره هایی که ری موقع روایت به کار میبره کاملا نحوه روایت گری رو گیرا می کنه. اما اگه طرفدار مکالمه های طولانی و راوی گونه نباشین شاید روند آهسته پیشرفت داستان در بعضی قسمت ها خسته تون بکنه.


کیفیت انیمیشن خیلی عالیه و تغییرات ظریف و گاهی کاملا مشهود توی سبک طراحی برای نشون دادن حالت های مختلف جلوه های بصری رو چشم گیر تر کرده. استفاده از عنصر آب به عنوان علاقه شخصی ری و تکرارش برای وقتی که توی آروم ترین حالت روحی خودشه یا تو زمین مسابقه تمرکز کرده یکی از جذابیت های طراحی این انیمه ست. از نکته های قابل توجه دیگه زاویه های دوربین و طراحیه که فقط دو بعدی نیست و زاویه های سینمایی هم توی کار به چشم می خوره.


در انتها این انیمه تنها بر پایه شخصیت، یا بر پایه طراحی، یا بر پایه جلوه های بصری نیست تمام این عناصر با همکاری موسیقی همراه می شن تا صحنه های چشم نوازی رو خلق کنن، رنگ ها و تکنیک ها بسته به هر شخصیت و حالات روحیش توی اون لحظه تغییر می کنه. گاهی کل دنیای تصویر شده خاکستریه و گاهی با رنگ های رنگین کمان مزین شده تا زیبایی و پیچیدگی درونی انسان ها رو به تصویر بکشه.




انیمهبررسی انیمهنقد انیمهمارس مثل شیر فرا می رسدmarch comes in like a lion
شبی شین، یک جوینده ی خیال پرداز، عاشق کتاب، انیمه و مانگا. گاهی دست به قلم برای به تصویر کشیدن احساسات. پاهام که روی زمین باشه یک مدیر محصول کنجکاو! اینجا از تجربه دیده ها و خوانده هام می نویسم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید