شبنم حکیم هاشمی
شبنم حکیم هاشمی
خواندن ۲ دقیقه·۲ ماه پیش

روح هزاران‌ساله‌ی اساطیری... بخش دهم

بعد از ثانیه‌هایی، فضای مقابلم تاریک می‌شود و لحظاتی بعد دوباره روشن می‌شود.
آن‌گاه دو بانوی زیبا را می‌بینم که در یک سبزه‌زار در کنار چشمه‌ای ایستاده‌اند. یکی از آن‌ها شاخه‌ای گل سوسن در دست دارد و آن یکی شاخه‌ای گل زنبق. در اطراف چشمه پر از گل‌ها و گیاهان شاداب است. با خودم می‌گویم که این دو حتما امشاسپندان خرداد و امردادند؛ دو ایزدبانو در اساطیر باستانی ایران که همیشه همراه یکدیگرند. ایزدبانو خرداد که مظهر کمال و رسایی و رستگاری‌ست نگهبان آب‌هاست، یعنی رسالتی شبیه به رسالت آناهیتا دارد، البته آناهیتا در پدیدآوردن رودها هم نقش دارد؛ اما خرداد فقط از آب‌ها نگهبانی می‌کند.
ایزدبانو خرداد علاوه بر نگهبانی آب‌ها با شادابی گیاهان هم ارتباط دارد؛ زیرا که شادابی گیاهان از آب است.
گل سوسن که در دستان خرداد است گل مخصوص اوست.
ایزدبانو امرداد که در کنار ایزدبانو خرداد ایستاده است نگهبان گیاهان است، و مظهری از جاودانگی و بی‌مرگی‌ست. در روایت‌های اساطیری خوانده‌ام که او
کسانی را که گیاهان را از بین می‌برند مجازات می‌‌کند.
گل زنبق در دستان امرداد گل مخصوص اوست.
دوباره صحنه‌ی مقابلم تاریک می‌شود و بعد از روشن شدن، کره‌ی زمین را معلق در فضا می‌بینم که زنی در کنارش ایستاده است و شاخه‌ای گل پلنگ‌مشک در دست دارد. فکر می‌کنم که او حتما باید ایزدبانو سپندارمذ باشد که در اساطیر باستانی ایران نگهبان زمین است و گل پلنگ‌مشک گل مخصوص اوست. هر چه زایش و رویش و شکفتن در زمین است تحت مراقبت بانوسپندارمذ انجام می‌شود، ایزدبانویی که مظهر محبت و فروتنی و بردباری‌ست، و روز زن هم در فرهنگ ایرانی به نام اوست؛ زیرا زن و زمین در زایش و باروری پیوندی اساطیری دارند.
در همان هنگام، بانوی دیگری در کنار سپندارمذ ظاهر می‌شود که شاخه‌ای گل اسپرغم در دست دارد. او حتما ایزدبانو زامیاد است که وظیفه‌ای مشابه با سپندارمذ دارد و ایزدبانوی زمین است. در روایات اساطیری خوانده‌ام که او سرچشمه‌ی همه‌ی داده‌هاست، و نیک‌رفتار و پاک و ارجمند است، و گل مخصوصش اسپرغم است.
لحظاتی بعد، سپندارمذ و زامیاد از مقابل چشمانم محو می‌شود و به جایش شهری را می‌بینم بسیار زیبا، پر از جلال و شکوه، پر از ثروت و نعمت و فراوانی و توانگری، پر از مردمان شاد، پر از زنان زیبا، پر از جوانانی عاشق که با خوشحالی آماده‌ی ازدواجند، پر از خانه‌هایی که از برکت لبریزند، پر از زنان بارداری که عشق در چشم‌هایشان جاری‌ست. و بانویی زیبا را می‌بینم که بر فراز شهر ایستاده است. بدون شک، او ایزدبانو ارت است؛ ایزدبانوی ثروت و نعمت و فراوانی و توانگری که تمام آنچه در آن شهر می‌گذرد از برکت وجود اوست.

...

ادامه دارد...


نویسنده: شبنم حکیم هاشمی

فرهنگ ایرانیداستانداستان وارهاساطیر ایراناسطوره
شاعر و نویسنده
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید