ایران با توجه به موقعیت جغرافیایی و پیشینۀ تاریخی خود دارای محوطه ها و مناطق بسیار پراهمیتی می باشد. با بررسی هرکدام از این مناطق به اطلاعات بسیار ارزنده ای می رسیم و هر روز اطلاعات دقیقتری در رابطه با محوطه ها، مناطق، حکومت ها، معماری ها و نحوۀ زندگی در اعصار مختلف بدست می آوریم.یکی از منطقه هایی که کمترین توجه به آن صورت گرفته سیستان و بلوچستان می باشد. این منطقه از نظر باستان شناسی بسیار غنی می باشد و در طی یک پرسۀ زمانی به عنوان انبار غلۀ ایران در اوج شکوفایی خود بوده است. متاسفانه به دلایلی رو به افول رفته است و همین امر باعث شده امروزه نیز بررسی های بسیاری در این منطقه صورت نگرفته و ممکن است اطلاعات بسیاری هنوز کشف نشده باقی مانده باشند. در صورتی که به گفتۀ سرکار خانم کازانوا سیستان بهشت باستان شناسان می باشد.
دشت سیتان دارای آثار و محوطه های بسیاری می باشد که بنده در این مقاله به بررسی و معرفی دهانه غلامان بپردازم. البته بیشترین اطلاعات در رابطه با این منطقه توسط جناب آقای دکتر سیدسجادی مطرح گردیده است. لازم به ذکر است که قبل از این مقاله، یک پایان نامه در همین راستا توسط جناب آقای حسنعلی عرب ارائه گردیده که بنده بسیار ازآن بهره برده ام. در دیگر مقالاتی که حول محور سیستان نوشته شده اند نیز اشاراتی به این منطقه شده است.
در بیشتر سفرنامه ها در مورد سیستان گفته اند در سیستان ویرانه ها و خرابه های باستانی زیادی وجود دارد که بندرت شهر بورده اند و اغلب دهات و قریه های کوچک می باشند.
در این دشت اغلب آثار در حوزۀ زهک قرار دارد که محدوده ای نزدیک به 400 کیلومترمربع را در برمی گیرد و آثار بسیاری مربوط به دوره های اشکانی، ساسانی، هخامنشی و حتی اسلام وجود دارد.
از بین این آثار می توان به سه محوطۀ مهم اشاره کرد:
شهر سوخته متعلق به آغاز تاریخی می باشد و آثار معماری بدست آمده ازآن نشان دهندۀ یکی از پرجمعیت ترین شهرهای دوران مفرغ با جمعیتی بالغ بر 5000 نفر می باشد.این منطقه یک مصطبۀ بزرگ و نامنظم است که خانه های دورۀ دوم و سوم استقرار را دارد و نکتۀ قابل توجه نابودی سریع این شهر است.
شهر سوخته در 55 کیلومتری جنوب زابل در بخش "شیب آب" این شهرستان قرار دارد. این شهر در 3200 سال ق.م پایتخت سیستان بوده و مهمترین مرکز شهرنشینی دنیای شرق آن روز محسوب می گردد. قدیمی ترین لایۀ استقرار آن مربوط به 3200 ق.م و جدیدترین لایۀ 2500ق.م می باشد.
دهانه غلامان یا شهر زرین یونانیان و شهر زرک، زرکا(زرنگ و زرنج بعدی)نیز یکی از مهمترین آثار موجود در سیستان است.
این شهر متعلق به دورۀ هخامنشی می باشد که بر روی تراس بندی در بخش شمالی دلتای سنارود قرار داردو در بررسی های به عمل آمده 27 ساختمان شناسایی شده که در بخش دوم به بررسی آن ها می پردازیم.
کوه خواجه متعلق به دورۀ اشکانی_ساسانی می باشد و یکی از مجموعه بناهای مهم سیستان است. آثار و بناهای موجود در سراشیبی های کوه خواجه همواره مورد توجه سیاحان و بازدیدکنندگان بوده است.
از مهمترین آثار کوه خواجه می توان به ساختمان کاخ 1، معبد، آتشکده و قلعه دختر اشاره کرد. کاخ اصلی کوه خواجه در میان یک دیوار دفاعی که از پایین به بالای کوه کشیده شده محصور است. یکی از اهمیت های کوه خواجه در تاریخ هنر و معماری ایران وجود گچ بری های ساسانی و نقاشی های اشکانی در این محوطه است.
سیستان زادگاه کیقباد و کیکاووس پادشاهان اسطوره ای و رستم دستان است و شکل گرفتن شهر در سیستان را با اولین سنگ بنایی که توسط گرشاسب نهاده شد می دانند.
البته طبق گفته های مورخانی چون ابو اسحاق ابراهیم استخری سرحدات سیستان در شرق به بیابان مکران و زمین سند و از جانب غربی به خراسان و در شمال به هندوستان و از جنوب به کرمان رسیده است.
در سیستان ماقبل از تاریخ، آثار قابل توجه سکونت انسان بدست نیامده است که هزارۀ چهارم تا سال 1500 ق.م را شامل می شود.
در دوران آغاز تاریخی که سال های 1500 تا 600 ق.م را در برمی گیرد با تغییرات مجرای هیرمند سکونت گاه های اصلی مثل شهرسوخته از بین رفت.
دروۀ هخامنشی بین سال های 600 تا 200ق.م احتمالأ سیستان غیر مسکونی بوده و بارزترین محوطه های این دوران شهرهای دهانه غلامان، زارین، یادرنگیانا و استحکامات سرخ داغ نادعلی بوده است.
دورۀ اشکانی بین سال های 200ق.م تا 200 بعداز میلاد در منطقه ای شبیه تقسیم فعلی سیستان بین ایران و افغانستان بوده اند.
دورۀ ساسانی شامل سال های 200 تا 700 بعدازمیلاد که مراکز سکونت عصراشکانی رشد کرد.
اوایل اسلام بین سال های 700 تا 1400 بعدازمیلاد که با رشد کمی و کیفی شهرها و مراکز سکونتی بزرگ مثل زاهدان موجه هستیم.
دوران متأخر اسلامی، سال های 1400 تا 1700 بعدازمیلاد همراه با عصر تیموری می باشد.
دوران جدید، سال های 1700 بعدازمیلاد تا عصرحاضر که از اوائل قرن 18 میلادی آغاز می شود.
نخستین کسی که طی چند سفر به سیستان توانست اطلاعاتی در رابطه با محوطه های باستانی منطقه بدست آورد اورال استین نام دارد.
نخستین کار باستان شناسی به روش جدید در منطقۀ شرق در دهۀ 1340 توسط کالدول وآقای ملک شهمیرزادی آغاز شد.
از 1967 کاوشگران ایتالیایی به سرپرستی مارتیسیوتوزی به کار کاوش پرداختند.
از بررسی های دیگر در منطقه می توان به کارهای مارتاپریکت در سال های 1354 تا 1364 اشاره کرد.
در طی سال های 67_1366، گاری هیوم در بلوچستان بررسی های انجام داد.
درسال 1966،در این محوطۀ باستانی کاوش هایی توسط بتاتریس دوگاری صورت گرفت.
در یال 1932 عیسی بهنام به شناسایی مناطق پیش از تاریخ در طول رودخانۀ بمپور پرداخت.
لازم به ذکر است دهانه غلامان ابتدا در دهل چهل توسط باستان شناسان ایتالیایی کشف و به مدت سه سال حفاری شد.
با گذشت چهار دهه از کاوش و کشف دهانه غلامان در سال 1960 میلادی توسط گروه باستان شناسان ایتالیایی برای نخستین بار حفاری گردید.
دورۀ اول حفاری دهانه غلامان در سال 1965_1962 توسط گروه ایتالیایی و دورۀ دوم در سال 1379 توسط گروه باستان شناسی میراث فرهنگی کشور به سرپرستی آقای سیدسجادی آغازگردید.
همانطور که اشاره گردید در دشت سیستان آثاری از دوره های متعدد یافت می شود که از آن جمله می توان به اثبات حضور هخامنشیان در فلات با حفریات دهانه غلامان سیستان اشاره کرد.
طبق گفته های هردوت می توان در ربع جنوب شرقی شاهنشاهی هخامنشی به دهوشی که اهالی آن را تامانیه ها و یاپکیته ها می خواند،اشاره کرد.
در طول تاریخ شاهنشاهی هخامنشی، هم وسعت و هم تعداد نایب السلطنه نشین ها متغیر بوده است. پس در جغرافیای اداری این شاهنشاهی دو نوع واحد ثابت وجود داشت:
1. نواحی مالیاتی
2. نواحی که در آنها حکومت خودمختار محلی برقرار بود.
در ادامۀ این تقسیم بندی می توان اشاره کرد که سیستان در آغاز آریایی نبوده و اقوامی که در این استان یا ناحیه از کشور داریوش می زیستند موسوم به استان مکا بودند و با نام های میکوی، اوتیوئی و پاریکانوئی خوانده می شوند.