در 44 کیلومتری شهر زابل و 2 کیلومتری روستای قلعه نو واقع است و براساس گزارش های هیأت ایتالیایی محل و محوطۀ دهانه غلامان به صورت تپه ای وشیده از ریگ روان در کنار رود هیرمند و در میان نقاط تاریخی متعددی چون نادعلی، کرکوی، قلعه تپه و بی بی دوست، کوه خواجه، شهرسوخته، قلعه سام و پوست گاو خودنمایی می کند.
این محوطه در طول جغرافیایی 613818.7 و عرض جغرافیایی 304749.3 قرار گرفته و ارتفاع آن از سطح دریا در حدود 504 متر می باشد.
دهانه غلامان شامل یک بنا و ساختمان نمی باشد بلکه آثار باقیمانده از ان در طول یک و نیم کیلومتر و پهنایی بین 300 تا 800 متر پراکنده است و وسعت ان در حدود 88 هکتار و کل شهر 100 هکتار می باشد.
شهر دهانه غلامان به نسبت زمین های دشت در ارتفاع بالاتری قرار دارد که بسیار به شهرسازی پارسه و پاسارگاد شباهت دارد که بر روی تراسی از دوره پالئوپلیستوسن واقع شده است.
این شهر عمر کوتاهی بین 150 تا 200 سال در سده های 5و6 ق.م داشته است و تنها محوطۀ هخامنشی شناخته شده در منطقه دهانه غلامان می باشد .
در کتیبه های هخامنشی بیستون _ تخت جمشید _ نقش رستم از زرک یا زرنکای یاد شده است.
یک وجه تسمیه دهانه غلامان (البته ممکن است خیلی معتبر نباشد) این است که این منطقه یکی از راههای ورود به فلات ایران به شمار می رفته و در زمان قدیم برده فروشان غلامان را برای فروش به بلوچان از این تنگه عبور می دادند.
حدود یک چهارم بناههای این منطقه را ساختمان های بزرگ و همگانی وبیش از یک چهارم دیگر را ساختمان هایی با اندازه های متوسط بزرگتر از یک خانه ی معمولی و کوچکتر از یک بنای همگانی و مابقی ظاهرا ساختمان های مسکونی می باشند.
این ترکیب بندی نشان می دهد شهر احتمالا کاربری اداری _ مذهبی داشته و حتی می توان از آن به عنوان یک شهر مقدس یاد کرد .
شهر اصلی بسیار گسترده تر بوده که با هدف تمرکز بناهای دولتی و مذهبی ایجاد شده که متاسفانه بقایای بسیاری از آن از بین رفته و بقایای موجود دو گروه ساختمان اصلی و تعدادی بنای منفرد را تشکیل می دهد.
بخش غربی تپه در راستای آبراهه ای که شن های متحرک آنرا پر کرده و بخش شرقی به دو بخش که آثار آن تا قبرزردشت با 27 بنا ادامه دارد.
در این منطقه به دلیل کمبود سنگ و چوب گونه ای طاق ها ساخته شده اند که متشکل از دو قطعه گل پخته شده هستند که هر یک از آنها نیمی از یک طاق را تشکیل می دادند، می باشد.
به احتمال زیاد چوب هایی که در بعضی از جاهای بنا استفاده شده است از نقاط دور دست تهیه می شده است.
از دیگر جنگ افزارهای فلزی که به مقدار زیاد از حفاری ها کشف گردید پیکان های فلزی است که به عنوان وسیله ای در رزم و در شکار بکار رفته است. سرپیکان ها از دو قسمت زبانه و تیغه تشکیل شده و به روش قالبگیری یکپارچه ساخت شده است.
سرپیکان های عصرآهنI هم در مجموعه های تاریخگذاری شده و هم در مجموعه هایی که تاریخ دقیقی برای آنها ارئه نشده است وجود دارد.
بنابراین دسته بندی سرپیکان ها فقط برمبنای آن دسته از مجموعه هایی است که مورد توافق همه هستند که به صورت زیر بیان می شوند:
1. سرپیکان هایی که تیغۀ آنها از پایین به سمت نوک به تدریج باریک می شوند.
2. سرپیکان ها با تیغۀ مثلثی شکل
3. سرپیکان های پایه دار که تیغه ای باریک به شکل برگ دارند.
4. سرپیکان هایی که قلاب انتهای تیغۀ آنها بلند است.
5. سرپیکان از گونۀ برگ مانند با تیغه ای که عرض آن زود کم می شود
نمونه های اولیۀ سرگرزها از سنگ ساخته شده است بنابراین بنظر می رسد سابقه ای دیرینه دارند. در تمام دوران های پیش از تاریخ و تاریخی نوع مفرغی سرگرزها معمول گردیده است.
کاربرد سرگرزها چندان مشخص نیست و هیچ بررسی مستقلی روی این اشیاء صورت نگرفته ولی احتمال دارد به عنوان یک جنگ افزار یا نشانۀ یک قوم یا طبقۀ اجتماعی در مراسم مختلف کاربری داشته است.
سرگرزها به دو بخش تزئینی و ساده تقسیم می شوند که تزئینات آنها به صورت سر انسان ویا حیوانات صورت می گرفته است . معمولأ استوانه ای شکل بودند که بخش برجسته کمی پایین تر از بخش استفاده قرار می گرفته است.
سرنیزه یک آلت جنگی از سه قسمت تیغه، شانه و انتهای سرنیزه(قسمتی که چوب دسته در آن قرار می گیرد) تشکیل شده است. در وسط تیغه سرنیزه اغلب برآمدگی دیده می شود که احتمالأ برای استحکام و کارآیی بیشتر آن تعبیه شده است.براساس نمونه های موجود، در ساخت سرنیزه منحصرأ از مفرغ استفاده شده و همه قسمت های آن به صورت یکپارچه قالبگیری و ساخته شده است.کاربرد واقعی سرنیزه به طور کامل شناخته نشده است، ولی احتمالأ کاربردهای متفاوتی داشته است.
براساس نمونه های موجود در ساخت سرنیزه منحصرأ از مفرغ استفاده شده است، باتوجه به اینکه ساخت جنگ افزار از آهن در ابتدا بسیار مورد توجه بوده و آهن به نسبت کمتری از مس و مفرغ ساخته می شد و بیشتر جهت طبقۀ حاکم بوده است. بنابراین می توان گفت سرنیزه در آن زمان کاربرد عمومی تری داشته است و یکی از سلاح های قدیم نسبت به دیگر سلاح های عصرآهن بوده است.
بعضی از سرنیزه های یافت شده از محوطه های مختلف ازجمله مارلیک، تالش، تپه حصار و دیگر تپه ها به صورت شیارهای هندسی تزئین شده اند.
یکی دیگر از ابزارهایی که جنبۀ دفاعی دارد زره می باشد که هرچند در زمینۀ زره اطلاعات اندکی در عصرآهن بدست آمده است اما همین شواهد اندک بیانگر استفاده از زره بخصوص در اواخر عصرآهن بوده است. فرم، جنس و نقش زره ها در ادوار متفاوت دچار تغییراتی شده است در بعضی موارد مانند حمایلی از وری شانه راست عبور کرده به کمربند متصل می گردد. در بعضی دیگر از دو قطعه تشکیل شده اند که یکی از آنها مربوط به سینه و دیگری مربوط به پشت استو به وسیلۀ قطعات نیم دایره ای شکلی که دارای نقوش مشابهی بوده اند به هم متصل شدند.
از دیگر سلاح های تدافعی می توان به کلاهخود اشاره کرد. کلاهخود در واقع کلاهی است که جنگاوران به هنگام جنگ بر سر می گذارند تا از حملات و ضربات حریف در امان باشند، کلاهخودها در انواع مختلف ساخته شده اند. در زمینۀ این سلاح تدافعی و نقش آن در عصرآهن می توان به آثار مکشوفه از جنس برنز در خوروین اشاره کرد.
با مطالعۀ این موارد مختلف کشف شده از این سلاح به راحتی می توان گفت که کلاهخودها علاوه بر اینکه از لحاظ شکل ظاهر و در طول دوران متوالی متفاوت بودند از لحاظ جنس نیز با گذشت زمان تفاوت کرده اند. البته باید اشاره کرد که کارکرد کلاهخودها صرفأ در میدان نبرد نبوده و در ساخت مجسمه ها جهت مراسم آئینی_دینی نیز از آنها استفاده شده است.
سپر نیز ابزاری تدافعی جهت ضربه پذیری می باشد که اغلب افراد مورد هجوم در حالی که سلاح تهاجمی را در دست راست خود می گرفته اند آن را در دست چپ نگه داشته و برای دفاع از خود استفاده می کنند. این سلاح نیز در مناطق عصرآهن با ورود اقوام مهاجم تغییراتی کرده است. البته می توان گفت چون اقوام ساکن و مورد هجوم از سپرهای چرمی یا چوبی استفاده می کردند و بسیار ابتدائی تر از اقوام مهاجم_به لحاظ برخورداری از تکنیک فلزات_ بودند، به مرور زمان از بین رفته و می توان گفت سپر در مناطق مطرح شده بسیار کم ویا اصلأ نبوده است.
نکتۀ جالب توجه این است که سپرهایی که احتمالأ از فلزات ارزشمند مثل نقره با تزئین های خاص ساخته می شدند متعلق به پادشاه بوده اند و مشابه همین سپرها را با سفالی که بطور مثال در میان آن ها یک سرشیر به صورت برجسته مجسم شده متعلق به شاه نبودند و احتمالأ مورد استفادۀ طبقات عادی قرار می گرفته است.
انسان در طی زمان های مختلف با توجه به نیازهایی که برای بقا و زندگی خود داشته است به فکر ایجاد تغییراتی برای امورات روزمرۀ خود افتاد. سه نیاز اساسی سرپناه، غذا و پوشاک در همۀ اعصار ازجمله دقدقه های بشر بوده است که برای بهتر کردن شرایط این سه نیاز به دنبال ایجاد موقعیت های بهتر بوده است. بشر از دوران های اولیه برای تأمین خوراک خود به طبیعت رجوع کرده است. از گیاهان و حیوانات خوراک خود را تأمین می کرد. البته در همان دوران نیز بین اقوام مختلف بشر اختلافاتی وجود داشت که ریشه در قدرت طلبی و راحت طلبی در بدست آوردن غذا داشته است.
این موضوع باعث شد که مسئلۀ دفاع انسان از خود بوجود آمد. البته دفاع انسان فقط مربوط به جنگ نمی شود بلکه می توان به مواردی چون بیماری ها، سرما و گرما، طبیعت و جنگ اشاره کرد. این نمونه ها را در عصرآهن نیز می توان مشاهده کرد و از آنجاکه بحث ما در این مقاله معرفی و دسته بندی ابزارهای جنگی عصر آهن می باشد باید اشاره کرد که عصرآهن نیز از این موضوع مستثنی نبوده است.
برخلاف آنچه که در گذشته مطرح بود تغییرات به وجود آمده در عصرآهن به صورت ناگهانی رخ نداده است، بلکه ماهیت و جوهره تحولات به صورت تدریجی و آرام بوده و تأثیر فراوان فرهنگ های بومی ایران به ویژه عصرمفرغ در بهتر شدن این فرهنگ مأثر بوده است.
همچنانکه می دانیم آهن دارای نقطۀ ذوب بالایی نزدیک به 1600 درجه سانتی گراد می باشد که این درجه را با استفاده از سوختی مثل چوب نمی توان ایجاد کرد و نیاز به سوخت های قوی تر از جمله ذغال سنگ می باشد و حتی کوره هایی خاص با شرایط ویژه که با دمیدن هوا حرارت را در کوره به بالاترین نقطه برساند تا بتوان آهن را ذوب کرد.
ابزارهای عصرآهن صرفأ از آهن ساخته نشده و این عصر فقط به دلیل اولین استفاده از آهن به این نام معروف گردیده است. ابزارهای جنگی نیز در ابتدای عصرآهن از از مفرغ و برنز و حتی چرم_ برای ساخت کمربندها و زره_ ساخته می شدند. البته به علت فساد زودرس چوب و باقی نماندن نشانه هایی از آن مدرک چندانی در دست نیست اما با توجه به اینکه اقوام بعدی در ساخت سپرهای خود از چوب استفاده کرده اند می توان گفت اقوام عصرآهن نیز در ساخت اشیاء از چوب استفاده می کردند.
با توجه به بررسی های پیشین و جمع آوری اطلاعات اساتید مربوطه در حول محور موضوع اصلی این مقاله یعنی جنگ افزارهای عصرآهن می توان به این موضوع به وضوح اشاره کرد که بشر در این عصر نیاز به دفاع و حمله در برابر حملات تهدیدکننده داشته است، بنابراین در پی دسترسی به نمونه های جنگ افزاری از اقوام ماقبل خود و دستیابی به اطلاعات جدیدتر از جمله کشف فلز آهن به پیشرفت هایی در این زمینه دست یافت تا جایی که جنگ افزارهای کشف شده در مناطق مربوط به این دوران را می توان به گروه های مختلفی تقسیم کرد که از روی دسته و تیغه و تغییراتی که در آنها مشاهده شده به این گروه بندی های رسیدیم.
مردمان عصرآهن با توجه به روحیۀ تهاجمی و تدافعی خود از هر دو نوع سلاح کمک گرفته اند. بعضی از جنگ افزارهای تدافعی جهت دفاع از خود و هم از جنگ افزارهای تهاجمی استفاده کرده اند که می توان از انواع جنگ افزارهای تدافعی به سپر، زره و کلاهخود و از انواع جنگ افزارهای تهاجمی به گرز، شیر، سرگرز، شمشیر و خنجر را می توان نام برد. با توجه به اینکه در این دوران ورود اقوام مختلف وجود دارد که اقوامی مهاجم نیز بودند، البته هرچند هر مهاجرتی صرفأ با هجوم همراه نیست اما این موضوع در مورد اقوام قبل از عصرآهن تا اندازه ای صدق نمی کند. زمانی که گفته می شود قوم مهاجر تداعی کنندۀ قوم مهاجم نیز می باشد و اندیشۀ مهاجرت و تهاجم در میان اقوام مختلف متفاوت بوده است اما نیاز مشترک همۀ این اقوام استفاده از نعمات طبیعی بوده است مثل استفاده از چراگاه ها و اسب های فلات ایران.
در عصرآهن شاهد چنین تغییرات و تحولاتی هستیم و از اکثر محوطه های عصرآهن ایران سلاح های تهاجمی به دست آمده است و از طرفی افراد مهاجم در هزارۀ سوم و به خصوص هزارۀ دوم به قصد فتح و دستیابی به معادن آهن وارد فلات ایران شدند. این اقوام مهاجر بخاطر شرایطی که طبیعت برآنان تحمیل کرده است به جنگ روی اوردند و در نتیجه لازمۀ مهاجرت، همراه داشتن وسائل جنگی به خصوص وسائل تهاجمی است.
البته دفاع صرفأ ابزارآلات تدافعی را شامل نمی شود بلکه ساخت دژها یا قلعه هایی که به لحاظ استحکام یا ساخت ویژگی های خاص خود را داشته در این گروه قرار می گیرند. باید به این نکته اشاره کرد که عصرآهن ادوار متعددی را در برمی گیرد در نتیجه مطالعات انجام شده توسط باستان شناسان پیرامون عصرآهن _که گریشمن را می توان به عنوان اولین کسی معرفی کرد که دید تازه ای به عصر اختصاص داد_ تقسیم بندی هایی بعد از کاوش و بررسی ها انجام شد که می توان تحقیقات عصرآهن را به در دو گروه جای داد:
1. تحقیقاتی که تمامأ علمی و هدف دار نبوده و کاوش منظمی را در بر نمی گیرد.
2. کاوش ها و تحقیقاتی که هدفمند و علمی ودارای مراحل منظمی بوده است.
همانطور که گفته شد تاریخ نگاری در عصرآهن براساس مقایسۀ اشیاء می باشد. بخش عمده ای از جنگ افزارهای عصرآهن از مناطقی یافت شده است که بیشتر در معرض تاخت وتاز اقوام مهاجم قرار گرفته اند و مردم آن مناطق جهت دفاع از خویش به ساخت و سازهای جنگی بیشتری روی آوردند. در کل می توان گفت تغییرات صورت گرفته از عصرمفرغ به عصرآهنI جز با سلطۀ قوم مهاجم و مغلوب ساختن قوم ساکن امکان پذیر نیست چرا که تغییرات در میان یک قوم به خصوص در بعد سازندگی و فرهنگی مرحله به مرحله قابل مشاهده است. تغییرات فرهنگی عصرآهن را از نقطۀ شروع با توجه به مهاجرت ایرانیان به فلات می توان تحمیل یک فرهنگ خارجی بر قوم ساکن فلات دانست. البته اقوام ساکن نیز می توانستند بر اقوام مهاجر تأثیرگذار باشند که این اثرات را در نمونه ها واشیاء بدست آمده از محوطه های عصرآهن مشاهده کرد.
هر سه دورۀ عصرآهن یعنی عصرآهنI(1500_1200)، عصرآهنII(1200_800) و عصرآهنIII (800_550) را می توان در محوطه های شمال، شمال غرب، غرب و فلات مرکزی مشاهده کرد. از بررسی های انجام شده در این مناطق بیشترین اطلاعات بدست آمده از قبور بوده است.زیرا وجه مشترک این محوطه ها وجود قبرستان و پیدایش جنگ افزارها و دیگر اشیاء روزمره از این گورستان ها می باشد.
متاسفانه بسیاری از جنگ افزارهای عصرآهن که در کاوش های غیرعلمی و غیرقانونی بسیار بدست آمده اند به سرقت رفته اما هنوز برخی از تپه ها نمونه های ارزنده ای از این اشیاء را در دل خود نگه داشته اند.
همینطور که قبلأ به آن اشاره گردید جنگ افزارها دو دستۀ اصلی دارند ( تهاجمی و تدافعی ) که علاوه بر مواقع جنگ و شکار در تدفین ومذهب نیز کاربرد دارند. در این زمینه می توان به تأثیر ترس بشر از روز مرگ و نیستی اشاره داشت که باعث گردیده بشر عوامل غلبه کننده بر مهاجمان دنیوی را برای حیات جاویدان نیز بکار ببرند.
البته علاوه بر سلاح هایی از جمله خنجر، پیکان، سرنیزه و دیگر ادوات می توان به تجهیزات کمکی مثل زین و دهۀ اسب ویا تجهیزات روزمره مثل ظروف فلزی که در قبور مشاهده می شوند اشاره داشت که خود می تواند یک مقاله و مطالعۀ گسترده را شامل شود.
در آخر جنگ افزارهای یافت شده برحسب شکل ظاهری به دسته های مختلف تقسیم شده اند و می توان گفت این جنگ افزارها کاربردهای متنوعی داشته و به همین علت در طول زمان مشابه دیگر اشیاء عصرآهن پیشرفت ها و تغییراتی داشتند و می توان گفت که جنگ افزارها، جنگ افزارهای جنگی، آئینی وتشریفاتی بوده اند واندیشۀ مهاجرت دنیوی با سفراخروی با کمک جنگ افزار راه خود را باز کرده است.