روستا از رستن به معنای رویش گرفته شده است، پس واژه روستا را نیز می توان با توجه اطلاق آن بر مکتنی خاص، به معنی محل رویش و رستنگاه تعبیر و تعریف نمود. در فرهنگ های فارسی روستا را غالباً در معنای دِه و قریه به کار بردند، چنانکه در فرهنگ معین نیز روستا به همین معنا تعریف شده است. در زبان پهلوی به روستا روستاک می گفتند و رزداق، رسداق، یا رستاک، ناحیه ای بود در خارج از شهر، مشتمل برچند دِه و مزرعه که در آن تولید روستایی صورت می گرفت.
شکل گیری روستا در ایران به هزاره های قبل از میلاد می رسد و متاسفانه اطلاعات دقیقی از تشکیل اولین روستاها در ایران دردست نیست ولی با نظر عده ای از جامعه شناسان روستایی می توان هم عقیده شد که دِه از روزی پدیدار شد که گروه های کوچ نشین انسانی که پیش از آن به شکار و احیاناَ دامپروری اشتغال داشتند، به کشاورزی آگاهی یافتند و به این ترتیب سکونت را بر حرکت ترجیح دادند و در قطعه زمینی سکونت نمودند، که بدین ترتیب شاید اولین هسته یکجانشینی و تشکیل اجتماعات انسانی به وجود آمد. بنابراین با استقرار انسان و به دنبال آن ظهور و رواج کشاورزی ترکیب های اجتماعی و روابط افراد و نوع فرهنگ جامعه تغییر نمود، زیرا قبل از استقرار انسان یگانه علقه ای که انسان ها را به هم می پیوست علقه قبیله ای بود، که اعضا قبیله ها و گروههای در حال حرکت را به هم پیوند میداد. ولی دِه نشینی رابطه مکانی را به جود آورد و روابط اجتماعی با علقه های خویشاوندی درهم آمیخت و محیط های روستایی با ویژگی های اجتماعی و قومی به وجود آمد. شاید بتوان اظهارنظر کرد که بعد از آشنایی انسان با کشاورزی به علت فقدان و ابتدایی بودن وسایل تولید کشاورزی افراد مجبور بودند که به صورت دسته جمعی و از طریق پیوستن به گروههای بزرگتر و در نتیجه برخورداری از امنیت بیشتر زندگی کنند و در چنین شرایطی تفکیک شغلی نمیتواند وجود داشته باشد ولی با گذشت زمان و متحول شدن ابزار در میان انسانها جدایی شغلی به صورت خیلی ساده و ابتدایی به وجود آمد. در هزاره سوم قبل از میلاد که مصادف با ظهور قوم ماد در ایران میباشد،به علت توسعه کشاورزی و رشد نیروهای مولد و تعالی صنایع فلزی و سفال سازی، مراکز روستایی در ایران گسترش و توسعه میابد زیرا که روستاییان ماد با پیشرفت در زندگی کشاورزی و بهره برداری از امکانات طبیعی و پرورش اسب و بهره گیری از نیروی گاو توانستند با افزایش ارتباطات تجاری و اجتماعی به قدرت اقتصادی زیادتری در زمینه های کشاورزی و تجاری دست یابند و بر اثر این تلاش بود که اولین قوم در ایران به حکومت می رسد.
...با روی کار آمدن صفویان تغییراتی در امور روستاها به وجود می آید ...با احداث راهها و قنوات و نگهداری آنها و فراهم آوردن تسهیلاتی برای کاروانیان،تجارت رونق میگیرد و بالطبع تاثیر بسزایی در کشاورزی و در نهایت در روستاها به جا میگذارد و در زمان افشاریه املاک دیوانی توسعه میابد. در زمان قاجاریه مناسبات اجتماعی شکل خاصی می پذیرد و قبایل کوچ نشین در مواردی بر جامعه روستایی تفوق می پذیرد،گردانندگان امور سیاسی را اکثراَ روسای قبایل و کوچ نشینان تشکیل میدهند. بطورکلی تا این دوره قوانین مدون و روشنی درمورد روستاها وجود نداشته و در صورت وجود برخی از قوانین به ندرت به مرحله اجرا در نمی آمده است.
... تا اینکه در سال 1274 شمسی اداره کل فلاحت مورد تصویب قرار میگیرد و متعاقب آن در قانون تشکیل ایالات و ولایات و دستورالعمل حکام در سال 1284 شمسی برای اولین بار از کدخدا نام برده می شود و او را مانند حاکم و نائب الحکومه اداره نظمیه شهری به حساب می آورد و ادراه کردن دِه به عهده کدخدایی که با رضایت ساکنان دِه و تایید مالک و تصویب نائب الحکومه باشد واگذار می گردد. با روی کار آمدن رضاخان به عنوان سردار سپه در سال 1299 تغییرات در اوضاع کشور حاصل شد منجمله اینکه رضاخان دستور داد که نسبت به عمران و آبادی دهات مخصوصاً دهات خالصیه که عواید آن صرف قشون می گردید اقدام شود.
... اقدامات قابل ذکر در دوران حکومت پهلوی در دهه 1330 به خصوص در دوره نخست وزیری دکتر محمد مصدق اتفاق می افتد و در این دوره توجهاتی به مسائل روستایی به عمل می آید.
براساس آنچه تا امروز کشف شده است،قدمت سکونت انسان در استان اصفهان به بیش از 42هزار سال قبل میرسد.آثار بدست آمده از انسانهای نخستین در غارهای قلعه بزی( حسن آباد )واقع در شهرستان مبارکه مؤید این امر است که در آن زمان،انسانهای ساکن در این غارها به شکار گورخر، کرگردن،اسب و گاو وحشی و دیگر حیوانات می پرداختند. گفتنی است چندین منطقه در قسمت های دیگر استان وجود دارد که قدمت آنها به 5 تا 7 هزارسال تخمین زده میشود. برخی از این محوطه ها متعلق به دوره نوسنگی (زمانی بین 8 تا 10 هزار سال قبل ) است که حکایت از استقرار گروههای متعدد انسانی در مناطق مختلف استان دارد. بیشتر این مکانها مربوط به هزاره 4 تا هزاره 6 قبل از میلاد و برخی دیگر مانند تپه های سیلک کاشان، محوطه باستانی اریسمان در شهرستان نطنز (هزاره چهارم ق.م)، سبا در ورزنه (هزاره سوم ق.م)، تپه جوزک تیران و کرون (هزاره چهارم ق.م)، تل شاهی سمیرم (هزاره چهارم ق.م)، تپه های ننادگان فریدن (هزاره چهارم ق.م) و بسیاری تپه های باستانی در استان است.
اسلام از سال 23 هجری قمری وارد استان اصفهان شد. مردم این استان همانند دیگر ایرانیان از دین اسلام استقبال کردند. وجود بقاع سادات و امامزادگان در جای جای این استان، نشان ازعشق و ارادت دیرینه ی این مردم نسبت به پیامبر بزرگوار اسلام و خانواده گرانقدر آن حضرت دارد.
از گذشته های دور تا کنون روستاهای استان اصفهان با طبیعت زیبای خود به عنوان یکی از مهمترین مراکز تولیدات اقتصادی و فرهنگی به شمار می آیند و به رغم توسعه شهرنشینی همچنان اهمیت خود را حفظ کرده اند. روستاهای استان اصفهان را میتوان بر اساس ملاکهای متفاوت از جمله قابلیت های طبیعی و شرایط آب و هوایی و تراکم جمعیت و پراکندگی جغرافیای تقسیم بندی کرد.
الف) با توجه به شکل روستاهای استان از نظر محل استقرار در سه ناحیه پراکنده شده اند :
1- روستاهای ناحیه کوهستانی و کوهپایه ای: این ناحیه شامل روستاهایی است که در کوهپایه ها و رشته کوههای زاگرس و مرکزی واقع شده اند. روستاهای شهرستانهای فریدن، فریدونشهر، سمیرم، نطنزو چادگان و ... به شکل متمرکز با بافتی پلکانی، خطی و گاهی بی نظم در این ناحیه دیده می شوند.بارش نسبتاَ مناسب،زمین های حاصلخیز در بعضی مناطق و وجود مراتع مناسب به گسترش زراعت آبی و دیم،باغداری و دامداری در این ناحیه کمک کرده است. علاوه بر این، مردم این روستاها غالباَ در زمینه صنایع دستی و پرورش دام و زنبور عسل نیز فعال اند. زمستان های سرد و طولانی در برخی از روستاهای ناحیه کوهستانی استان به تعطیلی بخشی از فعالیت های کشاورزی می انجامد و این امر سبب افزایش مهاجرت فصلی روستاییان به ویژه جوانان به شهرها شده است .
2- روستاهای ناحیه حاشیه زاینده رود: این ناحیه از غرب به شرق در امتداد زاینده رود کشیده شده است. روستاهای شهرستان های چادگان، تیران و کرون، خمینی شهر، زرین شهر، فلاورجان، نجف آباد و اصفهان در این ناحیه واقع شده اند. آب و هوای مساعد، آب فراوان و خاک حاصلخیز، زمینه ایجاد بزرگترین هسته های جمعیت روستایی و فعالیت های کشاورزی استان را در این ناحیه فراهم آورده است. روستاهای این ناحیه به شکل متمرکزند و آن روستاهایی که در امتداد زاینده رود قرار دارند،غالباَ بافت خطی به خود گرفته اند. کشت انواع محصولات کشاورزی مانند برنج، گندم، جو، پنبه، انواع میوه های هسته دار، سبزی و صیفی جات در این ناحیه نقش مهم اقتصاد کشاورزی این ناحیه را نشان میدهد.استقرار مرکز صنایع سنگین و گسترش زیاد سرمایه گذاری صنعتی در بخشی از این ناحیه به اشتغال زایی و افزایش درآمد روستائیان کمک کرده است.
3- روستاهای ناحیه بیابانی: این روستاها در شرق، شمال، شمال شرق و جنوب شرق استان گسترده شده اند.
در مناطق خشک و بیابانی شرقی و شمال شرقی استان به علت شرایط نامساعد محیطی از جمله کم آبی و فقدان خاک کشاورزی،سکونتگاه های روستایی از هم جدا و پراکنده انداما هرقدر از مناطق گرم و بیابانی به طرف مناطق معتدل نزدیک میشویم، توانمندی های محیطی بیشتر و پراکندگی روستاها کمتر می شود؛علاوه بر این بر تراکم جمعیت نیز اضافه می شود. در همین راستا نقاط سکونت گاهی واقع در حاشیه زاینده رود از جمله شهرستان های فلاورجان و زرین شهر و مبارکه توانسته اند از سطح توسعه اجتماعی و اقتصادی مناسبتری برخوردار شوند.
ب) روستاهای استان اصفهان را میتوان از نظر شکل و بافت به انواع زیر تقسیم نمود:
1- روستاهای خطی: روستاهایی که در امتداد زاینده رود به صورت طولی گسترش یافته اند.
2- روستاهی دایره ای: روستاهایی که در نقاط کوهستانی یا دره های سرسبز کوهپایه ای مناطق غربی و یا کوهستان های مرکزی استان شکل گرفته اند.
3- روستاهای پراکنده: روستاهایی که لحاظ مشکلات محیطی بطور منفرد و پراکنده شکل گرفته اند ؛ مانند روستاهای مناطق بیابانی در شرق استان .
4- روستاهای پلکانی: به صورت مطبق در نواحی کوهستانی به وجود آمده اند به طوری که بام یک خانه در بعضی مواقع حیاط خانه بعدی محسوب میشود. در نقاطی همچون کاشان (قهرود-قزان) ابیانه و نطنز از این روستاها بیشتر دیده می شود.
مصالح ساختمانی به کار گرفته شده در روستاها غالباً خشت و گل – چوب – سنگ – آهن – آجر و ... میباشد. منابع درآمد روستاییان نیز عمدتاَ بر زراعت باغداری، دام داری و صنایع دستی استوار است.
بر اساس مصوبات وزارت کشور تا سال 1365 سکونتگاههایی که بیش از 5000 نفر جمعیت داشته باشد و سکونتگاههایی که کمتر از 5000 نفر جمعیت داشته باشد روستا نامیده میشوند که البته در سرشماری 1370 این عدد به 10000 افزایش یافته است ....بر اساس سرشماری 1345 در بین روستاهای تخلیه نشده روستاهایی که بین 500-100 جمعیت داشته اند بالاترین درصد فراوانی ها یعنی 2/33 درصد، در سرشماری 1355 همین طبقه با 29% و در سال 1365 با 1/24% در گروه جمعیتی فوق قرار داشتند و در عین حال بالاترین درصدهای جمعیتی را نیز داشتند. از اطلاعات به دست آمده در بررسی میتوان نتیجه گرفت که جمعیت 500-100 نفر در روستاها یک شاخص قابل قبول میباشد،به عبارت دیگر محیط روستاها بیش از این مقدار جمعیت را به سختی تحمل مینماید ولی در سرشماری 1365 این درصد بالای جمعیت روستایی در روستاهای 2500-1000 نفر تجمع نموده ولی درصد روستاهای خالی از جمعیت بیشترین تعداد و یا بالاترین درصد فراوانی ها را نشان می دهد، که این مورد بیانگر کاهش جمعیت در روستاهای کم توان بوده است.
روستای سُه از توابع بخش مرکزی شهرستان شاهین شهرو میمه، با مختصات جغرافیایی 51 درجه 27 دقیقه طول شرقی و 23 درجه و 26 دقیقه عرض شمالی می باشد. این روستا در ۹۴ کیلومتری شمال شهر اصفهان و جنوب شهر کاشان قرار دارد. در غرب و شرقش نیز شهرهای میمه و نطنز هستند.
روستای سُه یکی از روستاهای تاریخی کشور ایران با معماری بومی است که در قسمت شمال شرقی استان اصفهان و در منطقه نیمه بیابانی ایران و در مجاورت روستای ابیانه قرار گرفته است.
این روستا در ارتفاع 2350 متری از سطح دریا قرار گرفته و آب و هوای معتدل تابستانی و سرد زمستانی دارد. روستای سُه از جنوب شرقی به کوه فارسجار، از شمال به تپه کوپه شکار و از شرق به تپه اسپیدرد محدود می شود و رودخانه فصلی سُه در شمال شرقی آن جریان میابد.
احاطه شدن روستا توسط کوههای مرتفع و وجود رودخانه در قسمت غربی باعث به وجود آمدن محلاتی با خصوصیاتی متفاوت و با بافتی کاملاً خودجوش و فاقد ساختار منظم هندسی در روستا شده که این بافت در اغلب نقاط به صورت فشرده و مترکم و درحاشیه رودخانه دارای کوچه باغ ها و خانه باغ های متعددی است.
به علت قرار گرفتن روستا در دامنه رشته کوههای کرکس، راههای دستیابی به روستا محدود میباشند. راه اصلی ورود به روستا از جاده تهران به اصفهان (۶۵N) است. در فاصله ۶۰ کیلومتری از شهر اصفهان، مابین شهر میمه و روستای مورچه خورت، مسیری ۳۰ کیلومتری وجود دارد که به سُه میرسد. در این مسیر رباط شاه عباسی و روستاهای دهلر و بیدشک نیز هستند. از راههای فرعی نیز میتوان به شهر نطنز و میمه و روستای ابیانه رسید.
از آنجا که روستای سُه در دوره صفویه در مسیر ارتباطی و تجاری بوده است، در کتب مختلف قدیمی از آن نام برده شده است و جهانگردان و تاجران حین سفرهای خود از این روستا یاد کرده اند که در ادامه به برخی از آنها اشاره می شود:
"راه های کاشان به اصفهان: همچنین برای رفت و آمد مابین کاشان و اصفهان نیز دو شاهراه عمومی مورد استفاده بود.یکی جاده کوهستانی قهرود و سُو در فصل گرما و تابستان که به منزله شاهراه عمومی شمرده می شد و چنان که شاردن فرانسوی آنرا وصف نموده:"به دستور شاهنشاه صفوی جاده خوبی در این حدود برای تسهیل عبور و مرور مسافرین ساخته شده است". بعد از قهرود چون منزلگاه معمولی کاروانها در قریه سُه یا (سو)بود در آنجا نیز به امر شاه عباس کاروانسرای معتبری ساخته بودند. ولی در طول این جاده کوهستانی که در فصل سرما غالباً پوشیده از برف می باشد چندین کاروانسرای دیگری هم وجود داشته. مسافران و جهانگردان عهد صفویه اغلب از جاده کوهستانی قهرود و سُه که تا اواسط دوره قاجاریه به منزله شاهراه جنوب ایران بود آمد و شد می نمودند."
"...یقیناً قبل از دوره مستوفی مسافرینی که کمتر شتابزده و کمتر نگران پیدا کردن بهترین محل آب بوده اند، از "سُه" یا " چاه قاده" می پیچیدند. سومین خط سیر – مورچه خورت – سُه – قهرود: به طرف شمال – این یک راه فرعی است که اصولا در قرن 14 میلادی به وسیله سواران و یا با تخت روان از آن استفاده میشد. این راه مسافرتی طویل تر و مطبوع تر بوده است. از موچه خورت تا 18 کیلومتری از جاده می روند که عیناَ همان راه قدیم است که قبلا گفتیم در روی این مسیر کوچک از چند کاروانسرای گلی که در بالا ذکر شده می توانستند استفاده کنند، یک راه مستقیم به طرف روستای دهلر می رفته که قبیله کوچکی در آنجا اسکان شده اند. در این محل آب و هوا مطبوع و بسیار عالی است. در امتداد دره که کشت شده از بیدشت[منظور بیدشک امروزی است]می گذرند تا به سُه برسند، اینجا محلی است که به مقدس بودن اشتهار دارد و اعضاء کلنی انگلیسی اصفهان تا سالهای اخیر دوست می داشتند فصل شدت گرما را در آنجا بگذارنند. "سُه" یک روستای کهن و دارای دو امامزاده از عهد مغول است. در آنجا بخصوص یک کاروانسرای بزرگ عهد قاجاریه که تقلیدی از یک بنای صفوی است در وسط مجموعه بنا شده است. از سُه مستقیما می توانند به مراوند و بعد به قهرود برسند و یا من غیرمستقیم، امتداد در چاه قاده – مراوند را انتخاب کنند و یا از خط سیر صفوی چاه قاده – قهرود بروند "
در شهرستان برخوار و میمه و دهستان مورچه خورت قرار دارد. برخوار جلگۀ وسیعی است که از این پیش بسیار حاصلخیز و وسیع و دلاویز بوده است و همچنین دارای قنات های بزرگ و دیه های بنام که اینک دستخوش بلای آسمانی کم آبی شده و از مقام خود تنزل پیدا کرده است.
واژه شناسی: امروز در تداول عامه این نامواژه را «سِه» تلفظ می کنند، ولی باید دانست که هیچ ارتباطی با عدد سه(3) ندارد و در حقیقت ترکیب آن چنین است که حرف «س» به حرف «هـــ» بدل می شود و «ه»آخر همان مبدل از «و» است و بنابراین با حذف یک صورت تلفظی از «هو» به صورت «سه» درآمده است و «هو» یعنی خوب؛ جای ممتاز.
نام روستا از کلمه سُهی یا سَهی گرفته شده که به معنای بلندی ی ارتفاع می باشد و به نظر می رسد به دلیل موقعیت کوهستانی روستا به آن اطلاق گشته است.
در حدود صدها میلیون سال قبل (شاید هم بیشتر ) فلات ایران به شکل دو خلیج مجزا بوده است که توسط رشته کوههای زاگرس از هم جدا می شدند. درواقع خلیج بالایی شامل کویرهای لوت و نمک امروزی بوده است و قسمتی ازخلیج پایینی هم خلیج فارس کنونی می باشد. قلۀ کوهها که به شکل جزایری در خلیج به وجود می آمدند، سُوه (سُه) نام دارند.
یکی از سُوه هایی که در بالا از آن ذکر شد در واقع همان کوه خواجه یا شهر شیطان یا کوه دیوانه است که در حاشیۀ دریای هامون امروزی است.
با توجه به مدارک و شواهد موجود در روستای سُه و اطراف آن، اینطور به نظر می آید که میلیونها سال قبل، این منطقه به شکل دریای وسیعی بوده که طی گذشت زمان و رویدادهای مختلف زمین شناسی به حالت خشک کنونی تبدیل شده است همچنین در ناحیه ای به نام سَرمَرغ ( به سمت شمال و کوههای کرکس) نشانه هایی از خانه های قدیمی(غارنشینی)دیده می شود. اگر از میمه به سمت روستای سُه حرکت کنید به راحتی کوه میل امامزاده دیده می شود که این مطلب می تواند بیانگر علت نامگذاری روستا به سُه (به معنای مرتفع ) باشد.
برای تخمین قدمت و سابقه روستا، اسناد و مدارکی در دست نیست اما آنچه که از شواهد و قراین موجود بر میآید؛ قدمت آن را بیش از ۲۰۰۰ سال نشان میدهد.از جمله این شواهد میتوان به قلعه گبریها، قلعه نچفت و قلعههای موجود در روستا، آتشکده، سنگ آسیاب وغیره که اکنون تنها خرابهای از آنها باقی است، اشاره کرد. از گفتههای اهالی و معماری خاص آن اینگونه برداشت میشود که سابقه قلعه میان(یا به لهجه سُهیها قلعه میون)بیش از ۲۰۰۰ سال باشد.به نظر میآید قلعههای گبری در اطراف روستا زیاد بوده و تلفظ و لهجه آنها از زبان زردتشتی است. هم اکنون نیز لهجه اهالی روستا اینگونه میباشد.
سابقه ی سکونت و استقرار انسانی روستا قدمتی کهن دارد اما آثار بجا مانده آن عمدتاَ به دوره های صفوی و قاجاری مربوط است. حمام های قدیمی، بقعه ی امامزاده، کاروانسرا، عمارت کلاه فرنگی و آسیاب های آبی، از جمله آثار بجا مانده در این روستا هستند.
وجود آثار تاریخی متعدد به جا مانده از دوره های مختلف تاریخی حکایت از تمرکز جمعیت در این منطقه در سالیان متمادی میکند. وجود کاروانسرای عباسی که ازدوره حکومت صفویان در این روستا بجا مانده نشان می دهد که این روستا بر سر راههای مهم و اصلی منطقه قرار داشته است.
روستای سُه، در مسیر ارتباطی و تجاری دوره صفوی قرار داشته و از موقعیت ممتازی برخوردار بوده است. روستای سُه حداقل 6 قرن قدمت دارد.
هسته اولیه روستا در جنوب غربی شکل گرفته که بافت قدیمی محله، وجود بقایای قلعه و حمام موجود حاکی از قدمت آن است که به زمان پیش از اسلام بر میگردد. به تدریج با افزایش جمعیت و نیاز ساکنین به مسکن، محلات روستا گسترش یافته و سیمای کلی روستا شکل گرفته است.