شادی علویان
شادی علویان
خواندن ۷ دقیقه·۳ سال پیش

مشکلات رایجی که دیجیتال مارکتینگ می تواند حل کند

این روزها دیجیتال مارکتینگ به استراتژی تبلیغاتی برای بسیاری از مشاغل تبدیل شده است. بازگشت سرمایه دیجیتال مارکتینگ بی نظیر است و روشی منحصر به فرد برای تعامل با مشتریان ارائه می دهد. با این حال، علیرغم اینکه بخش مهمی از استراتژی های بازاریابی بسیاری از مشاغل هست، کانال های دیجیتال با چالش های خاص خود روبرو هستند.

در دنیای دیجیتالی که همیشه در حال تغییر و گسترش است، هر بازاریاب در حالی که سعی می‌کند بازاری برای برند خود ایجاد کند، با چالش های مختلفی مواجه است.

در حالی که بیشتر برندها آرزوی دستیابی به اهداف مشابه را از طریق کانال های مشابه دارند، چالش های پیش روی آنها متفاوت است. یک برند ممکن است در هدایت ترافیک کافی از رسانه های اجتماعی به وب سایت خود مشکل داشته باشد و دیگری ممکن است در اندازه گیری ROI کانالی که بیشترین ترافیک را به ارمغان می آورد مشکل داشته باشد.

به عبارت ساده، هر استراتژی بازاریابی جایی برای بهبود دارد، اما نکته مهم این است که مشخص کنید کجا با چالش روبرو هستید و به چه چیزی می‌خواهید برسید.

برای بهینه سازی استراتژی های بازاریابی خود، دیجیتالی بودن اجباری است. دیجیتال مارکتینگ می تواند به شما کمک کند تا مخاطبان خود را بشناسید، داده های مهمی را در مورد آنها بدست آورید و معیارهایی را ارائه دهید که به تیم بازاریابی شما اعتبار می بخشد.

مشکلات رایج دیجیتال مارکتینگ
مشکلات رایج دیجیتال مارکتینگ


مشکل: عدم وجود یک استراتژی دیجیتال مارکتینگ روشن

این مورد در اکثر برندها وجود دارد. بسیاری از ما ایده کلی در مورد آنچه باید انجام دهیم داریم، اما اگر استراتژی بازاریابی دیجیتال مناسبی نداشته باشید، هرگز نمی توانید رقبای خود را شکست دهید.

اکثر برندها این اشتباه را مرتکب می‌شوند که صرفاً به احساس، روندهای کوتاه‌مدت، تقلید بی‌اهمیت از رقبا و اقدامات مزخرف مانند ایجاد یک دسته رسانه‌های اجتماعی و اشتراک‌گذاری محتوا در آنجا تکیه می‌کنند.

شما باید با دقت برنامه ریزی کنید که چگونه می خواهید خود را در یک بازار شلوغ تعریف کنید. شما باید به این فکر کنید که چگونه محصولات و خدمات خود را به گونه ای بازاریابی کنید که مخاطبان هدف خود را متقاعد کند که ارتباط با برند شما نوعی رضایت را برای آنها به ارمغان می آورد.

اگر مجموعه ای مشخص از اهداف یا برنامه بازاریابی نداشته باشید، برند شما نمی تواند بازار را به نفع خود هدایت کند.

یک استراتژی منسجم دیجیتال مارکتینگ همه عناصر کلیدی را پوشش می‌دهد و تضمین می‌کند که شما در همه زمینه‌ها به اهداف خود برسید.

علاوه بر این، یک استراتژی بازاریابی دیجیتال خوب مستلزم نظارت مستمر و ردیابی نتایج بعدی پس از اجرای مراحل اقدام است. این به شما کمک می کند تشخیص دهید چه چیزی کار می کند و چه چیزی نه و استراتژی خود را بر اساس آن تنظیم کنید.

مشکل: من مخاطبانم را به اندازه کافی برای شروع نمی شناسم.

هیچ محصولی در دنیا وجود ندارد که برای همه جذاب باشد. بنابراین، هنگامی که بازاریابی محصولات و خدمات خود را شروع می کنید، مشخص کنید که دقیقاً برای چه کسی بازاریابی می کنید.

شناخت مخاطبان شما زمان می برد، در حالی که تیم بازاریابی شما ممکن است پرسونای مخاطبی (مشتری ایده آل) را ایجاد کرده باشد که می تواند مورد استفاده قرار گیرد، مصرف کنندگانی که فعالانه وقت خود را به صورت آنلاین سپری می کنند ممکن است آنطور که شما انتظار دارید رفتار نکنند. شما باید رسانه های مختلف را با اهداف مختلف آزمایش کنید، خود را با مخاطبان خود هماهنگ کنید. با این کار اعتباری ایجاد خواهید کرد که شما را از رقبا متمایز می کند.

پرسونای مخاطب: تصویری غیرواقعی یا خیالی از مخاطب هدف ماست و به نوعی شخصیت مخاطب هدف را مشخص می‌کند. پرسونای مخاطب صرفا درباره‌ی خواننده‌ یا مشتری خاص نیست، بلکه جمعی از تمام ویژگی‌هایی است که ما حس می‌کنیم بخش زیادی از خواننده یا مشتریان ما باید در آن اشتراک داشته باشند.
یک پروفایل برای مشتری هدف خود در ذهن خود داشته باشید و استراتژی بازاریابی خود را بر اساس آن جهت دهید. برخی از سوالاتی که می توانید برای ایجاد شخصیت مشتری خود بپرسید ممکن است عبارتند از:
متعلق به چه گروه درآمدی هستند؟
آیا محصول شما برای افراد مسن است یا برای جوانان ؟
جنسیت مورد نظر شما چیست؟
آرزوهایشان چیست؟
به یاد داشته باشید، مخاطبان هدف شما نیز رسانه بازاریابی و پیام شما را تعیین می کنند.

مشکل: بودجه من کم است.

بازاریابی را می توان به روش های مختلفی از طریق کانال های زیادی انجام داد. اما همه آنها هزینه یکسانی را تحمل نمی کنند یا بازده یکسانی را ندارند.

به عنوان مثال، اشتراک گذاری توسط دوستان شما در صفحه رسانه های اجتماعی آنها هیچ هزینه ای برای شما نخواهد داشت، اما استخدام یک فرد مشهور یک سرمایه گذاری گران خواهد بود.

هر کس بتواند روی تصمیم و رفتار فرد دیگری تأثیر بگذارد، اینفلوئنسر محسوب می‌شود.
البته طبیعی است که وقتی در مقیاس تجاری و در فضای کسب و کار اصطلاح اینفلوئنسر را به کار می‌بریم، به کسانی توجه داریم که می‌توانند بر روی تصمیم و رفتارِ تعداد افراد بیشتری تأثیر بگذارند.
منظور از اینفلوئنسر مارکتینگ چیست؟
اینفلوئنسر مارکتینگ یکی از زیرمجموعه‌های ارتباطات بازاریابی یا Marketing Communications است.
در این شیوه، کسب و کارها می‌کوشند افرادی را بیابیند که بر تصمیم و رفتار مشتریانشان تأثیر می‌گذارند.

یکی از اشتباهات رایج بازاریابی دیجیتال که برندها مرتکب می شوند این است که آنها اغلب تنها بر یک راه بازاریابی تمرکز می کنند و تمام تخم های خود را در یک سبد قرار می دهند. بهترین کار این است که راه های بازاریابی کم هزینه ای را که بهترین بازده را به همراه دارند، شناسایی کنید. پلتفرم و قالب بازاریابی خود را با دقت انتخاب کنید و محاسبه کنید که کدامیک حداکثر بازگشت سرمایه را به شما می دهند.

توصیه می شود این کار را برای اهداف کوتاه مدت و بلند مدت انجام دهید و بودجه خود را بر اساس آن تعیین کنید.اطمینان حاصل کنید که ROI خود را نظارت و پیگیری می کنید، تا بتوانید بودجه خود را به مناطق اولویت دار تخصیص دهید.

مشکل: من سئو را نمی شناسم و پیاده سازی نکرده ام.

صرف نظر از موقعیت شما در فرآیند بازاریابی، داشتن درک درستی از بهترین شیوه های سئو بسیار مهم است. علاوه بر بهبود رتبه وب سایت برای موتور جستجو، سئو می تواند تست و بهینه سازی کمپین شما را تقویت و پشتیبانی کند تا اطمینان حاصل شود که محتوای با کیفیت و با ارزشی را که مشتریان بالقوه شما می خواهند ارائه می دهید.

سئو برگرفته از عبارت Search Engine Optimization است که کلمات معادلی چون SEO یا بهینه سازی موتور جستجو دارد که همگی آنها به یک معنی می باشند و می توان آن را بصورت زیر تعریف نمود:
سئو (بهينه‌سازي موتور جستجو) به معناي فريب و يا دستکاري موتور‌هاي جستجو با روش‌هاي غير اخلاقي نيست. آن‌ها براي کمک کردن به بهبود رويت و ارتباط وب سايت‌ها در نتايج جستجوي طبيعي با هدف رسيدن به رتبه‌بندي بالا، ايجاد شده‌اند.

مشکل: من استراتژی رسانه اجتماعی ندارم.

صرف نظر از اینکه می خواهید یک استراتژی رسانه اجتماعی ارگانیک، یک استراتژی رسانه اجتماعی پولی، یا ترکیبی از این دو ایجاد کنید، مهم است که نوعی بازاریابی اجتماعی در کسب و کار خود داشته باشید. در حالی که رسانه های اجتماعی برای برندسازی و تعامل عالی هستند، می توانند کانال مفیدی برای تبلیغات دیجیتال مارکتینگ نیز باشند. جایگاه و صدایی ثابت پیدا کنید، صبور باشید و با افزایش فالوورهای شما، تاثیر تبلیغات شما نیز افزایش خواهد یافت.

مشکل: من از سوی مدیر ارشد اجرایی خود تحت فشار هستم تا معیارهایی را گزارش کنم که از نتیجه نهایی پشتیبانی می کنند.

دیجیتال مارکتینگ مجموعه وسیعی از معیارها را پشتیبانی می کند که می توان از آنها برای تعیین اثربخشی تلاش های بازاریابی شما استفاده کرد، اما این معیارها باید با دقت انتخاب شوند. هر مورد به آرایش مخاطب و تمرکز بر روی هر کانال بستگی دارد. با در نظر گرفتن این موضوع، با تعیین اهداف خود برای هر کانال شروع کنید و معیارهایی را تنظیم کنید که CMO شما بیش از همه می خواهد ببیند.

مدیر ارشد بازاریابی یا CMO یک مدیر C-level است که با تدوین و اجرای یک برنامه گسترده بازاریابی، رشد و پیشرفت کسب‌وکار را تسهیل می‌کند. برنامه بازاریابی CMO باید به شرکت کمک کند تا آگاهی از برند را افزایش دهد، مزیت رقابتی در بازار ایجاد کند و آن را حفظ کند و همچنین اطمینان داشته باشد که استراتژی بازاریابی هر تیم داخلی با اهداف گسترده‌تر این شرکت مطابقت دارد.


دیجیتال مارکتینگاستراتژی بازاریابیرسانه‌های اجتماعی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید