هنر و نقاشی در دوران پرفراز و نشیب مدرن، بیشتر از هر عصر دیگری، موضوعی برای بحث و موافقت ها و مخالفتهای جنجالی بوده است . هرچند شروع نقاشی به سبک و روش هایی که بعدها “نقاشی مدرن” نامیده شد، از اروپا و دقیقتر از فرانسه آغاز گردید، اما امروزه در سراسر جهان گسترش یافته است و کمتر کسی است که هنر مدرن را نشناسد.
به طور کلی نقاشی مدرن، هنری چالش برانگیز است و از ابتدای خلق آن، برخی آن را به کل رد کردند، بعضی موافق سرسخت آن بودند و بسیاری نیز در قبول یا رد آن دچار تزلزل گشتند. امروزه روز نیز هرچند از تب و تاب این بحث ها کاسته شده، اما هنوز “معمای مدرن” چون سوالی حل نشده باقی مانده است.
دلیل این آشوب هنر مدرن چیست؟
برای پاسخ به این پرسش، تحقیق و تفکر در علل پیدایش نقاشی مدرن و تفاوت های رویکردی آن در مقایسه با هنر دوره های گذشته ، اولین و شاید پایه ترین قدم به سوی یافتن پاسخ است که خصوصیات هنر مدرن را در پی دارد.
اولین ویژگی شگفت انگیز در بررسی نقاشی مدرن، سرعت تحول و تعدد جریانات آن است. از زمانی که نقاشی، به سبک امپرسیون ، شکلی نامتعارف از “تصویر قابل دیدن” را ارائه کرد، تا ظهور نقاشی انتزاع گرا (آّبستره) کمتر از چهل سال فاصله است.
هجوم “ایسم” های هنری مانند، کوبیسم ، پست امپرسیونیسم ، فوویسم ، اکسپرسیونیسم ، فوتوریسم ، سمبولیسم و… گویای انرژی فوق العاده ای از “بیان نو” است که در ایده مدرن، به صورت نهان وجود داشت و با گذشت ایام، زمینه ظهور پیدا کرد.
مهمترین دلیل را می توان در تغییر نظام زیبایی شناسی سنتی و رویکرد “سابژکتیویته” به معقوله هنر دانست. طبق فلسفه سنت، چیزهای طبیعت همانطور که هستند دیده می شوند و مرئی بودنشان خصلت ذاتی در آنهاست.
در تفکر سنتی، هنرمند برای پیداکردن موضوع نقاشی، به طبیعت مراجعه می کند، در آن کنکاش می کند و چیزهایی را در طبیعت انتخاب کرده و با جفت و جور کردن آنها در یک ترکیب بندیِ هنرمندانه، تابلویی نو می آ،ریند. در واقع هنرمند چیزی “شبه طبیعت” عرضه یا واقعیتی را بازسازی می کند.
حتی اگر این بازنمایی ، برآمده از تخیل صِرف هنرمند باشد، اما می توان در طبیعت نظایر عناصر بازنموده شده در تابلوی نقاشی را یافت. دخل و تصرف هنرمند و به یک معنا “هنرمندی” در انتخاب و چیدمان و پیرایش آن چیزهایی است که نظیری در عالم دارد.
در مورد نقاشی خیالی سازی نیز این قاعده پابرجاست. مثلا اسب بالدار را تصور کنید. بالطبع این اسب در طبیعت وجود خارجی ندارد اما عناصر تشکیل دهنده آن، یعنی اسب و بال، هر دو در طبیعت هستند. هنرمند تنها در تخیل خود، این دو را در کنار هم می نشاند و چیزی جدید و تخیلی خلق می کند. بنابراین نحوه چینش این عناصر، معرف درجه هنرمندی اوست.
اما در نگاه مدرن، این سنت دچار تحولی اساسی شد و دومین خصوصیت نقاشی مدرن را شکل داد: در فلسفه هنرِ برآمده از رویکرد مدرن، احساس هنرمند و بیان این حس، برآنچه بازنمایی می شود ارجحیت یافت.
به یک عبارت در تفکر مدرن، احساس هنرمند (سوژه یا فاعل شناسا) بر بیان موضوع (ابژه هنری، شیء هنری) غلبه پیدا کرد. در این عرصه، هنرمند دیگر درصدد نمایاندن چیزی که دربرابر چشم اوست نیست. بلکه به دنبال راهی است تا با بهره گیری از انواع رنگ ها و خطوط، بتواند خویشتن را بهتر بیان کند.
«پیکاسو»، «ونگوک»، «مونه» ، «رامبراند» و «یوهانس ورمیر» شاهکارهای بسیاری در طول عمر ارزشمند خود خلق کردند، اما در دنیا تعداد محدودی از آثار هنرمندان سرشناس وجود دارد که مجموعهداران و موزهها حاضرند میلیونها دلار برای تصاحب آن بپردازند.
مجموعه نقاشیهای «نیلوفرهای آبی» کلود مونه بیشک یکی از زیباترین آثاری است که روی بوم کشیده است.
این مجموعه شامل حدود ۲۵۰ نقاشی رنگ روغن، اثر نقاش، کلود مونه است. او این آثار را با الهام از برکهای که در باغ خانهاش قرار داشت، کشید.
این اثر یک نمونه منحصر به فرد از مجموعه نیلوفرهای آبی این نقاش به شمار میرود که تاکیدی بر ماهیت دریافتگری بودن سبک کار نقاش است. بر خلاف دیگر آثار مونه که پرداختِ نقاش به جزئیات اثر غیرقابل انکار است، در این نثاشی مونه به میزان قابل توجهی از ریزه کاریهای کار کم کرده است و با زبانی ساده، دریافت خود از آسمانی آبی، انعکاس و سطح آب را عرضه کردهاست.
این اثر که در خلال سالهای ۱۹۱۴ – ۱۹۱۷ میلادی کشیده شدهاست، هماکنون در موزه هنرهای زیبای سانفرانسیسکو نگهداری میشود.
ادوارد مونک نقاش برجسته نروژی در سبک هیجاننمایی بود. دوران کودکی او توأم با فشار و بیماری، بر روحیاتش تأثیر زیادی گذاشت. «مونک» هنرمندی به شدت «شخصی» بود که حال و هوای او در آثارش در دورههای مختلف متجلی شدند. خودنگارههای او در دورههای گوناگون، احوال روحیاش را که غالباً ملتهب بود، نمایان میکند
جیغ نام یک مجموعه نقاشی، شامل چهار تابلوی رنگی و رشتهای از طرحهای قلمی و زغالی، اثر ادوارد مونک است که در فاصلهٔ زمانی ۱۸۹۳ تا ۱۹۱۰ خلق شدهاست. جیغ معروفترین اثر ادوارد مونک است و از نمادهای اکسپرسیونیسم (هیجاننمایی) برشمرده میشود
مونش در این تابلو، فردی تنها را روی پل وزیر آسمان قرمز رنگ نشان میدهد که وحشتزده است و صورتش را میان دو دست گرفته و فریاد میزند
«جیغ» یکی از شاهکارهای هنر مدرن و از الگوهای آشنای سبک اکسپرسیونیسم بهشمار میآید. تابلوی جیغ روز دوم مه سال ۲۰۱۲ در حراجی «ساتبی» فروخته شد و عنوان گرانقیمتترین اثر هنری جهان در آن زمان را به خود اختصاص داد.
ادوارد مونک دربارهٔ تابلو جیغ میگوید:«یک روز عصر قدمزنان در راهی میرفتم؛ در یک سوی مسیرم شهر قرار داشت و در زیر پایم آبدره. خسته بودم و بیمار. ایستادم و به آن سوی آبدره نگاه کردم؛ خورشید غروب میکرد. ابرها به رنگ سرخ، همچون خون، درآمده بودند. احساس کردم جیغی از دل این طبیعت گذشت؛ به نظرم آمد از این جیغ آبستن شدهام. این تصویر را کشیدم. ابرها را به رنگ خون واقعی کشیدم. رنگها جیغ میکشیدند. این بود که جیغ از سهگانهٔ کتیبه پدید آمد.»
شاهکار دیدنی «یوهانس ورمیر» که آن را «مونالیزای هلندی» هم میخوانند، این نقاشی دختری اروپایی را نشان میدهد که لباسی عجیب و دستاری خاوری پوشیدهاست و گوشوارهای از مرواریدِ بسیار بزرگی را در گوشش دارد.
این اثر از جمله نقاشیهایی است که در دنیای کتاب و سینما هم، مانند عرصه هنرهای تجسمی شهرت دارد. در مورد تاریخ دقیق خلق «دختری با گوشاره مروارید» و داستان کشیده شدن آن اطلاعات دقیقی در دست نیست.
اکثر آثار ورمر پرترههایی بود از طبقه معمولی و بورژوا در حین انجام کار یا زندگی روزمره که در میان بیش از ۴۰ اثر این نقاش هلندی، «دختری با گوشواره مروارید» تنها اثری است که با دیدی کلی شکل گرفتهاست و هیچ گونه توجهی به حرفه، مکان و زمان در سیماشناسی مدل نشدهاست. نکته دیگری که برای تقریباً ۳۰۰ سال هنوز هم در هالهای از ابهام قرار دارد، خودِ دختر جوانی است که از پس شانهاش به روبهرو نگاه میکند. در پس زمینهای تیره، مبهم و با پوششی نامتعارف، این دختر جوان در هیچ محیطِ از پیش تعیین شدهای جای نمیگیرد.
گفته میشود «ماریا ورمیر» دختر بزرگ یوهانس، «مدلینا ون رویژون» دختر دوست و حامی یوهانس، «پیتر ون رویژون» و مدل گمنامی که در خانه ورمیر به عنوان پیشخدمت کار میکرد، از جمله کسانی هستند که امکان دارد الهامبخش اصلی ورمیر برای خلق این شاهکار باشند.
تکنیک این نقاشی، رنگ روغن است. نقاشی با نام «IVMeer» امضا شدهاست ولی تاریخی ندارد؛ تخمین زده میشود که نقاشی در حدود سال ۱۶۶۵ کشیده شدهباشد.