شاهین کلانتری گرامی می گوید: ابتدا شروع کنید و بعد یاد بگیرید.
برعکس آنچه تاکنون آموختهام.
شاید تجربه بهترین آموزگار من باشد.
در فیزیک هم اصطکاک ایستایی (اصطکاک بین جسم و سطح در حالت سکون ) همواره و همواره بیشتر از اصطکاک جنبشی (اصطکاک بین جسم و سطح در حالت حرکت ) است.
به همین خاطر همیشه آغاز کردن کاری برای اولین بار برایمان سخت است البته با این پیشفرض که من دنیای فیزیک را هم ارز دنیای ذهن در نظر گرفته ام و به دنبال شباهت هایشان می گردم.
من فکر می کنم ما نوعی اصطکاک هم در ذهن خود داریم: بنام اصطکاک ذهنی
اصطکاک ذهنی مانند اصطکاک فیزیکی به دو صورت اصطکاک ذهنی ایستایی و اصطکاک ذهنی جنبشی تقسیم بندی میشود.
اصطکاک ذهنی ایستایی هنگامی به وجود می آید که ما از لحاظ ذهنی قبل از آغاز کاری برای اولین بار باشیم.
اصطکاک ذهنی جنبشی در زمانیست که ما از لحاظ ذهنی انجام کاری را آغاز کرده ایم و به پیش میرویم.(شبیه تصویرسازی ذهنی)
اما هنوز مطمئن نیستم اصطکاک ذهنی بین ذهن و چه چیزی به وجود می آید؟
احساس، محیط و...؟
من آموخته ام با شروع یک کار جدید یا پیروز می شوم و یا شکست می خورم اما
بر طبق «علم تحلیل داده ها» همواره دادهها وجود دارد.
با نامگذاری پیروزی یا شکست، من دادهها را نادیده می گیریم و تنها با یک برچسب کلی، اطلاعات جزئی و با ارزش را از دست می دهم.
کاش در زندگیام زودتر اهمیت واکاوی داده ها را درک میکردم. آنوقت ایدههایم را به امید یادگیری بیشتر اجرا می کردم.
بجای آنکه به بهانه ی آماده نبودن برای شروع هیچ گاه آنها را انجام ندهم تا اینکه فراموششان کنم.
دادهها تنها عدد نیستند آنها در کنار هم بیش از آنچه بنظر میرسند، معنا دارند.
شما چطور فکر میکنید؟
با سپاس
شادی صفوی