شادی صفوی
شادی صفوی
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

بال‌هایتان را بگشایید

برگرفته از ویکی‌پدیا
برگرفته از ویکی‌پدیا


شانه‌هایم را صاف می‌کنم، گردنم راست می‌شود.

انگار کتابی روی سرم گذاشته‌ام و راه می‌روم. یاد تمرین استفان گایز می‌افتم

برای افزایش «اعتماد به نفس» و کاهش «نیاز به تایید شدن».

دوست دارم ژست بدنی مناسبی، داشته باشم.

سرم را بالا می‌برم و آسمان را نگاه‌می‌کنم. از خودم می‌پرسم:

از لحاظ ذهنی با «بال‌های بسته» زندگی می‌کنم یا بال‌های باز؟


همان راهی را که آمده‌ام، می‌روم؟

همان غذایی را که بلدم، درست می‌کنم؟

همان کفشی را که دارم، می‌پوشم؟

و همان عینک هرروز را بر چشمانم می‌گذارم؟


شوق زندگی‌ام کجاست؟

منتظر چه هستم؟ و یا چه کسی؟

تا مرا به انجام دوست‌داشته‌هایم، ملزم کند؟


توهم زمان بی‌نهایت

برگرفته از flaticon
برگرفته از flaticon


چند روز پیش، بعد از ۵ سال سوار مترو شدم.

با دوست صمیمیم بعد از ۱۰ سال، قرار گذاشته‌بودم.

در طول زمان باهم‌بودن، آنقدر محو گفتگو شدم که فراموش کردم کادو‌یش را بدهم.

چقدر خوش‌گذشت.

بهار، جمشیدیه و آتنا

برگرفته از سایت جاذبه
برگرفته از سایت جاذبه


چرا اینقدر دیر؟

فاصله‌ی تهران تا کرج مگر چقدر است؟

۱۰ سال؟


چرا فکر می‌کنم تا ابد برای «همه‌چیز» وقت دارم؟

شاید یک ماجراجویی ساده، بتواند شوق زندگی را به جریان بیاندازد.

لمس طبیعت بهار، در کنار یک دوست

تمرین رقص

دیدن یک کارگاه سفال‌

و...

دوست دارم هر ماه، سه کار هیجان‌انگیز را بنویسم و هر کدام را که عملی بود، انجام دهم.

با این روش از ناحیه امن خودم خارج می‌شوم.

کمی نشاط را وارد زندگی‌ام می‌کنم و خلاقیتم هم بواسطه‌ی تجربه‌های نو، بالاتر می‌رود.

سه کار هیجان‌انگیز، برای شما چیست؟

با سپاس

شادی صفوی



تقدیم به آتنای عزیزم برای یک روز بهاری و بیست‌سالی که باهم دور خورشید چرخیدیم.
هیجانتنوعدوستی
می نویسم پس هستم" فکر می کنم پیوند های عمیقی بین فیزیک و روانشناسی برقرار است سعی می کنم ارتباط بین مفاهیم در چارچوب فیزیکی و چارچوب روانی را با کمک ذهنم و تجربه ی زیستی ام کاوش کنم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید