۱. داشتم با خواهرم کار احراز هویت سایتم را انجام میدادم.
shadisafavi.ir
بعدش فکر کردم، اینطوری بهتر بود:
ShadiSafavi.ir
همین موضوع کافی بود تا سیپییو مغزم ساعتها مشغول باشد.
۲.تازه اسبابکشی کرده و پرده سفارش داده بودیم.
نصاب که پرده را آورد؛ گلهایش بنظرم کج بود.
دوباره پرده را فرستادیم خیاطخانه اما وقتی نصب شد، باز هم کج بود.
تا روزها غمگین بودم.
۳. پسرم زیاد با من بحث میکند مثل خودم، وقتی کودک بودم.
معمولن به این موضوع فکر میکنم و باعث میشود ویژگیهای مثبتش را کوچک ببینم.
نمونههای بالا بعضی از لبپرهای زندگی من است.
لبپرهایی که بیش از موضوع اصلی بزرگنمایی میشوند و اصل موضوع را از دیدم پنهان میکند.
لبپرهایی که زمانهای زیادی را در زندگیم به خودشان اختصاص میدهند.
اصل موضوع چیست؟
آیا لبپرها طبیعی هستند؟
هر چیز لبپری دارد؟
جایی خواندهام: آنچه در مورد زندگی ثابت است، ثابتنبودن آنست.
ذات زندگی ایستا نیست.
ذات زندگی در جریان است و متحرک.
آنچه در حال حرکت است ناگزیر برخورد را نیز تجربه میکند.
و آنچه برخورد را تجربه کند ممکن است لبپر شود، بشکند، خورد شود.
ممکن است گاهی شناگر باشم و گاه شناور اما در هر صورت برخورد طبیعی است.
دوستدارم یادبگیرم بر اصل موضوع تمرکز کنم.
ادامهدهم و انرژیام را صرف پیشرفت، عبور و رسیدن کنم.
توجه به لبپر بودن هر چیزی انرژی و توجهم را هدر میدهند.
یک بار برای همیشه به خودم می گویم: هر چیزی ممکن است لب پری داشته باشد.
این خاصیت طبیعی جهان مادی است.
بهتر است توجهم به اصل موضوع معطوف باشد.
اصل موضوع و لبپرهای زندگی شما چیست؟
با سپاس
شادی صفوی