ویرگول
ورودثبت نام
شادی ثروت
شادی ثروت
خواندن ۱ دقیقه·۶ سال پیش

دزیره

تازه کنکور داده بودم و اجازه پیدا کرده بودم کتاب غیر درسی بخونم، توی کتابخانه در حال پیدا کردن کتابی بودم که پسرجوانی شاید 25 ساله اومد کتاب «دزیره» رو پس بده. در همین حین به مسئول کتابخانه گفت: دومین بار بود این کتاب رو خوندم، این کتاب زندگی من رو عوض کرد.

شب که اومدم خونه با خنده اینو برای مامانم تعریف کردم و گفتم تغییر زندگییی! اوه حالا انگار چیه. مامان مثل همیشه پایه‌م نبود و گفت درست گفته. هر کتابی میتونه آدمی رو تحت تاثیر قرار بده و زندگیش رو متحول بکنه. این هم داستانش یه داستان الکی نیست و فرض محتملی هست. (حالا نه دقیقا این جملات، این مفاهیم، انتظار ندارم الان جمله ها کامل یادم مونده باشه خب)

من فیلم دزیره رو دیده بودم و باهاش زندگی کرده بودم. دزیره و اسکارلت شخصیت های محبوبم بودن. دزیره رو دوست داشتم برای حال خوبش، برای این که کار خودش رو میکرد و به کسی اهمیت نمیداد... تااین که کتابش رو خوندم و دیدم فیلمش (مثل باقی فیلمهای ساخته شده از روی کتاب) تنها نیمی از داستان رو میتونه روایت کنه.

اتفاقا دزیره برعکس تصورم انقدر حرف دیگران براش مهم بوده که ترجیح داده حدود 14 سال از به جای زندگی در قصر پادشاهی، تنها و بدون خانواده ش زندگی بکنه. هرچند هنوز ویژگی های قشنگی داره برام. اما کتاب دزیره دیگه مثل فیلمش برام فقط داستان یه دختر نیست.

کتابدزیرهکتابخانهفیلم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید