من نمیخواهم حرف تکراری در بارهٔ کرونا و قرنطینه و مسائل مربوطش بزنم. شرایط را شرح نمیدهم که به اندازه و حتی بیش از آن شنیدهایم. در این دوران رویکرد آدمها به چند گروه عمده تقسیم میشود. من نمیخواهم این رویکردها را لیست کنم و برشمارم. طرفدار لیست سازیِ وبلاگی، صرفا برای تولید محتوا نیستم. این رویکردها از «ما از کرونا نمیترسیم، کار خودمون رو میکنیم.» و «از شبنه همه چیز عادی میشه.» گرفته تا خودکشی از ترس کرونا و برخوردهای عجیب دیگه، تنوع بالایی دارند. من میخواهم دربارهٔ یکی از رایجترین رویکردها صحبت کنم.
تنها کاری که از ما برمیاد اینه که علاوه بر رعایت فاصلهٔ اجتماعی، کار خودمون رو بکنیم و شاد باشیم.
این رویکرد از چند جهت خوب است. اول این که اوضاع را بدتر نمیکند. به پخش شدن بیماری کمک نمیکند و عقلانی است. از طرف دیگر سعی میشود از قرنطینه ننالید و سر در کار خود، به بهترین صورتی که در این مدت ممکن است، به زندگی ادامه داد.
در دنیای آنلاین این رویکرد زیاد به چشم میخورد. خیلیها بدون این که از خانه بیرون بروند میتوانند کارشان را تا حدی انجام دهند. این افراد صدای قالب فضای مجازی هستند. افرادی مثل برنامهنویسان، طراحان، تولید کنندگان محتوا و…. برای همین است که خروار خروار مطلب و پست در فضاهای مجازی با محتوایی شبیه «۱۰ راهکار برای بالا بردن بهرهوری در دوران قرنطینه»، «رازهای حفظ سلامت روانی در ایام کرونایی»، «خاطرات من و کرونا» و… که میخواهند بگویند چه طور با این شرایط کنار آمدهاند. این که برنامهریزی کنیم، اخبار را دنبال نکنیم، کتاب بخوانیم و توصیههای دیگر.
اینها همه خوبند. اما به نظر من کافی نیستند. جمعیت قالب این جامعه و حتی دنیا، زندگیشان با در خانه ماندن نمیچرخد. که اگر بعضی از آنها خانه نشین شوند، گذران زندگی در قرنطینه برای همان گروه اول هم ممکن نخواهد بود. پرستاران، پاکبانان، پلیس، تولید کنندگان و فروشندگان محصولات ضروری و…. این افراد در معرض بیماری هستند. افراد دیگری هم هستند که کسب و کارشان تعطیل شده. نادیده گرفتن سختی این گروهها با توجه به این که «کاری از دست ما برنمیاد» شاید برای حفظ سلامت روانی در کوتاه مدت مناسب باشد، اما:
بنی آدم اعضای یکدیگرند / که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار / دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بیغمی / نشاید که نامت نهند آدمی
قانون طلایی اخلاق میگوید همان طور با دیگران رفتار کن که انتظار داری با تو رفتار کنند. کافیست یک لحظه خودمان را بگذاریم به جای افرادی که شرایطشان مثل ما نیست. نمیتوانند در خانه بمانند. برای خدمترسانی شرایط سختتری را تحمل میکنند. نمیخواهم بگویم خود را مسئول تمام بدبختیهای دنیا بدانیم و عذاب وجدان داشته باشیم. اما برای افرادی که در حین انجام وظیفه و خدمترسانی در جهت بهبود زندگیما با مریضی یا شرایط سخت مواجه شدهاند، حداقل بیقرار باشیم.
مگه مرض داریم که بیدلیل با فکر به این چیزا خودمون رو آزار بدیم؟
این همدردی و بیقراری، بیدلیل و خالی از لطف نیست. در وهلهٔ اول از نگاه سعدی جزو آدمیان قرار میگیریم و به اخلاق مداران میپیوندیم. در مرحلهٔ بعدی، این بیقراری منفعلانه باقی نخواهد ماند. حتی اگر آبهویج برای پرستاران نبریم، یک تشکر ساده هم از آنان به شیوههای گوناگون، شاید اندکی انرژیدهنده و دلگرمکننده باشد. یا به جای این که از این اوضاع صرفا سوءاستفاده کنیم و روی کلیدواژههای داغ موج سواری کنیم، با صرفه جویی در زندگی خودمان و حمایت مالی از افرادی که اوضاع نامناسبتری دارند، و دعوت مردم به این رفتارها، کمک کنیم تا این اوضاع سریعتر و راحتتر به سر شود. اگر دغدغهٔ مفید بودن و بهبود شرایط را داشته باشیم، راههای دیگری هم برای کمک کردن خواهیم یافت.
البته که خیلی از افرادی که در این اوضاع، علاوه بر حفظ آرامش خودشان، برای حفظ شادی و آرامش دیگران هم مطلبی نوشتهاند یا کاری انجامدادهاند، دیگر در گروه منفعلان نیستند. ای کاش کمی هم بیقرار افرادِ در سختی باشند اگر میتوانند. اگر هم نمیتوانند به آنان اشکالی وارد نیست. فقط نباید آن رویکردی که تبلیغ میکنند را «بهترین کار» بنامند. اسمش «کمترین انفعال» است.