دانشمندان معتقدند عروسکهایی مثل عروسک خرس که به آنها « اشیاء انتقالی» نیز میگویند به کودکان در کنترل احساسات و کاهش سطح استرشان کمک میکنند. بعد از فاجعۀ تیراندازی که در مدرسهای در شهر نیوتون در ایالت کانتیکت اتفاق افتاد، خیرین 7000 خرس عروسکی را به نجات یافتگان و خانوادههایشان اهدا کردند. این یک امر تشریفاتی بود اما ازنظر روانشناسی سنجیده شده بود. خرسهای عروسکی به طرز معناداری کمک کننده هستند.
در عین حال همۀ آنها کمک کننده نیستند. چه تفاوتی بین انواع مفید و بیفایدۀ این عروسکها وجود دارد؟ و چطور انواع بیفایده به انواع مفید تبدیل میشوند؟ این سوالات پیچیدهاند چون پاسخ آنها در حوزۀ مبهمِ «احساسات» نهفته است. اما پاسخهایی وجود دارند. شاید رابطۀ بین انسان و این عروسکها غیرقابل توصیف باشد اما نیروهای محرک مرتبط با آن بخوبی قابل درک اند.
براساس نتایج پژوهشها بنظر میرسد عروسک خرس به طور هدفمند و از طریق انتخابهای شبه تکاملی سازندگان آنها به گونهای مهندسی شده اند که ویژگیهای ظاهری و ابعاد آنها باعث میشود مغز انسان به درآغوش کشیدن آنها تمایل پیدا کند. علاوه بر این، این موجودات کرکی به طور خارقالعاده ای موجب تقلیل آسیبهای روحی میشوند. این پژوهشها وجود عروسکها را در غیاب والدین موثر میدانند.
دانشمندان همچنین، بر این باورند که کودکان به شدت به این خرسهای عروسکی پرکاربرد وابسته میشوند، دقیقا همانطور که میتوانند به یک انسان وابسته شوند.
نرم بودن یکی از نکات کلیدی است. نتایج حاصل از یک پژوهش بزرگ و وسیع نشان داد که یکی از هر سه کودک به یک موجود بیجان وابسته میشوند، اما فقط 7 درصد از آنها جذب اسباب بازیهای سفت و محکم مانند عروسک شخصیتهای کارتونی خواهند شد. 31 درصد از کودکان به خرسهای عروسکی، عروسکهای نرم و پتوی مورد علاقهشان وابسته بودند، در هر مورد درصد مشخصی از وابستگی وجود داشت اما در هر صورت وابستگی به آنها کمتر از وابستگی به بافتهای نرم است. (غالبا پارچههای کهنه و تکه پارچهها) حدود38 درصد بجهها به این نوع پارچهها علاقه نشان میدهند.
عروسک های خرس تنها باعث نمیشوند که انسان به درآغوش کشیدن آنها تمایل داشته باشد. بر طبق مقالهای که در سال 2012 منتشر شد این عروسکها به منظور ایجاد محبت و مهرورزی طراحی شدهاند. این پژوهش توسط جانورشناس افسانهای کنراد لورنز در 1950 انجام گرفته است، مولفان نوشتهاند به نظر میرسد که عروسکهایی با صورت کوتاه، پیشانی وسیع، گونههای برآمده وحرکات نامتناسب انسانی با چشمهای شیشهای درست میکنند. تحقیقات بعدی نظریۀ لورنز را تائید کرد. استفان جی گود چنین ادعا کرد که میکیموز بدجنس دیزنی با اعمال چنین تغییراتی در ظاهرش به عروسک مدرن دوست داشتنی تغییر کرده است.
از نظر تاریخی، خرسهای عروسکی نیز چنین مسیری را طی کردهاند. نویسندگان مقالۀ سال 2012 گفته اند که اولین خرس عروسکی که از رئیس جمهور اسبق آمریکا تدی روزولت(موهای او قهوهای بود) الهام گرفته شده است، پیشانی کوتاه و پوزۀ بلندی داشت. به مرور زمان این خرسها با مدلهای جدیدتر که پیشانیهای بزرگ، پوزههای کوتاه و گونههای برجسته دارند جایگزین شدند.
در این مقاله آمده است که « امروزه در ساخت عروسک بر این ویژگیها تاکید زیادی میشود، شخصیت های کارتونی نیزاز این قاعده مستثنا نیستند، حتی تمایل بر این است حیواناتی با چنین مشخصاتی به عنوان حیوان خانگی انتخاب میشوند».
دکتر کورنی سوییت در گزارشی که سال 2010 منتشر شد گفت « درآغوش گرفتن خرسهای عروسکی احساس آرامش، امنیت و آسودگی به انسان میدهد. داشتن چنین احساساتی ازکودکی تا بزرگسالی جزئی از طبیعت انسان است».
یک مثال برجسته درباره اینکه چطور عروسکهای پولیشی میتوانند موجب آرامش روان ما شوند در سال 2011 در مجلۀ «روانشناسی اجتماعی و علم شخصیتشناسی» آمده است. محققین با گفتن یک جمله مانند « تو از آن دست افرادی هستی که تنها میمانند» داوطلبان گروه اول را دچار احساس محرومیت اجتماعی کردند. به گروه دیگر جملات بهتری گفتند. سپس از هر دو گروه پرسیدند چقدرتمایل دارند که به دوستی پول قرض بدهند یا در انجام تحقیقات بعدی همکاری کنند. همان طور که انتظار میرفت، کسانی که بازخورد منفی دریافت کرده بودند، احساسات خیرخواهانۀ کمتری داشتند. آنها هیچ گونه تمایلی برای همکاری در پروژههای آینده و قرض دادن پول به دیگران نداشتند.
به برخی از داوطلبان که تجربۀ محرومیت اجتماعی به آنها القا شده بود اجازه داده شد که قبل از تصمیمگیری یک خرس عروسکی را لمس کنند. از آن به بعد این افراد به طور قابل توجهی، بیشتر از سایرین قادر به انجام رفتارهای اجتماعی بودند.
یکی از کسانی که تجربۀ محرومیت اجتماعی را داشت و بعد احساساتش به وسیلۀ یک خرس عروسکی برانگیخته شده بود دربارۀ قرض دادن پول چنین گفت: «فعلا به این پول نیاز فوری ندارم، و حس خوبیه که آدم به وسیلۀ دیگران سورپرایز بشه، حتی اگه اون آدم غریبه باشه، پس امیدوارم که این پول به اون فرد کمک کنه». بنابراین دانشمندان نتیجه گرفتند که در آغوش گرفتن این حیوانات پولیشی میتوانند به طرز موثری باعث کاهش احساس طردشدگی شوند.
نویسنده این طور جمعبندی میکند: درمواقعی که افراد در موقعیت محرومیت اجتماعی قرار میگیرند و برقراری مجدد ارتباطات با دیگران برایشان دشوار است، میتوانند با استفاده از یک عروسک خرس آرامش و تسکین خاطر بیابند.
ماجرای در آغوش کشیدن خرسهای عروسکی همچنان ادامه دارد. اما در بعضی موارد بچهها وابستگی خاصی به عروسکهای پولیشی پیدا میکنند. بعضی از این اسباب بازیها تا حد اشیاء انتقالی ارتقاء مییابند.
دونالد وینیکوت دانشمندی که در سال 19000 انقلابی در زمینه روان درمانی کودکان ایجاد کرد لغت «اشیاء انتقالی» را برای اولین بار به کار برد. این لغت اشاره به جسمی واقعی دارد که کودک انتخاب میکند، برای آن ارزش خاصی قائل میشود و کنترل کاملی بر آن احساس میکند. وینیکوت اظهار کرد که اطفال با کمک این اشیاء از مرحلۀ اول رشد فروید یعنی مرحلۀ دهانی (مرحلهای که بیشترین ارتباطشان با مادر است) به مرحلۀ ارتباط با اشیاء منتقل میشوند. عروسکهای پولیشی از اشیاء انتقالی پرکاربرد هستند و دانشمندان معتقدند دلیل این امر نرمی و تقسیم بندی دقیق اجزاء این عروسکهاست که به منظور ایجاد آرامش طراحی شدهاند.
از آنجا که کودکان همیشه و به طور مداوم نیاز به منبع آرامش وآسایش دارند، پیشنهاد محقق مدرن وینیکوت دور از واقعیت نیست. او معتقد است وجود یک عروسک خرس در غیبت مادر میتواند موثر باشد. تحقیقاتی که در طی دهۀ 70 و 80 انجام شد نشان دادند، در فرهنگهایی که کودکان زمان بیشتری را با مادر خود سپری میکنند، وابستگی به اشیاء انتقالی بسیار کمتر است. به عبارت دیگر تحقیقات نشان میدهند کودکانی که مادرانشان حضور کمتری در کنار آنها دارند بیشتر به خرسهای عروسکی وابسته میشوند.
دانشمندان با انجام تحقیقی در سال 2014 این نظریه را که اشیاء انتقالی جای خالی مادران را پرمیکنند بررسی کردند. این تحقیق بروی 1122 کودک سه ساله که به طور نیمهوقت یا تماموقت به مهد کودکها سپرده میشدند انجام شد. کودکانی که به طور تمام وقت در مهدکودک بودند تمایل بیشتری به شیء انتقالی خود نشان میدادند. تنها 27.3 درصد از کودکانی که بطور نیمه وقت به مهدکودک میرفتند به اشیاء انتقالی وابسته بودند. این درصد در بین کودکانی که بطور تمام وقت در مهد کودک هستند به 35.6 درصد میرسد.
از آنجا که اشیاء انتقالی میتوانند جانشین شما باشند، یکی از عجیبترین چیزها دربارۀ آنها این است کودکان واقعا به عروسکهای پولیشی اهمیت میدهند. نتایج نشان دادند برخی کودکان به حدی به خرسهای عروسکی انتقالیشان وابسته میشوند که معتقدند عروسکهایشان ویژگیهای خاصی دارند و بیهمتا هستند. محققان این موضوع را در مجلۀ «شناخت» سال 2008 منتشر کردند. دانشمندان به کودکان گفتند یک دستگاه کپی وجود دارد که به آنها این امکان را میدهد هرچیزی را که بخواهند با آن کپی کنند. دستگاه کپی حقیقت نداشت اما بحران وجودی واقعی بود.
کودکان به تکثیر اشیاء مورد استفادهشان علاقۀ چندانی نشان ندادند. نویسنده مقاله در یک برنامه خبری گفت: «پیشنهاد تکثیر خرس عروسکی نظر کودکان را جلب کرد. یک چهارم کودکان این پیشنهاد را قاطعانه رد کردند. و آنهایی که موافقت کردند از این کار پشیمان شدند. اکثر کودکانی که برای کپی کردن خرسهایشان تشویق شده بودند، خرس اصلیشان را بازخواستند».
چرا این کودکان به اینکه اشیاء انتقالیشان توسط یک ماشین تخیلی تکثیر شود اهمیت میدادند؟ میترسیدند در طی این تکثیرها چه جیزی را از دست بدهند؟ محققان معتقدند که کودکان «جوهرۀ» متافیزیکی برای اشیاء انتقالیشان قائل هستند. دقیقا همانند شما که احتمالا تکثیر فرزندانتان را رد میکنید و میخواهید نسخۀ اصلی را پس بگیرید. کودکان معتقدند عروسکهای انتقالیشان ویژگی خاص، یعنی ذات منحصر به فردی دارند که آنها را از هر چیز دیگری متمایز میکند. میتوان نتایج را چنین تفسیر کرد که کودکان احتمالا عقیده دارند این ذات منحصربفرد به وسیلۀ دستگاه کپی، کپی نمیشود، از این رو آنها میخواهند عروسک اصلیشان را پس بگیرند.
دانشمندان معتقدند عروسکهایی مثل عروسک خرس که به آنها « اشیاء انتقالی» نیز میگویند به کودکان در کنترل احساسات و کاهش سطح استرشان کمک میکنند. بعد از فاجعۀ تیراندازی که در مدرسهای در شهر نیوتون در ایالت کانتیکت اتفاق افتاد، خیرین 7000 خرس عروسکی را به نجات یافتگان و خانوادههایشان اهدا کردند. این یک امر تشریفاتی بود اما ازنظر روانشناسی سنجیده شده بود. خرسهای عروسکی به طرز معناداری کمک کننده هستند.
در عین حال همۀ آنها کمک کننده نیستند. چه تفاوتی بین انواع مفید و بیفایدۀ این عروسکها وجود دارد؟ و چطور انواع بیفایده به انواع مفید تبدیل میشوند؟ این سوالات پیچیدهاند چون پاسخ آنها در حوزۀ مبهمِ «احساسات» نهفته است. اما پاسخهایی وجود دارند. شاید رابطۀ بین انسان و این عروسکها غیرقابل توصیف باشد اما نیروهای محرک مرتبط با آن بخوبی قابل درک اند.
براساس نتایج پژوهشها بنظر میرسد عروسک خرس به طور هدفمند و از طریق انتخابهای شبه تکاملی سازندگان آنها به گونهای مهندسی شده اند که ویژگیهای ظاهری و ابعاد آنها باعث میشود مغز انسان به درآغوش کشیدن آنها تمایل پیدا کند. علاوه بر این، این موجودات کرکی به طور خارقالعاده ای موجب تقلیل آسیبهای روحی میشوند. این پژوهشها وجود عروسکها را در غیاب والدین موثر میدانند. دانشمندان همچنین، بر این باورند که کودکان به شدت به این خرسهای عروسکی پرکاربرد وابسته میشوند، دقیقا همانطور که میتوانند به یک انسان وابسته شوند.
نرم بودن یکی از نکات کلیدی است. نتایج حاصل از یک پژوهش بزرگ و وسیع نشان داد که یکی از هر سه کودک به یک موجود بیجان وابسته میشوند، اما فقط 7 درصد از آنها جذب اسباب بازیهای سفت و محکم مانند عروسک شخصیتهای کارتونی خواهند شد. 31 درصد از کودکان به خرسهای عروسکی، عروسکهای نرم و پتوی مورد علاقهشان وابسته بودند، در هر مورد درصد مشخصی از وابستگی وجود داشت اما در هر صورت وابستگی به آنها کمتر از وابستگی به بافتهای نرم است. (غالبا پارچههای کهنه و تکه پارچهها) حدود38 درصد بجهها به این نوع پارچهها علاقه نشان میدهند.
عروسک های خرس تنها باعث نمیشوند که انسان به درآغوش کشیدن آنها تمایل داشته باشد. بر طبق مقالهای که در سال 2012 منتشر شد این عروسکها به منظور ایجاد محبت و مهرورزی طراحی شدهاند. این پژوهش توسط جانورشناس افسانهای کنراد لورنز در 1950 انجام گرفته است، مولفان نوشتهاند به نظر میرسد که عروسکهایی با صورت کوتاه، پیشانی وسیع، گونههای برآمده وحرکات نامتناسب انسانی با چشمهای شیشهای درست میکنند. تحقیقات بعدی نظریۀ لورنز را تائید کرد. استفان جی گود چنین ادعا کرد که میکیموز بدجنس دیزنی با اعمال چنین تغییراتی در ظاهرش به عروسک مدرن دوست داشتنی تغییر کرده است.
از نظر تاریخی، خرسهای عروسکی نیز چنین مسیری را طی کردهاند. نویسندگان مقالۀ سال 2012 گفته اند که اولین خرس عروسکی که از رئیس جمهور اسبق آمریکا تدی روزولت(موهای او قهوهای بود) الهام گرفته شده است، پیشانی کوتاه و پوزۀ بلندی داشت. به مرور زمان این خرسها با مدلهای جدیدتر که پیشانیهای بزرگ، پوزههای کوتاه و گونههای برجسته دارند جایگزین شدند.
در این مقاله آمده است که « امروزه در ساخت عروسک بر این ویژگیها تاکید زیادی میشود، شخصیت های کارتونی نیزاز این قاعده مستثنا نیستند، حتی تمایل بر این است حیواناتی با چنین مشخصاتی به عنوان حیوان خانگی انتخاب میشوند».
دکتر کورنی سوییت در گزارشی که سال 2010 منتشر شد گفت « درآغوش گرفتن خرسهای عروسکی احساس آرامش، امنیت و آسودگی به انسان میدهد. داشتن چنین احساساتی ازکودکی تا بزرگسالی جزئی از طبیعت انسان است».
یک مثال برجسته درباره اینکه چطور عروسکهای پولیشی میتوانند موجب آرامش روان ما شوند در سال 2011 در مجلۀ «روانشناسی اجتماعی و علم شخصیتشناسی» آمده است. محققین با گفتن یک جمله مانند « تو از آن دست افرادی هستی که تنها میمانند» داوطلبان گروه اول را دچار احساس محرومیت اجتماعی کردند. به گروه دیگر جملات بهتری گفتند. سپس از هر دو گروه پرسیدند چقدرتمایل دارند که به دوستی پول قرض بدهند یا در انجام تحقیقات بعدی همکاری کنند. همان طور که انتظار میرفت، کسانی که بازخورد منفی دریافت کرده بودند، احساسات خیرخواهانۀ کمتری داشتند. آنها هیچ گونه تمایلی برای همکاری در پروژههای آینده و قرض دادن پول به دیگران نداشتند.
به برخی از داوطلبان که تجربۀ محرومیت اجتماعی به آنها القا شده بود اجازه داده شد که قبل از تصمیمگیری یک خرس عروسکی را لمس کنند. از آن به بعد این افراد به طور قابل توجهی، بیشتر از سایرین قادر به انجام رفتارهای اجتماعی بودند.
یکی از کسانی که تجربۀ محرومیت اجتماعی را داشت و بعد احساساتش به وسیلۀ یک خرس عروسکی برانگیخته شده بود دربارۀ قرض دادن پول چنین گفت: «فعلا به این پول نیاز فوری ندارم، و حس خوبیه که آدم به وسیلۀ دیگران سورپرایز بشه، حتی اگه اون آدم غریبه باشه، پس امیدوارم که این پول به اون فرد کمک کنه». بنابراین دانشمندان نتیجه گرفتند که در آغوش گرفتن این حیوانات پولیشی میتوانند به طرز موثری باعث کاهش احساس طردشدگی شوند.
نویسنده این طور جمعبندی میکند: درمواقعی که افراد در موقعیت محرومیت اجتماعی قرار میگیرند و برقراری مجدد ارتباطات با دیگران برایشان دشوار است، میتوانند با استفاده از یک عروسک خرس آرامش و تسکین خاطر بیابند.
ماجرای در آغوش کشیدن خرسهای عروسکی همچنان ادامه دارد. اما در بعضی موارد بچهها وابستگی خاصی به عروسکهای پولیشی پیدا میکنند. بعضی از این اسباب بازیها تا حد اشیاء انتقالی ارتقاء مییابند.
دونالد وینیکوت دانشمندی که در سال 19000 انقلابی در زمینه روان درمانی کودکان ایجاد کرد لغت «اشیاء انتقالی» را برای اولین بار به کار برد. این لغت اشاره به جسمی واقعی دارد که کودک انتخاب میکند، برای آن ارزش خاصی قائل میشود و کنترل کاملی بر آن احساس میکند. وینیکوت اظهار کرد که اطفال با کمک این اشیاء از مرحلۀ اول رشد فروید یعنی مرحلۀ دهانی (مرحلهای که بیشترین ارتباطشان با مادر است) به مرحلۀ ارتباط با اشیاء منتقل میشوند. عروسکهای پولیشی از اشیاء انتقالی پرکاربرد هستند و دانشمندان معتقدند دلیل این امر نرمی و تقسیم بندی دقیق اجزاء این عروسکهاست که به منظور ایجاد آرامش طراحی شدهاند.
از آنجا که کودکان همیشه و به طور مداوم نیاز به منبع آرامش وآسایش دارند، پیشنهاد محقق مدرن وینیکوت دور از واقعیت نیست. او معتقد است وجود یک عروسک خرس در غیبت مادر میتواند موثر باشد. تحقیقاتی که در طی دهۀ 70 و 80 انجام شد نشان دادند، در فرهنگهایی که کودکان زمان بیشتری را با مادر خود سپری میکنند، وابستگی به اشیاء انتقالی بسیار کمتر است. به عبارت دیگر تحقیقات نشان میدهند کودکانی که مادرانشان حضور کمتری در کنار آنها دارند بیشتر به خرسهای عروسکی وابسته میشوند.
دانشمندان با انجام تحقیقی در سال 2014 این نظریه را که اشیاء انتقالی جای خالی مادران را پرمیکنند بررسی کردند. این تحقیق بروی 1122 کودک سه ساله که به طور نیمهوقت یا تماموقت به مهد کودکها سپرده میشدند انجام شد. کودکانی که به طور تمام وقت در مهدکودک بودند تمایل بیشتری به شیء انتقالی خود نشان میدادند. تنها 27.3 درصد از کودکانی که بطور نیمه وقت به مهدکودک میرفتند به اشیاء انتقالی وابسته بودند. این درصد در بین کودکانی که بطور تمام وقت در مهد کودک هستند به 35.6 درصد میرسد.
از آنجا که اشیاء انتقالی میتوانند جانشین شما باشند، یکی از عجیبترین چیزها دربارۀ آنها این است کودکان واقعا به عروسکهای پولیشی اهمیت میدهند. نتایج نشان دادند برخی کودکان به حدی به خرسهای عروسکی انتقالیشان وابسته میشوند که معتقدند عروسکهایشان ویژگیهای خاصی دارند و بیهمتا هستند. محققان این موضوع را در مجلۀ «شناخت» سال 2008 منتشر کردند. دانشمندان به کودکان گفتند یک دستگاه کپی وجود دارد که به آنها این امکان را میدهد هرچیزی را که بخواهند با آن کپی کنند. دستگاه کپی حقیقت نداشت اما بحران وجودی واقعی بود.
کودکان به تکثیر اشیاء مورد استفادهشان علاقۀ چندانی نشان ندادند. نویسنده مقاله در یک برنامه خبری گفت: «پیشنهاد تکثیر خرس عروسکی نظر کودکان را جلب کرد. یک چهارم کودکان این پیشنهاد را قاطعانه رد کردند. و آنهایی که موافقت کردند از این کار پشیمان شدند. اکثر کودکانی که برای کپی کردن خرسهایشان تشویق شده بودند، خرس اصلیشان را بازخواستند».
چرا این کودکان به اینکه اشیاء انتقالیشان توسط یک ماشین تخیلی تکثیر شود اهمیت میدادند؟ میترسیدند در طی این تکثیرها چه جیزی را از دست بدهند؟ محققان معتقدند که کودکان «جوهرۀ» متافیزیکی برای اشیاء انتقالیشان قائل هستند. دقیقا همانند شما که احتمالا تکثیر فرزندانتان را رد میکنید و میخواهید نسخۀ اصلی را پس بگیرید. کودکان معتقدند عروسکهای انتقالیشان ویژگی خاص، یعنی ذات منحصر به فردی دارند که آنها را از هر چیز دیگری متمایز میکند. میتوان نتایج را چنین تفسیر کرد که کودکان احتمالا عقیده دارند این ذات منحصربفرد به وسیلۀ دستگاه کپی، کپی نمیشود، از این رو آنها میخواهند عروسک اصلیشان را پس بگیرند.
چیچیلاس، متنوع ترین فروشگاه اینترنتی خرید عروسک است. شما می توانید انواع عروسک خرس بزرگ و عروسک خرس کوچک را در این فروشگاه با کیفیت بالا و قیمت مناسب تهیه نمایید.
این مقاله ترجمه شده از سایت fatherly است.