جرقه همیشه نقطهی اول هر کاری است.
میتواند آغاز یک کسب و کار باشد یا نوشتن یک داستان.
طرح اولیهی یک نقاشی باشد یا ساخت یک فیلم.
جرقه در حد یک طرح کلی است؛ وقتی در مغز هویدا میشود که هنوز جزئیات، جایی در آن ندارند.
جرقه یک پله قبل از ایده است.
ایده به عملی شدن یک کار خیلی خیلی نزدیکتر از جرقه است.
جرقه مثل یک جادهی محو شده در مه است.
هیچ تصویری از چند قدم جلوتر در ذهن نداری.
با کمترین دید ممکن ؛کورمال کورمال حرکت میکنی.
سرمای هوا، چشمانت را میسوزاند ولی تو مصمم رو به جلو قدم برمیداری.
ایده اما مثل جادهای در باران است.
تا حدی میتوانی مقابلت را ببینی و راه را تشخیص دهی.
گاهی این جرقهای که در مغز جریان پیدا میکند میتواند آنقدر خام باشد که هیچوقت عملی نشود ولی همین که وادارت میکند درباره آن فکر کنی پس یک قدم جلوتر از این است که برای آن هیچ کاری نکنی.
همیشه گفتهاند که ۱ بهتر از ۰ است.
پس اگر جرقهای در مورد هر چیزی در ذهنت ایجاد شد سعی کن آن را در ذهنت حسابی پرورش دهی تا به یک ایده خوب تبدیل شود.
تبدیل جاده مهآلود به جاده بارانی، خود یک شانس بزرگ و گامی بهسمت موفقیت است.
و اما جملهکوتاه امروز:
تو نوشتن را آغاز کن جرقهی یک ایده عالی؛ در ذهنت کلید خواهد خورد.