پس از سالها، بالاخره توانستم که یک شرکت بیمه در خیابان دایگون بنا کنم و به جادوگران خدمات بیمهای ارائه دهم. جدای از کسبوکارهای معمول و اصناف مختلف میان جادوگران، خدمات بیمهای که به مدرسهی هاگوارتز تعلق میگرفتند از همه مهمتر بودند. چرا که جادوگران در مسیر یادگیری فنهای جادوگری در معرض خسارتهای جانی و مالی زیادی قرار میگیرند و همچنین آسیبهای زیادی به بار میآورند. برای جادوگران ردهبالا خدمات بیمه شوخی بود؛ آنها میتوانستند خسارتهای خود را با جادو رفع کنند. اما برای جادوگران ردهپایین و دانشآموزان مدرسهی هاگوارتز، بازار بیمه حسابی گرم بود. به زودی یکی از ضروریترین کارها پیش از پیوستن به مدرسهی هاگوارتز و شروع اولین سال تحصیلی، بیمهی دانشآموزان بود. والدین میبایست فرزندان خود را بیمه کنند و هر دانشآموز به عنوان مدرک باید بیمهنامهی خود را به مدرسه تحویل دهد. بعد از اولین سال تحصیلی نیز موارد دیگری به لیست بیمهنامه اضافه میشد. مثلاً اگر دانشآموز قصد پیوستن به تیمهای بازی کوئیدیچ داشت، میبایست پیش از پیوستن بیمه شود. همچنین بیمهی کلاس درس هنرهای دفاع در برابر جادوی سیاه نیز بسیار مهم بود چون این کلاس از خطرناکترین کلاسهای دوران تحصیل دانشآموزان بود. بیمه دو نوع مسئولیت را تقبل میکرد: خسارات جانی و مالیای که به دانشآموز میرسید و همچنین خساراتی که دانشآموز به مدرسه وارد میکرد.
به زودی یکی از ضروریترین کارها پیش از پیوستن به مدرسهی هاگوارتز و شروع اولین سال تحصیلی، بیمهی دانشآموزان بود. والدین میبایست فرزندان خود را بیمه کنند و هر دانشآموز به عنوان مدرک باید بیمهنامهی خود را به مدرسه تحویل دهد. بعد از اولین سال تحصیلی نیز موارد دیگری به لیست بیمهنامه اضافه میشد. مثلاً اگر دانشآموز قصد پیوستن به تیمهای بازی کوئیدیچ داشت، میبایست پیش از پیوستن بیمه شود. همچنین بیمهی کلاس درس هنرهای دفاع در برابر جادوی سیاه نیز بسیار مهم بود چون این کلاس از خطرناکترین کلاسهای دوران تحصیل دانشآموزان بود. بیمه دو نوع مسئولیت را تقبل میکرد: خسارات جانی و مالیای که به دانشآموز میرسید و همچنین خساراتی که دانشآموز به مدرسه وارد میکرد.
بعد از اینکه خبر بازگشت ارباب تاریکی، لرد ولدمورت، همه جا را فراگرفت و ترس و وحشت دنیای جادوگران را لرزاند، شرکت بیمهی من تصمیم گرفت که خدماتی ارائه دهد مبنی بر جبران آسیبها و خسارتهایی که در نتیجهی کارهای نیروهای تاریکی و جادوی سیاه حاصل میآمدند. کارشناسان شرکت نیز جادوگران خبرهای بودند که به راحتی میتوانستند رد جادوی سیاه را بگیرند و صحت یا کذب ادعاهای مشتریان را ثابت کنند.
در این میان، گویا آقای هری پاتر، که همهی شما میشناسیدش، بیشترین خسارتها را بار میآورد. در میان تمام جادوگران، هری مشهور و اغلب بسیار محبوب بود. اما برای ما که همیشه درگیر پیگیری خسارتهای ایشان بودیم، داستان فرق میکرد. با اینکه برایش احترام زیادی قائل بودیم، اما خب به دلیل مشغلهی زیادی که برایمان به بار میآورد، گاهی از او منزجر میشدیم.
همان سال آخری که ولدمورت به هاگوارتز حمله کرد و شکست خورد، شرکت ما هم متحمل جبران خسارت کلانی شد. بخش زیادی از آسیبها را حتی جادوگران رده بالا نیز نمیتوانستند با جادو رفع کنند. همچنین خسارتهای جانی نیز بسیار بالا بودند و ما مجبور بودیم که همه را بپردازیم. خلاصه اینکه دوران جنگ در هر دنیایی برای بیمه دوران پردردسر و خطیری است.
بسپرش_به_ازکی