شرح کوتاهی از کتاب:
ایمی دانشجوی پزشکی هستش که داره دوره ی کارورزی خودش رو طی میکنه، طبق این باید در تخصص های مختلف برای مدتی دانشجو ها کارورزی انجام داده باشن و بعد تخصصشون رو انتخاب کنن. ایمی داره با خوبی و خوشی کارورزی هاش رو میگذرونه تا اینکه نوبت به بخش روانپزشکی میرسه. ایمی به دلالی وحشت داره از «بخش دی» بیمارستان که بخش روانپزشکی هست. خاطرات وحشتناکی از اون بخش داره. خاطراتی که باعث میشن ایمی بخواد به هر طریقی از زیر این کارورزی در بره. رازی در زندگی اون که مربوط به این بخش میشه، بخش دی.
نظر خودم:
کتاب جذابی بود ولی نتیجش برای من تکراری بود، یعنی میشه گفت رسما همون تیمارستان استون هرست بود با کمی تغییرات جزیی. من آثار دیگه ی این نویسنده رو هنوز نخوندم و این اولیش بود ولی کاملا داستان به همون صورت بود. تازه در ترازوی مقایسه میتونم بگم تیمارستان استون هرست از بخش دی جذابتر بود. به طور کلی موضوع و نتیجه گیری جذابه ولی برای من تکراری بود و این یکم باعث شد انتهای داستان بعد از فهمیدن ماجرا بادم بخوابه.
هر چند اگر ندیدید، پس بهتون پیشنهاد میکنم یا سینمایی یا این کتاب رو بخونید. (هر چند به شخصه اون فیلم سینمایی رو بیشتر دوست داشتم)
امتیاز خودم:
۳.۶ از ۵ (به خاطر تکراری بودن داستان)