چند روز پیش قصه ی چوپان دروغگو رو شنیدم دوباره.
بهش فکر کردم.
دیدم این چوپان مجبور بوده ساعت ها تنها توی صحرا کنار گله بمونه.
نه هم صحبتی نه تفریحی نه هیچ اتفاق جدیدی.
خب حوصله اش سررفته و اون شوخی رو کرده که ضرر زیادی هم براش داشت.
به این فکر کردم که در دنیای امروز دیگه کسی اینطور نمیشه. با وجود گوشی های هوشمند شخص به انواع خبرها و پیام رسان ها و آهنگ و فیلم و بازی و شبکه های اجتماعی دسترسی داره پس نه تنها حوصله اش سرنمیره بلکه وقت کم هم میاره.
همون چوپان اگه گوشی هوشمند داشت شروع میکرد به اسکرول کردن و لایک کردن و کامنت گذاشتن اصلا منت روستایی ها رو نمی کشید.
فقط هم این چوپان قصه که نبوده حدس میزنم دعواها و نزاع ها و کدورت های زیادی بین آدم های مختلف سر این قضیه ها و این نبود سرگرمی ها پیش اومده که امروزه محل بروز ندارند.
وقتی دنیای قبل از اینترنت رو به یاد میاریم اینطور نباشه که چند تا بچه که کنار حوض بازی میکنند یا خانواده ای که خندان دور هم نشستند رو به یاد بیاریم. اونها البته بوده ولی کسل شدن و بی حوصلگی و شوخی های خانه خراب کن هم بوده