گاهی اوقات میان علت و معلول فاصله است.
درک کردن همین موضوع جلوی بعضی اشتباهات ما را میگیرد.
به عنوان مثال موفق شدن حاصل یک فرایند زمانبر و پیچیده است. اینکه شرایط کنونی یک آدم موفق را بررسی کنیم و اعمال و رفتارش در زمان حال را بررسی کنیم باعث نمیشود که بتوانیم علت موفقیت او را پیدا کنیم.
به عنوان مثال فرض کنید من با کسی برخورد کنم که زبان انگلیسی را خیلی روان صحبت میکند و در این زمینه یک ادم موفق به حساب بیاید. من به اون نگاه میکنم و میبینم که او اهنگ انگلیسی گوش میدهد و با آن می رقصد. اینجا من هم ممکن است نتیجه بگیریم که چون او که در زبان موفق است دارد اهنگ انگلیسی گوش می دهد و می رقصد پس علت موفقیت او همین بوده و من هم اگر چنین کنم میتوانم مثل او صحبت کنم.
این تیجه گیری میتواند به سادگی اشتباه باشد. زیرا ممکن است این فرد نهایتا سه چهار روزه که اهنگ گوش دادن را شروع کرده و مهارتش در زبان به کتاب ها و جزوه هایی باشد که هر روز از ده سال پیش میخوانده یا به سفرهای خارجی باشد که طی سال ها رفته باشد.
این مثال زده شد تا عنوان کند که اعمال امروز آدم ها، علت شرایط امروزشان نیست بلکه اعمال گذشته است که شرایط امروز را به وجود می آورد.
این موضوع هر زمانی که بین علت و معلول فاصله باشد باید مورد توجه قرار بگیرد تا ما را از اشتباهات حفظ کند.
این موضوع فقط در مورد موفقیت و شکست افراد نیست بلکه در مورد جوامع و ملت ها هم برقرار است. از این رو بار دیگر که خواستیم بدانیم ژاپن یا غرب چرا پیشرفته هستند دقت کنیم که آنچه امروز هستند را ملاک قرار ندهیم.
اگر شما هم مصداقی برای این موضوع می شناسید لطفا در نظرات به اشتراک بگذارید.
منبع ایده ی اولیه:
https://developertea.com/