این روزها اگر به خلوتی برویم و کمی از هیاهوی روزمرگیها فاصله بگیریم، هنوز صدای خسته و نالان عباسمیرزا پس از شکست از لشکر روس را میشنویم که عاجزانه ژوبر فرانسوی را خطاب قرار میدهد، بلکه بیابد دلیل توفیق و گشایشهای دیگران را در مقابل سرشکستگی و بدبختی جماعت ایران!
تا به امروز ما ایرانیان در تقلای پاسخ به این سوال، دو انقلاب بزرگ از سر گذراندهایم و جانها و سرمایهها فدا کرده ایم. هر کس از منظری به موضوع پرداخته، یکی از فقدان عدالتخانه داد برآورده و دیگری بر نگاه وابسته مشت کوبیده. یکی در پی بازگرداندن تمدن اسلامی بوده و دیگری با بیل و کلنگ به دنبال گنج در خرابههای تختجمشید. بدون شک همچون هر پدیده انسانی و اجتماعی، پاسخ به این سوال کاری ست پیچیده و فروکاهیدن آن به یک علت، فرو کردن سر در کوران برف اتفاقات است.
در سالهای گذشته که قبای دانشجوی حقوق و توسعه بر تن داشتم و سرگردان در کوچه باغ آثار اندیشمندان وطن ول میچرخیدیم، میوه اندیشه یکی بیش از مابقی چشم مرا گرفت؛ بحث مقدس «مالکیت خصوصی» در آثار و نوشتههای هما کاتوزیان. با احترام به نقدهای وارد به آثار این استاد ارجمند، اما لب کلام او به زبان ساده میگوید که چرایی عقبماندگی ایران امروز را باید در عدم احترام و تضمین مالکیت خصوصی جست. بدین معنا که وقتی به مالکیت خصوصی افراد احترام گذاشته نشود و با کوچکترین بادی، پایههای آن بلرزد، کسی دیگر رغبت انباشت سرمایه ندارد، به این ترتیب ثروت و سرمایه از دست بخش خصوصی خارج و در آغوش حکومتها دلبری میکند. تمرکز ثروت در دستان قدرت سیاسی راهی جز به انحصار و استبداد نمییابد، نهادها و چارچوبهای قانونی باثبات از بین میرود و در نبودشان رشد و توسعه اقتصادی ذبح میشود. بیرونقی اقتصادی نیز چیزی جز بیانگیزگی و رخوت و سرخوردگی در ساحت اجتماعی به همراه ندارد.
داستان چندباره خیز حاکمیت برای شکستن گردن مالکان پلتفورمهای دیجیتال را از این منظر نگاه کنید. آن موقع که باید، آقایان حواسشان نبوده که بر سر خوان نعمت اقتصاد دیجیتال بنشینند، وقتی هم به خود آمدند به بازی راهشان ندادهاند. چند باری تلاش کردهاند که خودشان چیزی بسازند و همچون حوزههای دیگر در مقابل بخش غیرخودی قرار دهند، اما علی رغم ریختو پاشهای فراوان، جز کاریکاتوری به دست نیاوردهاند. خب مشخص است، وقتی سر میز جایی برای خود نمیبینند، سادهترین کار زدن به زیر میز بازی است. اینجاست که حسین خان شریعتمداری، به دفعات تعارف را کنار میگذارد و در سرمقالههایش اندیشههای ناپاکش در این خصوص را استفراغ میکند.
دکتر علویتبار اصلاحطب روزی حرف از بازی شطرنج با گوریل میزد. جریان سیاسی او که در عالم سیاست هنوز نتوانسته آداب این بازی را بیاموزند و حسابی درمانده است. اما به نظر هستند کسانی که در فضای کسبوکار و اقتصاد، توانسته اند به مصاف این گوریلها بروند. با آنها بر سر میز نشستهاند و اما نه برای بازی شطرنج که «امر دیگری». هم خودشان از گزند گوریل در امان هستند و هم جناب گوریل خشنود. آن «امر دیگر» چیست؟! شاید بد نباشد دوستان دیجیکالا به وقت این اتفاقها، سرکی به برگههای آزمون آن کارآفرینان بکشند و از روی دست آنها تقلب کنند.