اصولا در زمان بحران نمی شود نگاه و قضاوت مناسبی نسبت به قضایا داشت. پس از گذشت چند روز و کنار رفتن احساسات فرصتی پیش می آید تا اتفاقات را دوباره مرور و تجزیه و تحلیل کرد. سیل اخیر فارغ از خرابی ها و مشکلاتی که ایجاد کرد باعث شد فصل تازه ای در باب مدیریت بحران کشور و آشنایی مردم با این فضا باز شود. و چیزهای زیادی را در این میان فهمیدیم و البته یه سری مسائل را هم نفهمیدیم، مثلا فهمیدیم پول هست ولی برای ما نیست به جای آن دلار گران هست ولی فقط برای ماست
یا اینکه شاید ما نتوانیم با متروی 1100تومنی تا شابدالعظیم بریم ولی هستند کسانی که برای حل مشکل برادرشوان با دلار 15تومانی تا آن سر دنیا هم میروند. فکر کن برادرش گفته من مشکل دارم، مسئول محترم فرمودند اینجا شلوغ و پر از جمعیت است و بهتر است که برای فردا ساعت 4 میدان اصلی شهر هامبورگ همدیگر را ببینیم! یا مثلا فهمیدیم ما ستاد مدیریت بحران را در سطح کلان داریم ولی به صورت زیر شاخه ستاد بحران مدیریت، ستاد بحران غافلگیری و ستاد بحران غافلگیری در مدیریت هم داریم که بر اساس چارت مشخص در حال خدمت میباشند. به این صورت که کل سال ستاد مدیریت بحران تشکیل جلسه میدهد و مصوبات تنظیم میکنید. در زمان وقوع بحران ستاد غافلگیری در بحران آماده باش میشود و اطلاعیه و بیانیه صادر میکند. سپس ستاد مدیریت غافلگیری در بحران ضمن جمع آوری کلیه غافلگیران عزیز از چهار گوشه دنیا آنها را مدیریت کرده و با اعلام شماره حساب جهت دریافت کمک های نقدی مردمی گام بلندی در مدیریت برمیدارد. پس از دوماه از بحران بوجود آمده ستاد بحران مدیریت طی جلسات هفتگی به آنالیز اتفاقات رخ داده پرداخته و پاسخگویی به افکار عمومی را انجام میدهد.
در این سیل اخیر فهمیدیم میشود برای نجات هموطنان از بالگرد استفاده کرد ولی چون بالگرد در هوای طوفانی پرواز نمیکند پس نمیشود استفاده کرد.
فهمیدیم اولویتهای نیازهای سیلزدگان آن چیزی نیست که آنها طلب میکنند بلکه چیزهایی است که در دسترس قرار دارد
یا فهمیدیم که اقلام بهداشتی عموما کالاهای لوکس و تجملاتی هستند و در زمان بحران فضا اشغال میکنند و اگر این کالاها صرف استفاده نیمی از جامعه باشد پس میتوان به راحتی آن را حذف کرد.
فهمیدیم اگر این بار سیل بیاید قبل از هر چیز باید کارت ملی شناسنامه و سایر مدارک شناسایی را برداشت نه از باب مشکلات اخذ المثنی بلکه بدون کارت ملی ممکن است از خدمات مرتبط محروم شوند.
فهمیدیم برای تخلیه منازل مسکونی میشود در ارتفاع یک و نیم متری آب اقدام به هشدار محلی کرد و خواست که سریعا منازل خود را ترک و به جای امن بروند. البته اینکه چگونه میشود در آن ارتفاع از منزل خارج شد و جای امن کجاست را نفهمیدیم!
همان طور که نفهمیدیم کمک 1.2 میلیون یورویی اتحادیه اروپا که از قرار یورویی 15هزار تومان میشود 18میلیارد دلار قرار است چه دردی از دردهای جامعه سیلزده ما را حل کند. همانگونه که نفهمیدیم چرا راه آهنی بدون مطالعات زیست محیطی ساخته شد و چرا منفجر شد. همان طور که نفهمیدیم ساخت اتوبان در بستر رودخانه در شیراز به چه منظور و به دستور چه مقاماتی صورت گرفت. همان گونه که نفهمیدیم چرا سازه های 1000ساله سالم ماندند و تاسیسات 10ساله طعمه سیل شدند و در آخر واقعا نفهمیدیم چرا در زمان بحران باید سفر کرد چرا باید در حریم رودخانه چادر زد و چرا باید با سیل سلفی گرفت!