فوتبال در چند دهه اخیر فراتر از یک ورزش به یک هنر، یک علم، یک صنعت و در نهایت به یک بنگاه اقتصادی تبدیل شده است که در دنیای امروز تمام اینها با پول به یکدیگر مرتبط شده و عبارت فوتبال حرفه ای را میسازد. کشور ما هم از سال هشتاد فوتبالش حرفه ای شد و پول نقش اصلی را در این عشق قدیمی نوجوانهای این مرز و بوم بازی کرد. البته آنچه بیشتر از پول در فوتبال ما موثر است بی پولی است. یعنی تا دلتان بخواهد ادعای پولداری میکنیم و تا دلتان نخواهد دادگاههای بی پولی می رویم. جوری که در فیفا شعبه مخصوص دعاوی ایران راه افتاده است که یک گروه حقوقدان بطور شبانه روزی پاسخگوی شکایت بازیکنان مربیان کمک مربیان بدنسازها توپ جمع کن ها تخمه فروش های دور استادیوم بوق فروشهای وسط استادیوم کالباسهای لای ساندویچ داخل استادیوم، لیدرها و شاید باورتان نشود رییس خود فدراسیون بوده و هستند. حال اینکه این شکایات چرا در این سطح گسترده به صورت روزمره انجام میشود یک بحث است و اینکه چرا قراردادها به گونه ای بسته میشود که در نهایت کار به شکایت بکشد یک بحث و اینکه وقتی پول نداریم چرا بازار مسموم راه می اندازیم و قیمتها را بالا میبریم و لقمه بزرگتر از دهانمان برمیداریم بحث دیگر! به طور ساده همین چند روز قبل باشگاه قهرمان که یک سال است پول سرمربی آنهم موفق خود را نداده است در اقدامی بیسابقه در فوتبال دنیا به همان مربی طلبکار پیشنهاد همکاری 5ساله داده است! دقت کنید پول نمیدهیم ولی دوست داریم پنج سال دیگر هم پیش ما باشی تا پولت ندهیم و دقت بدهیم! یا باشگاهی دیگر مربی چند میلیونی را پای میز مذاکره می اورد و صحبت از سالی یک و نیم میلیون یورو میکند بعد مربی جدید درخواست پنجاه هزار دلار پول هتل و میز شام قرارداد میکند و نمایندگان باشگاه دست در جیب کتشان میکنند و میگویند ای وای کیفمان در هتل جا مانده است و قربان شما پرداخت کنید ما میرسیم تهران برایتان کارت به کارت میکنیم و سرمربی جدید در گوگل ضرب المثل سالی که نکوست را سرچ میکند! البته از همه اینها گذشته یادمان نرود ریش سفیدی و مصالحه همیشه پاسخگو نیست و کما اینکه میلیاردها تومان طی همین یکی دو سال گذشته از بیت المال بابت همین نا آگاهی ها و شکایات بعدی و محکوم شدن ها به حساب بازیکنان درجه سه و چهار واریز شده است و با این فرم بازار نقل و انتقالات امسال هم محکومیت های بعدی از الان دارند آلارم میدهند.