سریال "تاسیان"، که در بازنمایی مقطع حساسی از تاریخ معاصر ایران قبل از انقلاب شکل گرفته، با عبور از خطوط قرمز رایج در سریالهای ایرانی، فضایی متفاوت و بیسابقه را در ایران به تصویر بکشد. این عبور نهتنها در سطح روایت داستان بلکه در فرم، شخصیتپردازی، و حتی طراحی بصری سریال نیز به چشم میخورد. آنچه در وهله اول این سریال را برجسته میکند، کنار گذاشتن کلیشههای رایج در آثار مشابه و ارائه یک جهان روایی است که دیگر در آن شاهد نگاه یکطرفه به تاریخ نیستیم.
البته، این متفاوت تر بودن لزوماً به معنای درستتر بودن روایت تاریخی نیست و باید با دیدی نقادانه به آن نگریست.

یکی از نقاط قوت "تاسیان" در شخصیتپردازی آن است. برخلاف بسیاری از آثار تاریخی که شخصیتها را در قالبهای تکبعدی قرار میدهند ، در این سریال شاهد طیفی وسیع از کاراکترهایی هستیم که نه سیاهاند و نه سفید. به نظر میرسد این اثر سعی دارد مرزهای همیشگی را بشکند.
از منظر بصری، "تاسیان" با بهرهگیری از رنگهای تند، کنتراستهای بالا و دکوراسیون مدرن، کاملاً از الگوی رایج سریالهای تاریخی که اغلب بر پایه رنگهای کدر و نوستالژیک استوارند، فاصله میگیرد. این انتخاب جسورانه شاید برای برخی از مخاطبان که به بازنمایی تاریخی کلاسیک عادت دارند، نوعی عدم پیوستگی زمانی ایجاد کند، (نمونه های این ابتکار را در فیلم ها خارج دیده ایم ولی در ایران به این شدت برای اولین بار بود ) اما درعینحال باعث جذابیت و شفافیت بصری سریال شده است. اگرچه این طراحی را بیش از حد فانتزی و غیرواقعی به نظر میاید، اما در کنار فرم روایی سریال، میتوان آن را بهعنوان یک سبک هنری مستقل پذیرفت که فراتر از روایت مستندگونه، به دنبال ایجاد حس و فضایی منحصربهفرد است. با این حال، برخلاف تمجیدهایی که از سوی برخی منتقدین مطرح شده است، تجربه من از سریال بیشتر یک حس تصنعی و فانتزی بود تا یک روایت تاریخی از دوره قبل انقلاب.
"تاسیان" در حوزه تصویری نیز قدمهایی فراتر از محدودههای رایج برداشته است. حضور بازیگران بیحجاب، نمایش برخی حرکات و سبک زندگی که در تلویزیون ایران غیرمعمول است، و تابوشکنیهایی نظیر نمایش رقص، همگی از جمله عناصری هستند که به این اثر بُعدی متفاوت بخشیدهاند. این مؤلفهها باعث شدهاند سریال، علاوه بر جذب مخاطبان عام، به بحثهای جدی و حتی جنجالی در محافل رسانهای و فرهنگی دامن بزند.بنظر میاد چندسالی است در سریال نمایش خانگی تحولاتی در کسب اجازه این ممیزی ها ایحاد شده که بنظر نمیاد کمکی شایان به هنر سینما بکند و باید تحول در قسمت های ژرف تر هنر ایجاد شود ...
در لایههای زیرین این اثر، سریال تلاش میکند تعادل بین یک داستان عاشقانه در بستری سیاسی را حفظ کند. اگرچه برخی نقاط داستانی و بازیگری در بخشهایی از سریال، به نظر اغراقشده و حتی تصنعی میرسد، اما همچنان موفق میشود مخاطب را به دنبال خود بکشاند. تکرار برخی شعارهای چپگرایانه، ضد بورژوازی و کمونیستی که در آن دوران مطرح بوده، در بخشهایی از روایت سریال ممکن است مخاطب را دلزده کند، اما درعینحال، نوعی بازتاب تاریخی از فضای فکری جامعه آن دوران را نیز ارائه میدهد.
بدون شک، "تاسیان" یکی از پرهزینهترین سریالهای سالهای اخیر بوده است. از طراحی صحنه تا لباسها و جلوههای ویژه، همگی نشان از سرمایهگذاری سنگینی دارند که بهوضوح در قابهای تصویری مشاهده میشود. این بودجه بالا توانسته جلوهای متفاوت به سریال ببخشد.
در مجموع، "تاسیان" سریالی است که توانسته مرزهای رایج را جابهجا کند و فضایی نوین را برای روایت داستانهای تاریخی ایجاد کند. برخی این سریال را نقطه عطفی در سریالسازی ایران میدانند که موفق شده تاریخ را بدون حط داستانی مرسوم روایت کند، درحالیکه برخی دیگر معتقدند که طراحی بصری فانتزی، بازیهای اغراقشده و رویکرد متفاوتش در روایت تاریخی، آن را به اثری مصنوعی و غیرواقعی تبدیل کرده است.
در کل میتوان گفت سریالی متفاوت شاهدش هستیم ولی نه لزوما بینظیر ...