مجید شهاب فر
مجید شهاب فر
خواندن ۲ دقیقه·۷ ماه پیش

رابطه معماری پاک (Clean Architecture) و Entity Framework

در دنیای توسعه نرم‌افزار، اغلب با تصمیم‌گیری‌های سخت در مورد معماری روبرو می‌شویم. یک معضل رایج، نحوه به کار گیری Entity Framework، یک ابزار قدرتمند پایگاه داده، در معماری پاک است.

معماری پاک به ایجاد سیستم‌هایی تاکید دارد که به راحتی تست، نگهداری و درک شوند. این معماری ما را تشویق می‌کند که منطق اصلی برنامه خود را از هرگونه وابستگی به فناوری‌ها یا چارچوب‌های خاص جدا نگه داریم. اما وقتی چیزی مانند Entity Framework را برای کار با پایگاه داده وارد می‌کنیم، ممکن است اوضاع کمی پیچیده شود.

برخی افراد از انتزاع (Abstracting) تعاملاتمان با Entity Framework حمایت می‌کنند. این بدان معناست که در لایه Application اینترفیس‌هایی ایجاد کنیم و آن‌ها را در لایه Infrastructure با Entity Framework پیاده‌سازی کنیم. این کار شبیه به ایجاد یک واسطه است که لایه Application را از تماس مستقیم با Entity Framework محافظت می‌کند. این رویکرد می‌تواند در پروژه‌های بزرگ یا زمانی که انتظار تغییر فناوری پایگاه داده خود را داریم مفید باشد.

برخی دیگر معتقدند که Entity Framework خود ابزارهای زیادی برای کار با پایگاه داده‌ها فراهم می‌کند. آن‌ها می‌گویند اضافه کردن لایه‌های بیشتر از انتزاع تنها موجب پیچیدگی بیشتر می شود بدون اینکه مزایای واقعی به همراه داشته باشد، به ویژه برای پروژه‌های کوچک‌تر یا تیم‌هایی که از قبل با Entity Framework راحت هستند.

پس، رویکرد درست چیست؟ این بستگی به وضعیت خاص شما دارد. اگر به همراه یک تیم بزرگ بر روی پروژه بزرگی کار می‌کنید و تغییراتی در پایگاه داده خود پیش‌بینی می‌کنید، انتزاع ممکن است راه حل مناسبی باشد. اما اگر در یک تیم کوچک هستید و Entity Framework از قبل ابزار اصلی شماست، ساده نگه داشتن امور ممکن است انتخاب بهتری باشد.

در نهایت، مسئله یافتن تعادل مناسب بین پیروی از اصول معماری و داشتن کدی بهینه است. چه تصمیم بگیرید تعاملات پایگاه داده خود را انتزاع کنید و چه با ویژگی‌های بومی Entity Framework کار کنید، هدف همچنان همان است: ساخت نرم‌افزاری که به راحتی نگهداری، تست و با نیازهای متغیر سازگار شود.

entity frameworkclean architectureمعماری تمیز
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید