تا حالا به این فکر کردین که کوچینگ از کجا شروع شد و چطور به یکی از ابزارهای اصلی توسعه فردی و حرفهای تبدیل شد؟ کوچینگ داستان جالبی داره که از سالهای خیلی دور شروع شده و طی زمان، تغییرات زیادی کرده تا به شکل امروزی خودش برسه. تو این مطلب، میخوایم ببینیم چه کسی برای اولین بار کوچینگ رو شروع کرد و چطور این حرفه رشد کرد و به یکی از حرفههای پرطرفدار دنیا تبدیل شد.
اولین بار کوچینگ به عنوان یه حرفه مستقل توسط توماس لئونارد که یک برنامهریز مالی در آمریکا تو دهه ۱۹۸۰ شروع شد. لئونارد با ترکیب روانشناسی و مدیریت، کوچینگ رو از مشاوره و روانشناسی جدا کرد و یه رویکرد جدیدی رو معرفی کرد که بیشتر روی توسعه فردی و مسئولیتپذیری متمرکز بود. اون به خاطر ایدههای نویی که داشت به عنوان پدر کوچینگدر جهان شناخته میشه.
توماس لئونارد، کوچینگ رو به یه سطح جدید برد. اون با تأسیس چندین نهاد معتبر مثل فدراسیون بینالمللی کوچینگ (ICF) و Coach U، استانداردهای حرفهای و اخلاقی این حرفه رو تعیین کرد. جالبه بدونید که یکی از ایدههای معروفش رویکرد Coach 100 بود که به کوچها کمک میکرد راحتتر با مراجعین بالقوه ارتباط برقرار کنن و مراجع جذب کنن. این اقدامات لئونارد باعث شد کوچینگ به سرعت در سطح جهانی شناخته بشه و به یکی از مهمترین روشهای رشد و توسعه تبدیل بشه.
سال ۱۹۹۲، سالی بود که کوچینگ به عنوان یه حرفه مستقل به رسمیت شناخته شد. در این سال، لئونارد، دانشگاه کوچینگ یا همون Coach U رو تأسیس کرد. این سازمان اولین برنامه رسمی آموزش کوچینگ رو به صورت تماسهای تلفنی گروهی ارائه داد. با اینکه کوچینگ به عنوان یه مفهوم تو ورزش مطرح شده بود، اما تو این دوره، لئونارد کوچینگ رو وارد حوزههای زندگی شخصی و کسبوکار کرد و راه رو برای رشد و گسترش این حرفه هموار کرد.
خیلیها فکر میکنن کوچینگ یه واژه جدیدیه، ولی جالبه بدونید که این کلمه اولین بار سال ۱۸۳۰ تو دانشگاه آکسفورد استفاده شد. اون زمان، "کوچ" به معنای مربی یا مدرسی بود که به دانشجوها کمک میکرد برای امتحانها آماده بشن. با این تعریف، کوچینگ از همون زمان به معنی هدایت و همراهی فرد برای رسیدن به یه هدف خاص شکل گرفته بود. بعدها این مفهوم تو حوزههای مختلفی مثل ورزش، کسبوکار و حتی زندگی شخصی گسترش پیدا کرد.
تاریخچه کوچینگ پر از نامهای بزرگ و تأثیرگذاریه که هر کدوم سهم زیادی در رشد و توسعه این حرفه داشتن. تو این قسمت میخوایم چند تا از معروفترین و تأثیرگذارترین کوچهای دنیا رو معرفی کنیم که نقش مهمی تو شکلگیری کوچینگ مدرن داشتن.
توماس لئونارد به عنوان یکی از پیشگامان کوچینگ شخصی شناخته میشه. همانطور که گفتیم تو دهه ۱۹۸۰، لئونارد Coach U که اولین برنامه حرفهای کوچینگ بود رو تأسیس کرد و بعد از اون سازمانهایی مثل Coachville و انجمن بینالمللی کوچینگ (IAC) رو پایهگذاری کرد. این اقدامات نه تنها کوچینگ رو به صورت رسمی به دنیا معرفی کرد، بلکه چارچوبهای حرفهای و اخلاقی این حوزه رو هم تعیین کرد. به خاطر همین، بهش لقب "پدر کوچینگ مدرن" رو دادن.
تیموتی گالوی یکی از افرادیه که کوچینگ رو از ورزش به زندگی روزمره و کسبوکار بسط داد. اون در سال ۱۹۷۴ کتاب معروف "بازی درونی تنیس" رو نوشت که توش به تفاوتهای بین آموزش و کوچینگ پرداخت. گالوی به این موضوع اشاره کرد که موفقیت واقعی، درونی و ذهنی است، نه فقط تکنیکی. اصولی که گالوی مطرح کرد، پایه و اساس کوچینگ مدرن رو شکل داد.
جان ویتمور به عنوان یکی دیگه از بزرگترین نامها تو کوچینگ شناخته میشه. ویتمور به همراه گالوی تو پروژه "بازی درونی" همکاری کرد و بعدها مدل GROW (هدف، واقعیت، گزینهها، چه چیزی) رو توسعه داد. این مدل یکی از پرکاربردترین ابزارها تو کوچینگ به حساب میاد و امروزه تو کسبوکارها و زندگی شخصی افراد زیادی ازش استفاده میکنن.