کمتر از سه ماه آینده دولت جدید مستقر خواهد شد و شاهد حضور ترکیب افراد جدیدي در نهادهای اقتصادی و مالی خواهیم بود؛ از وزارت اقتصاد گرفته تا مدیران بورسی و بازار سرمایه. بعد از اتفاقات ابتدای سال 1399 و آزادسازی سهام عدالت و هجوم مردم به بورس که با تشویق حاکمیت و دولت همراه بود، چندین میلیون کد بورسی جدید و نيز سرمایههای مردم وارد بازار سرمایه شد. در آن روزهای طلایی بازار تمامی سهمها سودده بود و این سوددهی وسوسهانگیز باعث شد مردم تمامی سرمایههای خود اعم از ماشین، ملک و طلا را وارد بازار كنند. شرایط بازار به قدری رؤیایی شده بود که تعداد زیادی از کارمندان از سمتهای خود استعفا داده تا کل وقت خود را به بازار سرمایه اختصاص دهند، برخی شرکتها در زمان بازار دسترسی به سایتهای بورسی را مسدود کردند تا تمرکز کارمندان حفظ شود!
این روند صعودی و رؤیایی چند ماه بیشتر ادامه نیافت و از نیمه مرداد 99 بازار روند کاهشی به خود گرفت و تا به امروز دیگر روی خوش به خود ندید و سرمایههای مردم نابود شد. تنفس مصنوعی و اقدامات احیایی دولت، از تغییر دامنه نوسان تا تغییر رئیس سازمان بورس هم نتوانست تأثیری بر روند کاهشی بازار بگذارد. انتخابات آمریکا، کاهش مقطعی نرخ ارز و دهها عامل دیگر بازار سرمایه را به یکی از بیثباتترین بازارهای مالی کشور تبدیل کرد.
یکی از دلایل زیاندیدن مردم، نبود آموزش کافی و ورود بدون آگاهی و دانش به بازار بود که در ادامه سال 99 و با صعود چشمگیر رمزارزها شاهد تکرار این نوع رفتار هیجانی مردم بودیم که درنهايت با سقوط این بازار هم سرمایههای خود را از دست دادند.
چندین ماه است مردم مالباخته کمپینهایی در اعتراض به بازار سرمایه و مدیریت غلط افراد ذیربط تشکیل دادند که شاهد تجمعات اعتراضی در مقابل سازمان بورس و مجلس شورای اسلامی بودیم. همچنین در فضای مجازی نیز هشتگهای معترضین طی روزهایی ترند شد، مردم خواستار ورود سران قوا به بازار سرمایه در جهت احیای مالهای زیاندیده خود هستند. آنها ميگويند دولت با سرمایهشان کسری بودجه و مشکلات مالی خود را حل کرده و بعد از آن دیگر از بازار حمایت نکرده است.
این روزها که شاهد تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری هستیم، تعدادي از نامزدها بهمنظور همراهكردن معترضین بازار سرمایه با وعدههای پوپولیستی و شعارهای پوچ قصد همراهی آنان را دارند و وعدههای اصلاح بازار در کمتر از چند ماه را میدهند.
باید توجه داشت كه آیا رئیسجمهور بعدی و تیم اقتصادی وی میتواند پیکر نیمهجان بازار سرمایه را احیا كند و آيا کشتی شکسته بازار سرمایه دوباره به مسیر خود بازمیگردد؟ این وظیفه خطیر که بر دوش دولت بعدی است، با وعدههای پوچ و توخالی محقق نخواهد شد و باید برنامههای زیرساختی برای آن صورت پذیرد تا دیگر شاهد اینچنین اتفاقات تلخ و ناگواری برای مردم و ازدسترفتن سرمایههای چندینساله آنان که حاصل 30 سال کارمندی و معلمی و زحمت برای کشور بوده، نباشیم.
پیشنهاد بنده این است که آموزش بازارهای مالی اولویت اصلی مدیران اقتصادی کشور برای آحاد مردم باشد. اگر این آموزش صورت گیرد و مردم با دانش و آگاهی به سرمایهگذاری در بازارهای مالی اقدام كنند، دیگر شاهد اتفاقاتی مانند مؤسسات مالی غیرمجاز و بازار سرمایه 99 نخواهیم بود. فرد آموزشدیده تحتتأثیر جو و شعارها و وعدههای پوپولیستی قرار نمیگیرد و همچنین در موقع ضررها عکسالعمل معقولتری از خود نشان خواهد داد.
بازار سرمایه در سال جدید با چالشهای بسیاری مواجه خواهد بود؛ از توافق احتمالی برجام و ورود سرمایه خارجی به بازار سرمایه گرفته تا عرضه اولیه پنج استارتاپ بزرگ کشور که یک سال است در پیچوخمهای بوروکراسی به دنبال عرضه اولیه سهام خود هستند.
باید دید دولت جدید و تیم اقتصادی آن چه برنامهای برای احیای اعتبار ازدسترفته بازار سرمایه دارد؟