
سال پیش، همین موقعها بود که تصمیم گرفتم اسم هر فیلم و سریالی که میبینم و هر کتابی که میخونم رو یه جایی یادداشت کنم و به هرکدوم امتیاز بدم. اینطوری حساستر بودم رو اینکه چی میخونم و چی میبینم. در نهایت، حالا که 1404 قدمهای اولش رو برداشته، میخوام چندتا از بهترین فیلمها و سریالهایی که سال گذشته دیدم رو به اشتراک بذارم. باشد که مفید واقع شود :)

فیلم کارآموز یا The Intern، به جرأت لیاقت این جایزه رو داره. فیلم، داستان مرد ۷۰ ساله (با بازی رابرت دنیرو) رو روایت میکنه که به تازگی بازنشسته شده؛ اما تصمیم میگیره تجربههای جدیدی رو به عنوان یه تازهکار در شرکت یک دختر جوان (با بازی آن هتوی) به دست بیاره. فیلم لحظههای خیلی دلنشینی داره و در نهایت تونست امتیاز ۸ از ۱۰ رو از من بگیره :)

خیلی تعریف این فیلم رو شنیده بودم. تعطیلات نوروز ۱۴۰۳، فرصت کردم که بالاخره ببینمش. ۱۱ نفر به صورت اتفاقی در مسافرخونهای کوچک با هم ملاقات میکنن. همهچیز عادیه تا اینکه یه نفر از این یازده نفر به قتل میرسه و اوضاع حسابی قاراشمیش میشه. حالا قاتل کیه؟ یه معمای بزرگه. از پایان شوکهکننده سریال که بگذریم، جو معمایی و هیجانی فیلم، شما را میخکوب میکنه! امتیازم به این فیلم، ۷ از ۱۰ بوده.

حقیقتا امتیاز این فیلم توی سایتهای معتبر خیلی زیاد نبوده. داستانش هم اصلا جدید نیست و دهتا فیلم این مدلی میتونید توی سینمای آمریکا پیدا کنید؛ پس چی خاصش میکنه که تو این لیست باشه؟ خب حس خوبی بهم داد :) داستان راجع به چند تا جوونه که میخوان راجع به گردبادها به اطلاعاتی دست پیدا کنند و به خاطر این هدفشون دست به ماجراجوییهای خطرناک میزنن. اگه فیلمباز باشید چهرههای نسبتا مشهوری توی این فیلم میبینید. در نهایت امتیازم بهش ۸ از ۱۰ بوده که احتمالا احساسات توش دخالت زیادی داشته (همونطور که گفتم).

از خودم تعجب میکنم که با این همه ادعا تو عرصه فیلم دیدن، چرا تماشای فیلم Brothers رو تا این حد عقب انداختم؟ واقعا جوابی براش ندارم. سم (با بازی توبی مگوایر)، افسر ارتشه و قراره به زودی به افغانستان اعزام بشه. اون قبل از سفر، همسر (با بازی ناتالی پورتمن) و دو دخترش رو به برادرش تامی (با بازی جک جلینهال) میسپاره. این فیلم تونست امتیاز ۹ از ۱۰ رو از من دریافت کنه.

همین اولش احتمالا کنجکاو بشید که این چه اسمیه؟ ولی خب وقتی فیلم رو ببینید، متوجه این نامگذاری عجیب میشید. در دنیای آینده، دولت تمام سعی خودش رو میکنه که جمعیت رو کاهش بده. دلیلش هم کمبود منابع برای انسانهاست. ولی یک زن، هفت فرزند به دنیا میاره. سرنوشت این بچهها توی همچین جامعهای چیه؟ خدا میدونه! امتیاز من به این فیلم ۸ از ۱۰ بوده.

من خیلی آدم انیمیشنبازیم. پارسال هم تقریبا همه انیمیشنهای جدید رو تماشا کردم. بهترینشون این بود. داستان از این قراره که یه ربات به صورت اتفاقی سر از یه جزیره در میاره و در این جزیره با یه بچه غاز رو به رو میشه و تصمیم میگیره ازش نگهداری کنه. پر از احساسه این انیمیشن و توی دنیایی که انیمیشنها به قهقرا رفتن، این موضوع یه حسن بزرگ محسوب میشه. امتیازم بهش ۸ از ۱۰ بوده.

علاقه زیادی به فیلمهایی دارم که از روی پروندههای واقعی ساخته شدن. طلاخون جزو همین فیلمها بود که پارسال دیدمش. بازی خوب و داستان جذاب، جزو ویژگیهای این فیلمه. داستانش رو نمیگم بهتون؛ شاید اگه همینطوری و بدون پیشزمینه ببینید جذابتر باشه. امتیازم بهش ۷ از ۱۰ بوده.

سال پیش خیلی سریال خوب ندیدم و تقریبا خودمو با سریالای نمایش خانگی خفه کردم. (صرفا برای پر کردن وقت). اما توی ۱۴۰۳، فصل آخر یکی از مورد علاقهترین سریالهای زندگیم پخش شد. این سریال انیمیشنیه و اگه دوست دارید سریالهای این سبکی رو، حتما ببینید. داستان اصلی حول محور دو خواهره که پایینشهر زندگی میکنن. اونها پدر و مادر خودشون رو توی یه سری جریان مبارزاتی از دست دادن و... امتیازم بهش ۹ از ۱۰ بوده ولی الان دارم فکر میکنم چرا بهش ۱۰ ندادم؟!
مرسی که تا پایان مطالعه کردید. شما، کدوم فیلم یا سریالی که پارسال دیدید رو بیشتر دوست داشتید؟ حتما باهام در میون بذارید.