وقتی که پدرم گفت در زمان نا مناسب و ناخواسته ازدواج کرده .وقتی در زمان نامناسب بچه ی ناخواسته به دنیا آورده من فرزندش.زمانم با دنیا دیگه تنظیم نشد .مثل ماشینی که تسمه تایم پاره کرده ودیگه زنجیره ی کارهاش سر جای خودش اتفاق نمی افته همش در زمان نامناسب در جا ی نا مناسب قرار میگیره نتایج درست نمیگیره هر روز وهر سال حالش خرابتر از قبله جرقه ای اگر بخوره نیروی حاصل از احتراقش هم هدر میره هرجای این سیکل معیوب اگر بتونیم دوباره با زمان دنیای خودمون تنظیم بشیم این چرخه ی حال خراب کن قطع میشه مثل زمانی میمونه که به مهمونی نهار دعوت میشیم اگر راس ساعت نرسیم مهمانهای وقتشناس که به موقع آمده اند و پذیرایی به موقع شده اند گپ زده اند ما همش باید با عجله به اونها به عنوان افراد جلوتراز خودمون نگاه کنیم و بدویم و نرسیم .شاید .پایان حال خرابی ها جایست که تسمه تایممون رو از نو ببندیم و با یک به موقع رسنده هماهنگ شویم ولی کار دنیای لامصب چوریست که تسمه پاره شده ها در مسیر هم قرار میگیرند و باعث پارگی بیشتر همدیگر میشوند.