داشتم دنبال چیزی میگشتم تا به خاطر آن از کائنات! سپاسگزاری کنم که رسیدم به نسل سوخته. بله، شکر خدا که من یکی هیچوقت حس مبتذلِ نسلسوختهبودن را نداشتهام.
اصلاً به سوختگی باور ندارم، این خرابه در گذشته چه بوده که حالا ما احساس سوختگی کنیم؟ اگر ما سوختهایم، حتماً گذشتگانمان از بدو تولد جزغاله میشدهاند.
هر کسی خودش را جزو نسل سوخته خواند یعنی مرکز کنترل بیرونی قدرتمندی دارد، یعنی جز خودش زمین و زمان را مسئول ناکامیهایش میداند.
آدمیزاد معمولاً خودش را با هم نسلهایش میسنجد. با تن دادن به تئوری نسل سوخته آب خنکی رو تنبلی و اهمال و کم کاری خودمان میریزیم. تا حس کنیم در این فنا رفتن تنها نیستیم.
ظاهراً نسل سوخته الان بیشترین جمعیت کشور را تشکیل میدهد، پس چرا فریادی از ما بلند نمیشود، مگر نسوختهایم؟ لابد میخواهیم حسابی برشته و خوردنیتر شویم؟ یا اینکه به همین زودی خاکستر شدهایم؟
نسلی که به دریای اینترنت وصل است نمیتواند ادعای سوختگی کند.
منابع ارزشمند و خارقالعادۀ مثل وب و شبکههای اجتماعی مفت چنگ ما شده که توی آن فقط نق بزنیم که نسل سوختهایم؟
نسلها گذشته اینترنت نداشتند، ما داریم. بیایید اینبار منابعمان را به آتش نکشیم.