من هیچ شکی ندارم که زندگی زیباست، درست مانند قصری مجلل بر پهنۀ دریا.
اما به گمانم هزینۀ زیستن در چنین قصری بیش از توان ماست.
قصر پر زرقوبرق را ظاهراً بهرایگان در اختیار ما گذاشتهاند، اما قبوضی که سر ماه دریافت میکنیم، دهها برابر درآمد ما هستند و هر طور که حساب میکنیم نمیتوانیم دخلوخرجمان را یکی کنیم.
بله زندگی زیباست، ولی تأمین هزینۀ همین زیبایی است که کمر ما را شکسته؛ و اصلاً مگر چنین تقلایی اجازه میدهد طعم زیبایی زندگی را عمیقاً بچشیم.
تمام تلاش بشر از دیرباز این بوده تا قدری از هزینههای زندگی بکاهد. اینکه موفق بوده یا نه نمیدانم، شاید هم روزبهروز بر این هزینهها افزوده باشد.
یاد جملهای قدیمی افتادم: زندگی آن مهمانی ایدئالی که تصور میکردیم دعوتشدهایم نیست، اما حالا که دعوتشدهایم بگذار یک دل سیر برقصیم.