در دنیایی که مایکل فلپس از دوران نوجوانی با مربی خصوصی شنا تمرین کرده و میتواند مدالهای المپیک را درو کند، تخصصگرایی حرف اول را میزند. از این رو توجه به استعدادهای کودکان و فراهم آوردن زمینههایی برای رشد آنها بسیار اهمیت دارد. از طرفی اهمیت آموزش غیرمستقیم به جای روشهای سنتی بر کسی پوشیده نیست. یکی از زمینههایی که بسیاری از کودکان در آن استعداد دارند اما تلاش چندانی برای پرورش آن صورت نگرفته، نویسندگی است. در گذشته در کلاس اول با کلمهها آشنا می شدیم، کلاس دوم جملهسازی را یاد میگرفتیم و در کلاس سوم باید با پیوند جملهها، انشا مینوشتیم. مسیری خشک و بدون روح که برای بسیاری از دانشآموزان سخت میگذشت. لحظهای که در کتابخانه «راکت داستان مینویسد» را دیدم بیدرنگ برش داشتم و در مسیر رسیدن به خانه خواندم و همان جا آرزو کردم کاش به جای تمام زنگهای جملهسازی و انشا همین یک کتاب را در اختیار بچهها میگذاشتند تا لذت چیدن کلمات در کنار هم را بچشند. دوست داشتم به بچهها میگفتم بیایید خودمان را بگذاریم جای راکت و پا به پای او برای نوشتن داستانمان تلاش کنیم. تد هیلز در این کتاب ماجرای سگی به نام راکت را روایت میکند که تصمیم دارد داستان بنویسد. راکت با مشکلات متعددی برای نوشتن داستان مواجه میشود و در این بین پرنده کوچک طلایی دست او را میگیرد و در مسیر درست هدایت میکند.
کتاب را میشود یک کلاس داستاننویسی فشرده در قالب داستانی لطیف دانست که از مرحله یافتن واژهها گرفته تا انتخاب سوژه، ایجاد کشمش و نشر کتاب را در بر میگیرد.
در پایان اگر دوروبر خود کودک یا نوجوانی را سراغ دارید که به نویسندگی علاقه دارد،در اولین فرصت به مناسبت تولد، عید یا حتی بدون هیچ دلیلی کتاب را به او هدیه دهید و او را وارد سرزمین جادویی نویسندگی کنید.