زن آقا و کتاب یحیا هر دو روایت های ۳۰ روز تبلیغ توسط دو روحانی در ماه مبارک رمضان در دو روستای ایران را بیان می کنند. با این تفاوت که اولی از زبان همسر یک روحانی و دوم از زبان یک طلبه است. هر دو داستان بیانی روان و صمیمی دارند و بدون روتوش و سانسور زندگی طلبگی و مسائل مربوط به آن را شرح می دهند. در زن آقا، راوی خاضعانه و بدون هیچ گونه تکبر در جمع روستاییان حاضر می شود و اگرچه در برخی موارد به علت داشتن بچه کوچک دلش نمی خواهد یا نمی تواند به برخی از خواسته های روستاییان پاسخ مثبت دهد اما با اتفاقاتی که می افتد مسیر تصمیم گیریهای او تغییر می کند.
در کتاب یحیا نیز طلبه ای تازه کار که برای اولین سفر تبلیغی خود به روستایی از دیار میرزا کوچک خان عازم شده با چالشهای جدی برای حل مشکلات اهالی روستا و اختلافاتشان مواجه می شود. روش های اتخاذ شده توسط این طلبه جوان برای برقراری صلح و سازش بین مردم و موافقت ها و مخالفتهای آنها مطالبی است که در کتاب بسیار زیبا به آن پرداخته شده است.