تا حالا شده از کتابی تعریف خیلی زیادی شنیده باشید و وقتی شروع به خواندن می کنید از این همه تمجید و تعریفی که از آن شده تعجب کنید؟ راستش بعد از مطالعه چند کتاب مذهبی و تاریخی با ویژگی های بالا و احساس سرخوردگی از اینکه چرا نتوانستم دلیل این حجم ستایش از کتاب های به اصطلاح پرفروش و به چاپ چندم رسیده ی مذهبی و تاریخی را بیابم به کهکهشان نیستی برخوردم. با اکراه کتاب را باز کردم. فهرست و مقدمه و موخره را که دیدم تاحدودی نرمش نشان دادم اما هنوز هم حس خوبی نداشتم. با توجه به حجم زیاد کتاب و تجربه ای که از کتاب های نچسب قبلی در این زمینه داشتم گفتم لابد دو سه ماهی باید بین میز مطالعه و رختخواب با خودم این طرف و آن طرف ببرم بلکه بتوانم تمامش کنم.اما.... قلم بسیار بسیار گیرای نویسنده که گویی کلمه کلمه کتاب را با دقت و وسواس مثال زدنی انتخاب کرده و نیز شخصیت بی نظیر آیت الله قاضی طباطبایی باعث شد در کنار این کتاب ارزشمند شبها را به روزها و روزها را به شبها پیوند بزنم و ظرف سه روز خواندنش را به انتها برسانم. در طول مطالعه بارها از صمیم قلب توفیق روزافزون نویسنده را از خداوند درخواست کردم و امیدوارم به زودی شاهد آثار بعدی ایشان باشم.
القصه... به نظرم وجه تمایز و برتری این کتاب نسبت به سایر آثاری از این دست این است که در عین داستانی بودن و متن روان آن، بسیار مستند است چرا که در انتهای کتاب فهرستی طولانی از مراجعی می یابیم که در هر یک از بخشها به آنها ارجاع داده شده است (نکته ای که در کمتر کتاب داستانی-تاریخی مشابه آن را دیده بودم). این برتری نشان دهنده تلاش فراوان آقای اصفهانی در توجه به اصل وقایع تاریخی است و در نهایت اثری که به خواننده عرضه شده هم از لحاظ ادبی و هم از لحاظ استناد تاریخی آن را در جایگاه بالایی قرار می دهد.