ویرگول
ورودثبت نام
شهر توحید
شهر توحید
خواندن ۱۶ دقیقه·۲ سال پیش

۹ کلید که اهل سیر و سلوک رو ۲۵ سال جلو میندازه

سلام. همین اول کار، قبل از هر چیز میگی چرا ۲۵ سال؟ میگم: از روزی که سیر رو شروع کردم تا روزی که این شاه کلیدها رو در یک گوشه‌ی دنج و خلوت شهر شیراز پیدا کردم، ۲۵ سال طول کشید. در تمام این سالها اون کسی نبودم که نکته‌ها و کلیدها رو سَرسَری بگیره، اما اون نکته‌ها و کلیدها، که هرروز و هرشب همه‌جا میخونید و می‌بینید، کجا و این شاه‌کلیدها کجا!!؟ البته ممکنه شما سریعتر به حقایق دست پیدا کنید اما بعید میدونم در سراسر جهان بتونید اون گوشه دنج رو که راه سلوک رو به این عمق آموزش میده، پیدا کنید. گزافه نمیگم، حاضرم بگردید و بگردم. اصلا این "پرت افتادگیِ حقیقت"، سابقه تاریخی درازی داره. پس پیشنهاد میکنم این ۹ کلید که اهل سیر و سلوک رو ۲۵ سال جلو میندازه به هیچ وجه از دست ندید.


۱. دیدن چهره زیبای خداوند

فرمود: هر کسی که به دیدار پروردگارش امید داشته، باید یک عمل صالح انجام بدهد و در پرستش پروردگارش هیچ‌کسی را شریک نکند -۱-

نتیجه اول: وقتی شرک رو نفی کردی، این کارت اونقدر مهم و حیاتی بوده که فقط یک عمل صالح کافیه که تو رو به آرزوت، یعنی وصال یار، برسونه.

میگی: هزاران سالک بوده و هستند که کل شرک رو نفی کردن چه برسه به شرک در پرستش رو، اما هیچ کدومشون نه تنها با یک عمل صالح بلکه با هزاران عمل صالح نتونستن به دیدار پروردگارشان نائل بیان، براشون دری باز نشده و حجابی کنار نرفته. البته شاید بعدها در بهشت بتونن.

میگم: مفهوم نفی شرک در پرستش رو درست نمیدونیم. درباره مفهوم عمیق و عجیب توحید، چند خط دیگه با هم صحبت می کنیم

نکته دوم: اما ممکنه مفهوم ' تنها یک عمل صالح' همونی باشه که خود آیه در ادامه گفته ... "در پرستش پروردگارش هیچ کسی را شریک نکند" یعنی اون یک عمل، همون توبه نصوح از 'شرک' باشه. بنابراین تا اینجا میتونیم بفهمیم که اساس سیر و سلوک به توحید و شرک مربوط میشه نه به اعمال صالح اعم از روزه ها و نمازهای مستحبی، دعاها، (و حتی با اینکه دوتای بعدی خیلی مهم هستن:) ترک محرمات یا انجام واجبات... (اشاره کوتاه: کدام جرم و فعل قبیح است که خداوند به صِرف توبه نبخشه و تبدیل به حسنه نکنه؟ و کدام گناه است که وعده داده هرگز نمی بخشمش؟ -۲-)

۲. خداوند بین تو و گناهکار، طرف گناهکار رو گرفته

یونس علیه السلام از بین اون آدمهای نفهم (قومش) با عصبانیت بیرون زد و در فکرش این بود که دیگه برنگرده. اتفاقاتی افتاد که اونو به کام تاریکی‌ها فرو برد. خیلی دلش گرفت. با ناله ای که دل رو از جا می کَند صدا زد: خداوندا جز تو الهی نیست. تو پاکی، ستمکار منم. -'۲-

پرسش: مگر یونس علیه السلام شرک ورزیده بود که باید ذکر توحید یعنی "لا اله الا الله" رو می‌گفت تا نجات پیدا کنه!؟ تازه بعدشم فرموده: ای مومنین شما رو هم به همین روش نجات می‌دیم، با همین ذکر!

پاسخ: یونس علیه السلام جرمش این بود: چرا عصبانی هستی؟ مگه تو نمیدونی همه اعمال، یک فاعل بیشتر نداره؟ (توحید افعالی) اون فاعل هم داره با همون اعمال و رخدادها، همه آدمها رو تربیت می کنه. چنانکه در -۳- گفته: "ما بعضی از شما را برای بعضی دیگر وسیله آزمایش قرار دادیم، آیا صبر می کنید؟"

بنابراین خطای حضرت یونس علیه السلام و هر مومن دیگه‌ای اینه که شرک افعالی میاره وسط. پس یه سالکِ موحّد در مواجهه با جامعه‌ش که ممکنه هر روز بدتر از دیروز باشه، نگاه و رویکردش باید اینطوری باشه:

  • هر اتفاقی که میفته و هر کاری که فاعلش مردم هستند، فاعلش خداست = لا اله الّا انت = جز تو کنشگری نیست
  • همه فعل ها فعل خداست پس خوبه بلکه بهترینه = سُبحانَک = تو منزهی و کارت درسته. (یه توضیح کوتاه درپاورقی هست -۴-)
  • اما اون چیزی که بده، منم = اِنّی کنتُ مِنَ الظّالمین

مومن رو، خداوند به این روش نجات میده. این نگاه هست که باید با ذکر یونسیه همراه بشه. اگه دوست داشتید این نگاه رو عمیق تر بشناسید این مطلب رو بخونید:

https://vrgl.ir/onpIe


۳. استاد و پیر طریق، رفیق راه کو؟

برای سیر و سلوک همه‌مون سالها به دنبال پیر طریقت می گردیم، دنبال کسی می گردیم که باهامون همراه باشه؛ یاری، رفیقی، کسی که شبها باهات برای نماز شب بیدار بشه و روزها مواظب باشه که گناه نکنی و ... اما هرچی زمان میگذره اینجور آدمها کمیاب تر میشن. اگه پیدا نکردی خودتو ناراحت نکن. به واقع بهش نیاز نداری، تا وقتی که قرآن رو، ثقل اکبر رو داری. قرآن کتابی زنده است همونطور که من و تو زنده ایم. قرآن فکر میکنه، قدرت میده و میگیره، دانش رو به هر کسی بخواد میده و از هر کسی بخواد میگیره، با قرآن میشه صحت اخبار روز رو بررسی کرد، قرآن بهتر از یک استاد دانشگاه و یک اندیشمند سیاسی درس میده، از قرآن میشه انتظار داشت که مربّی ورزش و مسائل اقتصادیت رو بهت نشون بده، قرآن میتونه جسمت رو در وضعیت بهتر و زنده تری نگه داره، قرآن ظرفیت این رو داره که تمام مسائل یک سالک رو حل کنه، مثل یک استاد تمام، یک رفیق راهِ عالی، مثل یک امام معصوم! هر کسی که قرآن رو صرفاً برای ثوابش یا شرکت در مسابقات میخونه یا حتی دونستن تفسیر و ترجمه ش، بعید نیست که جزو همون جماعتی باشه که رسول الله ازشون نزد خداوند شکایت میکنه که قوم من قرآن رو کنار گذاشتن -۴-
هر کسی رو که به قرآن دسترسی داره، زنهار میدم که با کمتر از اون رفیق نشه، که در این صورت خفیف و محدود میشه. قرآن خودش میگه: حواست باشه کسانی که اهل یقین نیستن، تو رو خفیف نکنن -۵- (حتی از بین معتقدین)

۴. توبه نصوح کنیم: از غم و اندوه

فرمود: ای نفسی که مطمئن شدی، برگرد به سمت پروردگارت در حالی که راضیِ مرضیّ هستی بعدش وارد بندگانم شو و در بهشتم داخلشو -۶- هر وقت این آیه رو خوندیم بی‌درنگ به یاد رحلت یک عالِم بزرگوار و یک مرد الهی افتادیم. بذارید این بار زاویه نگاه رو تغییر بدیم...

توضیح. آیه خطاب به خود تو هست: ای کسی که مطمئن شدی از اینکه همه امور به دست خداست، ای کسی که درباره اینکه کسی نمیتونه کاری خلاف اراده خدا بکنه به یقین رسیدی، ای کسی که فهمیدی که فاعلْ فقط خداست،

و همچنین، ای کسی که میدونی خدا از خودت، خودت‌تره، از خودت بهت دلسوزتره...

دیگه وقتشه که برگردی به سمت خدا، البته نه اینکه بمیری و برگردی. بلکه همین حالا برگرد یعنی توبه کن. توبه از چی؟ فرموده: "راضی برگرد" یعنی از ناراضی بودن نسبت به اوضاع و احوال توبه کن، از اتفاقات خشنود باش، دائماً اعتراف کن که هرچی خیره پیش اومده و پیش میاد. -'۶-

میگی: ما میتونیم راضی باشیم، قبول! اما چطور مَرضیّ باشیم؟ (مرضیّ = مورد رضایت). از کجا بدونیم مورد رضایت خدا هستیم؟ چرا گفته برگرد و مورد رضایت باش؟

میگم: دست روی نکته خوبی گذاشتی. پاسخم اینه که اگه راضی باشی به طور خودکار مرضیّ هم هستی. اگه تو از خدا و اتفاقاتی که رقم میزنه راضی باشی، خدا ازت راضی میشه

توضیح دوم. اگه از اهل رضا باشی میتونی دوست خوب پیدا کنی. چون فرموده: پاداشت اینه که در بین بندگان مخصوص من وارد بشی، باز هم نه فقط در بهشت عدن، بلکه حتی در همین دنیا. بعدش فرموده: پاداش دومت اینه که وارد بهشتم بشی، البته نه تنها بهشت فردوس، بلکه بهشت همین دنیا؛ آسایش و آرامش و لذت و عشق و شادی و نور و صفا و زیبایی و هیجان و خنده و دانش و توانایی و محبوبیت و ... هر چی که بخوای. با یک تیر، یعنی تیرِ رضامندی، هزاران نشونه بزن. چنانکه در این حدیث هم بهش اشاره شده -۷-

میگی: اهل رضا بودن خیلی سخته، رضا آخرین مقام اهل سلوک است

میگم: رضا برای کسی سخته که میگه خدا هست، منم هستم. اراده خدا هست، اراده منم هست. برای کسی سخته که مال رو از آنِ خودش میدونه -۸- تدبیر امور زندگی رو در اختیار خودش میدونه -۸- عُمر و زمان رو مال خودش میدونه -۸- و در یک کلام، هنوز 'خود' داره، 'من' داره. ای نفرین به این من! که جلوی همه کامیابی های ما رو گرفته! اگه میخوای اهل رضا باشی، همیشه بگو "من در کار نیست، هرچه هست اوست" -۹- "یک من بیشتر نیست و اون خداونده". و این معنی دقیق لا اله الا الله هست، توحید یعنی همین.

۵. پینوکیو، تو هیچوقت خوب نمیشی، فقط برگرد پیش پدر ژپتو

در بین راهم زمان هایی پیش میومد که نماز شب هام نورانی میشد، اشکهام گرم و صمیمی می شد، دلم شیفته یاد خدا می شد ... ولی چند ساعتی نمی گذشت تا اینکه همه این حال خوش می پرید. چرا؟ چون این حس بهم دست میداد که دیگه دارم خوب میشم. البته حرف غلطی نبود، واقعاً داشتم خوب می‌شدم. اما نکته ظریفی داشت که امیدوارم بتونم خوب بهتون منتقل کنم. در واقع هیچ وقت خوب نمیشی، هرگز و به هیچ عنوان! حتی انبیا و اولیا هم هیچ وقت خوب نشدن. اتفاقی که برای اونها افتاد این بود که استغفار شون پذیرفته شد، یعنی خدا پذیرفت که اجازه نده اونها گند بزنن، یعنی خداوند قبول کرد که از اون به بعد کار رو به دست خودشون نسپاره -۱۰- یعنی پروردگارشان بهشون منّت گذاشت که با زیبایی و آرامش و معرفت و کمالِ خودش، زشتی های اونها رو بپوشونه، شبیه پوشوندن یک مُرده لای یک پتو! حتی اگه به طی الارض و زنده کردن مردگان و مقام محمود هم برسی، بدون که این تو نیستی، این خداست. تو همونی هستی که از روز اول بودی؛ همونی که سر مشتری هات کلاه می گذاشتی، به نامحرم نگاه بد میکردی، غیبت و دروغ و فحش کار هر روزت بود، هنوز همونی!

۹ کلید که اهل سیر و سلوک رو ۲۵ سال جلو میندازه - پینوکیو، نماد انسان عجولِ نادون و پدر ژپتو، نماد آفریدگار صبورِ پرحوصله
۹ کلید که اهل سیر و سلوک رو ۲۵ سال جلو میندازه - پینوکیو، نماد انسان عجولِ نادون و پدر ژپتو، نماد آفریدگار صبورِ پرحوصله


۶. بالاخره کِی منو بین خوباش راه میده؟ پرده‌ها کِی کنار میرن؟

بعضی مواقع که جهد و تلاش می کنم ولی دری باز نمیشه یا اشاره‌ای نمیبینم یا خواب صادقی نمی بینم، خسته میشم. اون وقته که این سوال رو با کمی گله‌مندی می پرسم: بالاخره کی میخواد منو بین خوباش راه بده؟...

در اینجور مواقع بهتر بود می پرسیدم بالاخره من کی می خوام وارد خوباش بشم؟ من کی می خوام پرده ها رو کنار بزنم؟ بعد از این سواله که میفهمی پرده هارو کنار نمیزنه چون تو نمیخوای. این تو هستی که شاید هنوز میترسی بین خوبان وارد بشی، می ترسی چون در ناخودآگاهت متوجه هستی که اونها جانشون رو برای خدا دادن یا بالاتر از اون، آبروشون رو به طور کامل از دست دادن. این مال و جان و آبرو شاید هنوز برات خیلی مهمه، نمیخوای به خدا بفروشی و در عوض خود خدا رو بخری. این معنیش اینه که خدات کوچیکه و خداشناسیت کم. عادت کردی که پل های پشت سرت رو خراب نکنی که اگه یه وقت نشد به خدا وصل بشی، لااقل رویِ برگشتن پیش مردم رو داشته باشی. پس فرار کن بسوی او، هجرت کن بسوی او، ...

نکته جنبی: در مورد بقیه دعاهامون که بعضیش مستجاب نشده، باز هم دلیلش همینه. آیا واقعا اون چیز رو میخوای؟ به این فکر کردی که اون چیز، اقتضائات خودش رو داره؟ شاید نه! آیا اقتضائاتش رو پذیرفتی؟

نکته جنبی دوم: همیشه بدون که او بیش از تو دوست داره بهت حال بده. او از خودت، خودت‌تره -'۱۰-

۷. اگه اینو نداری، مثل بیمار دور از طبیبی

همیشه در بین روزهای سلوک، آدم های ثروتمند یا مشهوری که ظاهراً لذت زیادی از زندگیشون می‌بردن پیدا می‌شدن که اگه بخوام راستشو بگم، آه از نهادم برمی خواست که چرا من نه؟ چرا من دارم سخت میگذرونم؟ اگه یه وقت به مطلوب نرسیدم چی؟

و همین یک فکر کافی بود که کل ذخایرم رو بر باد بده! نکته‌ای که باید عمیقاً بفهمیش و مرتب روزی چند بار به یاد خودت بیاری، مقام خلیفة اللّهیه. جانشین خدا بودن. و این یعنی دو تا چیز رو داشتن: اول- مسئولیتی شبیه به خدا >> یعنی حکمت در کارها، عطا به نیازمندان، بخشیدنِ خطاکاران. یعنی مومن و سالک باید این ویژگی ها رو در خودش بپرورونه. دوم- مالکیتی شبیه به خدا >> یعنی علم، قدرت، ثروت، زیبایی، طول عمر. یعنی مومن و سالک باید بدونه که خداوند همه این ویژگی ها رو از قبل در درونش گذاشته و همین حالا همه شون رو داره. هر روز بارها باید به یاد خودمون بیاریم که ملائک به ما سجده کردن، خدا فرموده ای فرزند آدم چیزها رو برای تو آفریدم و تو رو برای خودم، چیزها همه مال توست و تو پادشاه جهانی. بذار اون ها بهت التماس کنند که بهشون نگاه کنی، بی نیاز از همه چیز و همه کس آفریده شدی، حوریان بهشت منتظرن که بهشون محل بذاری ولی تو فرصتشو نداری، همه آسمان و زمین رو تحت امر تو قرار داده -۱۱- همه چیزها در درون خود توست، آب و خوراک و داروی تو همه در درون تو هستن -۱۲- جذابیت های ظاهری و جنسی که در بیرون وجود داره نسبت به اون جذابیت های جنسی که در درون تو گذاشته شده خیلی کمه -۱۳- درون تو بی نهایت پول، امکانات، مکان های تفریحی، خدمتگزار و نیرو آفریده شده. بی نهایت محبوب و محترم هستی، نیاز به چیزی از بیرون نداری.

میگی: ما بالاخره نفهمیدیم نکته ۵ رو گوش بدیم و همواره از خودمون و کرده‌هامون سرافکنده و پشیمون و خجل باشیم، یا نکته ۷ رو گوش بدیم و سربلند و سرافراز باشیم؟

میگم: تو اگه گمان می کنی که 'من' داری، 'خود' داری، نام و نام خانوادگی داری، پس باید به نکته ۵ عمل کنی و این منِ مستقل و جدای از دیگران رو تا میشه سرکوب کنی. ولی اگه به این درک رسیدی که با همه آدم های دیگه و همه موجودات، یگانه و یکی هستی، نکته ۷ رو بیار، و اگه حالِت یه چیزی بین این دو هست به هر دو عمل کن برای مثال؛ موقع نماز و دعا در موقعیت ۵ باش و موقع رفتن بین مردم در اجتماع در موقعیت ۷.

۸. دانش یقینی همیشه میانبُر است

اعمال صالح، اذکار مجرب، اطاعت از والدین، احسان به خلق، نماز شب و پاره‌ای اعمالِ مشابه هستن که به‌شدت در سیر و سلوک موثرن، اما علم و دانش، یه چیز دیگه‌ست. یه میانبُره، یه شاه‌کلیده؛ انّما یخشی الله من عبادهِ العلماء فقط بندگان دانا هستن که خداترسن. و فرمودن خواب با یقین بهتر از نماز با شکّه. این یعنی دانشی که تبدیل به یقین شده باشه، از هر عملی بالاتره. پس اگه امکانش رو داری، (یعنی به استاد فرزانه‌ای دسترسی داری یا فکر قوی‌ای داری)، این میانبُر رو از خودت دریغ نکن. این مقاله، یکی از اونهاست:

https://vrgl.ir/es6b7


۹. او از هر هدفی نزدیک‌تره

در آخر یادمون نره که نزدیک‌تر از هر هدفی، هر آرمانی، هر چیزی، و هر عملی که با انجامش دنبال چیزی هستیم، نزدیک‌تر از همه اینها، خداست. همین‌جا در همین لحظه خدا کنار ماست، لازم نیست به راههای دور و دراز بریم. گمان نکنیم که راه خدااااا.... چه دور و سخته، از این وَهم که ابلیس بافته و انسانها در طول تاریخ، کلافش رو پیچ و تابِ بیشتری دادن، بیایم بیرون. یقینا دوست شدن با امام مهدی‌ع از دوست‌شدن با هر شخص دیگه‌ای آسون‌تره! فرمودن بگید: لااله‌الاالله تا بشکفید -۱۴-. اگه گمان انسانها بر اینه که راه خدا سختی داره، دلیلش اینه که نمی‌تونن از این 'خودِ بیخود' دل بکنن. و اما؛

این دلبستگی به 'خودِ بیخود' به این خاطره که علم توحید رو ندارن
 ۹ کلید که اهل سیر و سلوک رو ۲۵ سال جلو میندازه، حدیث ناب
۹ کلید که اهل سیر و سلوک رو ۲۵ سال جلو میندازه، حدیث ناب



در پایان، ضمن اینکه دوست دارم نظرات، پرسشها و افزودنی‌هاتون رو بخونم، معتقدم یه بخش مهم از اعمال اهل سیروسلوک، مرور کردنِ روزمره‌ی دانسته‌هاشونه. یعنی خلاصه نویسیِ همین کلیدها و مرور کردنشون روزی چندبار. چرا که تربیت ما، عُرف روزگار، و حتی تبلیغات اسلامی، ... به هرچیزی پرداخته، به جز توحید!

پاورقی

-1- سوره کهف آیه 110: قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا

-2- سوره نسا آیه 48: إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ ۚ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَىٰ إِثْمًا عَظِيمًا

-'2- سوره انبیا آیه 87: وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَىٰ فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ

-3- سوره فرقان آیه 20: ... وَجَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَتَصْبِرُونَ ۗ وَكَانَ رَبُّكَ بَصِيرًا

-'۳- اینکه گناهکار، کار زشتی کرده شکی درش نیست. اما همین کار زشت رو خداوند رقم میزنه تا خیرات بعدی رو پیش بیاره. جالبه که همه‌ی ستمگران در عین احساس نافرمانی، تحت فرمان پروردگارند!

-4- سوره فرقان آیه 30: وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا

-5- سوره روم آیه 60: فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ ۖ وَلَا يَسْتَخِفَّنَّكَ الَّذِينَ لَا يُوقِنُونَ

-6- سوره فجر آیه 27-30: يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَادْخُلِي جَنَّتِي

-'6- البته ممکنه مفهوم آیه اینطور هم باشه: تو همیشه برای انجام دادن کارهایی یا تغییر دادن چیزهایی به حرکت در میآی و از پیش خدا میری و پراکنده میشی وقتشه که راضی بشی به اون چیزی که خدا رقم زده و برگردی پیش خدا بمونی

-7- امیرالمؤمنین علی علیه السلام: خداوند متعال به داود علیه السلام فرمود: ای داود، تو اراده می کنی و من هم اراده می کنم ولی فقط اراده من تحقق می یابد. پس اگر تو تسلیم اراده من شوی، من آنچه را که تو اراده کرده ای به تو می دهم و اگر تسلیم اراده من نشوی تو را در آن چیزی که اراده کرده ای، دچار رنج و تعب می کنم. و باز هم فقط اراده من تحقق می یابد. >> أَوْحَی اللَّهُ إِلَی دَاوُدَ: یا دَاوُدُ، تُرِیدُ وَ أُرِیدُ، وَ لَا یکونُ إِلَّا مَا أُرِیدُ، فَإِنْ سَلَّمْتَ لِمَا أُرِیدُ أَعْطَیتُک مَا تُرِیدُ، وَ إِنْ لَمْ تُسَلِّمْ لِمَا أُرِیدُ أَتْعَبْتُک فِیمَا تُرِیدُ وَ لَا یکونُ إِلَّا مَا أُرِیدُ.

-8- روایت عنوان بصری از امام ششم ع: گفتم: ای اباعبدالله! حقیقت عبودیت کدام است؟ گفت: سه چیز است. [اول] اینکه بنده برای خود درباره آنچه خدا به وی سپرده‌، مالکیتی قائل نباشد... [دوم] اینکه بنده برای خود تدبیری نیندیشد؛ [سوم] اینکه تمام مشغولیت بنده معطوف به انجام کاری است که خداوند بلندمرتبه به او امر یا از آن نهی کرده است

-9- جمله مشهور امام خمینی ره: "ما همه هیچیم، هرچه هست اوست

-10- الهی لا تَکِلنی اِلی نفسی طَرفةَ عینٍ ابداً

-'10- سوره انفال آیه 24: ... وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ --و همینطور-- سوره قاف آیه 16: ... وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ --و نیز-- سوره واقعه آیه 85: وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ وَلَٰكِنْ لَا تُبْصِرُونَ

-11- سوره جاثیه آیه 13: وَسَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مِنْهُ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ

-12- دواؤک فیک و ما تشعر --- و داؤک منک و ما تنظر

-۱۳- و فیک انطوی العالم الاکبر، جهان بزرگتر در تو پیچیده شده است

-۱۴- قولوا لااله‌الاالله تفلحوا

سلوکخدامعنویتعلمموفقیت
عاشقِ تفکرِ "توحید من، یگانگی ما، تو خودمی"
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید