آیینهای کهن ریشه در اساطیر و باورهای کهن دارند. غالب پژوهشهای اسطورهشناسان بر کشف و بررسی ریشههای اساطیری و معنای آنها در جهان باستان متمرکز است.
تاریخ انتشار: 45 دقیقه قبل
مدت زمان مطالعه: 4 دقیقه
📷
به گزارش اصفهان زیبا؛ آیینهای کهن ریشه در اساطیر و باورهای کهن دارند. غالب پژوهشهای اسطورهشناسان بر کشف و بررسی ریشههای اساطیری و معنای آنها در جهان باستان متمرکز است. بازخوانی وجوه اساطیری این آیینها در جهان جدید، معمولا موردغفلت واقع میشود؛ درحالیکه کهنالگوهای اساطیری همچنان در ذهن و زبان مردم جهان، زندهاند و آیینهای کهن شکل جدیدی به خود گرفتهاند که نیازمند بررسی است.
آیین شب یلدا یا شب چله، همچنان در بین فارسیزبانان و جهان ایران فرهنگی، زنده است و با شکل جدید هماهنگ با فرهنگ و باورهای ایرانیان امروز به حیات خود ادامه میدهد.ریشه آیین شب چله، به باورهای میترایی آریاییهای باستان بازمیگردد. میترا در جهان پیشازرتشتی، بهعنوان خدای پیمان، یکی از مهمترین خدایان محسوب میشده و با جنگاوری و آیینهای قربانی و نوشیدن هوم ارتباط داشته است. میترا برخلاف امروز، نامی مردانه است و خدای میترا یا همان «مهر» مربوط به دوران جنگاوری و کوچنشینی و شبانی آریاییها بوده است.
تصویر این خدا در داستانهای اساطیری بهصورت خدایی با هزارچشم و گوش ترسیم شده است که بر ارابه خورشید سوار است و از آسمان، آیینهای مردم را نگاهبانی میکند. نسبتدادن مهر به خورشید از همین داستان سرچشمه گرفته است. شب یلدا، آیین گرامیداشت تولد مهر است و به دلیل اهمیت میترا، از مهمترین آیینهای کهن بوده است. این آیین با رواج میتراییسم در روم باستان، به اروپا هم رفت و پس از مسیحیشدن اروپا، به جشن کریسمس و آیین تولد مسیح تبدیل شد.با گسترش فرهنگ کشاورزی و یکجانشینی ایرانیان و تأسیس نخستین شهرهای ایرانی و بهخصوص پس از ظهور زرتشت و گرایش ایرانیان به یکتاپرستی، میترا جایگاه خود را بهعنوان یکی از بزرگترین خدایان از دست داد. زرتشت، آیینهای قربانی خونین و نوشیدن هوم را سرزنش کرد و پرستیدن اهورامزدا بهعنوان خدای یکتای خیر، جایگاه مهر را متزلزل کرد.
پس از زرتشت، مغان کهن با پوشیدن لباس موبدی، میترا را بهعنوان یکی از ایزدان (آفریدگان نورانی اهورامزدا که جایگاهی همچون فرشتگان دارند) به باورهای ایرانیان بازگرداندند و با تغییر شکل آیینهای کهن، جایگاهی در دین زرتشتی برای آن پدید آوردند.با اسلامآوردن مردم ایران و تغییر اساسی باورهای کهن، آیین شب یلدا بهمرور از پرستش و گرامیداشت مهر، به آیینی متناسب با باورهای اسلامی تبدیل شد و در جهان امروز همراه با شبنشینی خانوادگی، دیدار بزرگان خانواده، قصهخوانی، حافظخوانی و تناول میوههای مختلف پاس داشته میشود.در ادامه برخی از وجوه اساطیر آیین شب چله را در جهان امروز بررسی میکنیم.
در جهان جدید، با غلبه ذهنیت برخاسته از علومتجربی بر حیات بشر، «زمان» بهعنوان یک کمیت فیزیکی فهمیده میشود که سیری خطی و مستقیم دارد و هرگز به عقب برنمیگردد؛ درحالیکه در جهان قدیم، زمان ماهیتی دوار و گردون دارد:
جهان به کام من اکنون شود که «دور زمان» مرا به بندگی خواجه جهان انداخت
چرخه زمان، با چرخش فلک یا همان آسمان نسبتی مستقیم دارد و ازاینرو به چرخه زمان، دور فلک نیز گفته میشده است:
صبح است ساقیا! قدحی پرشراب کن «دور فلک» درنگ ندارد، شتاب کن
در نگرش کهن، زمان هرچند ظاهرا به جلو حرکت میکند؛ اما در باطن خود ماهیتی دوار و چرخنده دارد؛ گویی الگوهایی کهن وجود دارند که در بستر زمان در شکلهای گوناگون، متولد میشوند. این نگرش باعث پدیدآمدن «تقویم» برای شمارش زمان شد. در تقویم، رویدادها به شکل سالیانه تکرار میشوند و این امکان برای انسان پدید میآید که آیینهای خود را به شکل چرخه در روزهای معینی از سال، تکرار کند. بهعنوان نمونه در این نگرش، گرچه امام حسین(ع) در روز دهم محرم 1400 سال پیش به شهادت رسیده است؛ اما گویی، همچنان در روز عاشورای هرسال، این شهادت تکرار میشود و آیین عزاداری دهه محرم، این امکان را پدید میآورد که به عاشورا نه بهعنوان یک گذشته دور، بلکه حقیقتی زنده و تکرارشدنی نگریسته و هرسال با این حقیقت، عهد جدیدی بسته شود. نیاز درونی انسان به «آیین» باعث شده تا با وجود تغییر ماهیت زمان در ذهن بشر جدید بهعنوان یک کمیت ریاضی مستقیم بیروح، همچنان «تقویم» و نگاه دوار به زمان حفظ شود. بر این اساس، گویی هرسال در شب یلدا، نور زاده میشود و در بلندترین شب سال، باید به انتظار طلوع سپیدی و درخشش نور نشست و آن را گرامی داشت.
با پیشرفت دیوانهوار تکنولوژی و وابستگی کامل زندگی بشر به آن، انسان پیر، بهعنوان شخصی که با شتاب پیشرفت و تغییرات زندگی همراه نیست، بهعنوان کسی دیده میشود که درگذشته زندگی میکند و «آپدیت» و امروزی نیست. از سوی دیگر، تغییر ماهیت انسان از موجودی متعالی و الهی بهعنوان «نیروی کار» در زنجیره تولید، باعث شده تا در نگاه جوان مدرن، انسان پیر، موجودی «ازکارافتاده»، «خرفت» و «سربار» محسوب شود؛ این در حالی است که در فرهنگهای کهن و بهویژه فرهنگ ایرانی، «پیر» نماد فرزانگی و خرد بوده است. زال بهعنوان نماد خردمندی در شاهنامه، از بدو تولد سپیدموی بوده و سیمای پیران را داشته است. عارفان و بزرگان و مرشدان و استادان با نام «پیر» شناخته میشدهاند و فرزانهترین انسان شعر حافظ «پیر مغان» لقب دارد.
سنت امروزی شب یلدا، همراه با ملاقات با بزرگان و پیران فامیل و نشستن در محضر آنها و گوشفرادادن به قصهها و خاطرات آنهاست. پیر، در شب یلدا از سیمای مدرن «انسان ازکارافتاده و خرفت» خارج شده و به چهره اساطیری «پیر فرزانه» بازمیگردد و هرچند برای ساعاتی با قصهگویی، خرد و فرزانگی خود را به نسلهای بعدی منتقل میکند. (امید است مخاطبان این متن، دستکم در این یک شب، گوشیها را از خود و فرزندان دور کنند و با گوشفرادادن به تجربیات و قصههای «پیر»، جرعهای از اسرار کهن بنوشند.)
فرهنگ ایرانی، بیش از هر چیزی با «قصه» حفظ و منتقل شده است. قصهها در حقیقت، سرزمین گنجاند و قصه شنیدن، سفر به سرزمینهای اسرارآمیز و کشف رمز. قصههای ایرانی آمیختهشدن خرد و فرزانگی به رمزند:
از آن چند اندر خورد با خِرَد دگر بر ره رمز معنی برد قصههای شاهنامه، داستانهای نظامی، حکایتهای گلستان و بوستان و داستانهای تمثیلی مثنوی معنوی و حتی افسانهها و حکایات عامیانه، در واقع شکل رمزنگارانهشده حکمتی باستانی و لطیفاند که در شب چله از زبان پیر فرزانه برای جوانان بیان میشود.
شب هرچند سیاه و تاریک است؛ اما نطفه روز در دل شب بسته میشود. شب، محل نهفتهشدن اسرار است. جهان فردا با رؤیا ساخته میشود و چه زیباست که شب محل جولان رؤیاها و خیالات است. «قصه» ظاهرش دروغ است؛ اما باطنش رؤیایی است که سازنده فرداست. به همین دلیل، قصهها در شب روایت میشوند. همراهی «شب»، «قصه» و «پیر» در شب یلدا درواقع همان پیوستگی کهن «زمان»، «راز» و «حکمت» است که در آیین شب یلدا در جهان امروز تجسم یافته است.
#یلدای_دوست_داشتنی
قاسم قربانی<br/>https://B2n.ir/f79562