اپل پس از مرگ استیو جابز در برخی موارد رویکردها و مسیر متفاوتی را دنبال کرد. این شرکت پس از جابز به دستاوردهای بسیار بزرگی دست یافت و اکنون پس از مایکروسافت ارزشمندترین شرکت جهان محسوب میشود؛ اما در دوران بعد از مدیریت جابز، شاهد اشتباهات بزرگ و قابلتوجهی هم در این شرکت بودیم که میتوانند آینده آن را تحت تأثیر قرار دهند.
در این مطلب اتفاقات، رویکردها، موفقیتها و شکستهای اپل پس از جابز را در مقایسه با زمانی که او سرپرستی این شرکت را برعهده داشت، بررسی میکنیم تا ببینیم این شرکت پس از دست دادن یکی از تأثیرگذارترین مهرههای خود، چه چیزی را از دست داده و چه چیزی را به دست آورده است.
فوت استیو جابز در سال ۲۰۱۱ یکی از بدترین اتفاقات ممکن در تاریخ اپل بود. در آن زمان هیچ کس نمیتوانست پیشبینی کند که اپل پس از دست دادن مدیرعامل بزرگ خود، چه چیزی را از دست خواهد داد و حتی یک سال پس از فوت جابز هم صاحبنظران معتقد بودند که قضاوت در مورد سرنوشت اپل پس از استیو جابز هنوز زود است؛ زیرا کوپرتینونشینها هنوز محصولاتی را عرضه میکردند که در دوران استیو جابز طراحی و ساخته شده بودند.
اکنون ۱۰ سال از آن حادثه تلخ گذشته و میتوانیم با اطمینان در مورد عملکرد، شکستها و دستاوردهای اپل در دوران پس از جابز، اظهارنظر کنیم. از سوی دیگر، ده سال از آغاز مدیرعاملی تیم کوک گذشته و او سکان هدایت غول فناوری سیلیکون ولی را بیش از یک دهه برعهده داشته است؛ بنابراین اکنون بهترین زمان برای مقایسه عملکرد دو مدیرعامل مطرح اپل است.
البته نباید فراموش کنیم که مقایسه عملکرد این دو مدیرعامل کار آسانی نیست؛ زیرا مطمئناً آنها رویکردها و تصمیمگیریهای متفاوتی در دوران مدیریت خود داشتهاند. در ادامه کارنامه اپل در دوران جابز و بعد از او را از چهار نقطه نظر بررسی میکنیم.
بررسی عملکرد اپل در دوران دو مدیرعامل بزرگ خود از این دیدگاه چندان دشوار نیست و با چالش بزرگی در مورد اظهارنظر در این زمینه مواجه نیستیم. «لری اریسون» (Larry Ellison)، مدیرعامل شرکت اوراکل و یکی از دوستان نزدیک جابز، بدترین اتفاقات و سرنوشت ممکن را برای اپل بعد از جابز متصور بود و معتقد بود او غیرقابل جایگزین است.
در ضمن بسیاری از سرمایهگذاران نگران بودند که کوک چگونه میتواند با تهدیدهای ناشی از رشد گوشیهای اندرویدی مقابله کند و در مورد اینکه اپل همچنان موفق باقی میماند یا خیر نیز مردد بودند؛ اما از سوی دیگر برخی کارشناسان خوشبین بودند و معتقد بودند ادامه موفقیت اپل در دوران مدیرعامل جدیدش دور از ذهن نیست و شدنی است.
«جیمز آلتوچر» (James Altucher)، مدیر مالی که پیشبینی کرده بود اپل نخستین شرکت تریلیون دلاری جهان خواهد شد، پس از مرگ جابز در مورد پیشبینی خود مردد شد؛ اما همانطور که دیدیم اپل در سال ۲۰۱۸ توانست قله تریلیون دلاری را با اقتدار فتح کند و کمتر از دو سال بعد موفق شد ارزش خود را به ۲.۰۸ تریلیون دلار برساند.
در حال حاضر ارزش اپل بیش از شش برابر ارزش آن در ۵ اکتبر ۲۰۱۱، یعنی روز فوت جابز است. با رشد بازار گوشیهای هوشمند، کوک به یکی از بهترین مدیران عامل تاریخ کسبوکار تبدیل شد. او با استعداد و تواناییهای خود و بهرهگیری از استراتژیهای کارآمد مثل افزایش تنوع سرویسهای اپل، توانست شرکت را بهخوبی در مسیر رشد و پیشرفت حفظ و هدایت کند.
با وجود پیشرفت قابلتوجه اپل در دوران کوک، ممکن است از خود بپرسید چنانچه جابز هنوز مدیرعامل اپل بود، آیا موفقتر از زمان کنونی خود بود یا خیر. از دیدگاه والاستریت پاسخ دادن به این سؤال چندان مهم نیست و بهجای این سؤال، این پرسش را مطرح کرده که آیا عملکرد مالی اپل در دوران جابز با دوران کوک مطابقت دارد؟ نظر شما چیست؟
یک یا دو سال پس از آغاز مدیریت کوک، عدهای از کارشناسان اذعان کردند که جابز هر دو سال یک بار نسل جدیدی از گجتهای اپل را معرفی میکرد و اگر کوک نتواند این رویکرد را با همین سرعت ادامه دهد، شکست میخورد.
یک کارشناس در این حوزه، چنین نظری را به دو دلیل احمقانه خوانده و آن را رد کرده اسد: اول اینکه جابز با آن سرعتی که مردم تصور میکردند، این شرکت را متحول نکرد و دوم اینکه کوک برای اینکه ثابت کند چشمانداز اپل در دوران مدیرعاملی او تا چه میزانی تغییر کرده است، به زمانی بیش از دو سال نیاز دارد.
البته همانطور که قبلاً گفتیم، با توجه به اینکه از ۱۰ سال از آغاز مدیرعاملی کوک میگذرد، اکنون زمان خوبی برای مقایسه عملکرد کوپرتینونشینها در دوران مدیرعامل فعلی و قبلی است. اپل در دوران جابز با عرضه محصولات، سیستمعاملها و سرویسهایی مانند کامپیوتر شخصی اپل ۲، مک، آیپد، آیپاد، آیتونز و از همه مهمتر آیفون، در برابر رقبای خود به طرز شگفتانگیزی خودنمایی کرد.
اگرچه اکوسیستم سختافزاری و نرمافزاری اپل در دوران کوک بهاندازه جابز رشد نکرد؛ اما اپل واچ از سال ۲۰۱۱ تا به امروز، مهمترین محصول اپل محسوب میشود و تاکنون ۱۰۰ میلیون نفر که یکسوم از آنها در آمریکا گوشی آیفون دارند، نسخههای مختلف آن را خریداری کردهاند و فروش آنها درآمد بسیار بالایی را نصیب اپل کرده است.
اگرچه ساعت هوشمند اپل بعد از جابز معرفی شد، اما همان ماهیتی را دارد که محصولات معرفیشده توسط جابز از آن برخوردارند و نسبت به آیپاد که موفقیت بسیار خوبی را کسب کرده است، محصول موفقتری محسوب میشود.
ایرپاد یکی دیگر از محصولات بسیار موفق معرفیشده در دوران کوک است که با ایجاد آن دسته جدیدی از هندزفریهای بیسیم تعریف شد و با وجود اینکه چهار سال از معرفی نخستین نسل آن میگذرد، هنوز هم یکی از بهترین هندزفریهای بیسیم محسوب میشود. ایرپادها درست مانند آیپادهای سیمی که در زمان خود محصول کاملاً موفقی بودهاند، توانستهاند رضایت مشتریان را جلب کنند و نسبت به آیپادها درآمد بیشتری را برای اپل به ارمغان بیاورند.
تمام رقبای اپل به جایگاه کنونی آن غبطه میخورند و برای دستیابی به موفقیتی مشابه موفقیتی که اپل به لطف عرضه اپل واچها و ایرپادها به آن دست یافته است، مشتاق هستند.
البته هیچ یک از این دستاوردها نتوانستهاند اپل را درست مانند موفقیتهای بسیار بزرگ این شرکت در زمان جابز، متحول کنند؛ بهعبارتدیگر این دستاوردها نتوانستهاند بهسرعت تغییر بزرگی در حوزه پیشتازی در دنیای فناوری ایجاد کنند و ساعتهای هوشمند اپل به این دلیل موفق شدند که اپل در ابتدا تا حدودی به آنها به چشم کامپیوتری بسیار کوچک با قابلیت استفاده راحت بهعنوان گجتی پوشیدنی نگاه میکرد و آنها را با تمرکز روی حفظ تناسب اندام و سلامتی کاربران تهیه کرد.
در مورد ایرپادها هم باید بگوییم اگرچه این گجتها محصولات جذابی محسوب میشوند؛ اما حداقل در زمان کنونی تنها یک وسیله جانبی هستند و مطمئناً یک وسیله جانبی هم نمیتواند تغییر بسیار مهم و بااهمیتی در زندگی انسان ایجاد کند؛ البته نباید فراموش کنیم که دست نیافتن اپل به دستاوردی بسیار بزرگ و مهم در سالهای اخیر، قابل درک و از نظر منطقی قابل توجیه است؛ زیرا هیچ یک از غولهای فناوری دیگر نیز به موفقیت و دستاورد متحولکننده دست نیافتهاند.
در ادامه چند مثال از اقدامات بزرگ چنین شرکتهایی در حوزههای مختلف فناوری را بیان میکنیم که در نوع خود اقدامات بسیار بزرگ و بااهمیتی محسوب میشوند؛ اما نمیتوان آنها را موفقیتهای انقلابی و متحولکننده در نظر گرفت.
پس از خواندن این موارد متوجه میشوید که اپل در زمینه کسب موفقیتهای متحولکننده از سایر رقبای خود جا نمانده و رقبای کوپرتینوییها هم در این زمینه وضعیت مشابهی دارند:
بهعنوانمثال در حوزه گوشیهای هوشمند اگرچه گوشیهای تاشوی عرضهشده از سوی سامسونگ و مایکروسافت، گوشیهای بسیار جذابی هستند و توانستهاند رضایت بسیاری از افراد را جلب کنند؛ اما نمیتوان آنها را محصولی انقلابی و متحولکننده معرفی کرد.
اگرچه دستیار مجازی الکسای آمازون در مقایسه با سیری اپل، بیشتر از قابلیتهای هوش مصنوعی برای بهبود واکنش به فرمانهای صوتی بهره برده و آمازون در این زمینه عملکرد بهتری داشته، اما این شرکت نتوانسته در زمینه استفاده از دستیار صوتی خود در گوشیهای هوشمند، بهاندازه اپل موفق عمل کند.
فیسبوک با تولید و عرضه هدست واقعیت مجازی آکیولس (Oculus)، گامهای بزرگی در زمینه واقعیت مجازی برداشته؛ اما هنوز عده زیادی هستند که این هدست را حتی برای یک بار هم امتحان نکردهاند.
شرکت «نیانتیک» (Niantic) با انتشار بازی پوکمن گو و گوگل با عرضه فناوری گوگل لنز (فناوری تشخیص تصویر و بارکد روی اشیاء) در زمینه فناوری واقعیت افزوده به موفقیتهای خوبی دست پیدا کردهاند؛ اما این فناوریها را با تکیه بر استفاده از گوشیهای هوشمند طراحی کردهاند و سعی نکردهاند با ایجاد پلتفرمی جدید دیگر نیازی به استفاده از گوشی هوشمند نباشد.
شبکههای اجتماعی شناختهشده مانند فیسبوک و توییتر و در دهه اخیر دنیا را تغییر دادهاند، اما این پلتفرمها بهجای اینکه یک فناوری و اختراع به نظر برسند، بیشتر شبیه ویروسی خارج از کنترل شدهاند!
تأثیر تسلا در حوزه خودروسازی در سالهای اخیر را میتوان مشابه تأثیر اپل در دنیای فناوری دانست و این شرکت تحول عظیمی در صنعت خودروسازی ایجاد کرده، اما هنوز با چالشهای زیادی در رابطه با خودروهای برقی مواجه است.
موضوع دیگری که باید در رابطه با عدم دستیابی اپل به موفقیت متحولکننده در دوران مدیریت کوک به آن توجه کنیم این است که مطمئناً تبدیل شدن آیفون به یک کالای بسیار سودآور و محبوب، در مدت زمان سهساله بین معرفی نخستین گوشی آیفون در سال ۲۰۰۷ تا مرگ جابز در سال ۲۰۱۰، امکانپذیر نبود و اگر جابز زنده میماند و همچنان مدیرعامل اپل باقی میماند، بخش زیادی از بودجه و زمان شرکت را صرف تکامل و توسعه آیفون و آیپد میکرد؛ درست همان کاری که کوک در دوران مدیرعاملی خود انجام داده است.
در کل بهبود و ارتقای عملکرد محصولات اپل در زمان جابز، کلید اصلی موفقیت بزرگ کوپرتینونشینها در دوران مدیریتش بوده است؛ بنابراین برای اینکه اپل در مسیر پیشرفت همچنان حرکت روبهجلویی داشته باشد، کوک نیز باید این رویکرد را دنبال و در زمان کنونی تنها روی توسعه و بهبود عملکرد محصولات فعلی اپل تمرکز کند.
موضوع دیگری که باید درنظر بگیریم این است که تمام شواهد نشان میدهند که غول فناوری آمریکایی به هیچ وجه تلاش خود برای طراحی و ایجاد دستگاههای جدید با کاربردهای نوین را متوقف نکرده است. این شرکت تنها در حال اتخاذ رویکردی منطقی در مورد محصولات جدید بسیار بلندپروازانِه با ساختاری پیچیده مثل گجتهای مرتبط با واقعیت افزوده و واقعیت مجازی و خودروها است.
کوپرتینوییها ترجیح میدهند بهجای ارائه طرحهای مفهومی در این زمینهها و بیان وعدههایی که در کوتاهمدت محقق نخواهند شد، مراحل طراحی و ایجاد محصولات جدید را در سکوت خبری پیش ببرند؛ بنابراین در حال حاضر اصلاً نمیتوانیم بگوییم که دوران طراحی و ایجاد محصولات جدید توسط اپل به پایان رسیده و قضاوت در مورد موضوع هنوز بسیار زود است.
استیو جابز بیشتر از اینکه مخترع باشد، ویرایشگر بود و هیچ یک از محصولاتی که به خاطر آنها مشهور شدند، در نوع خود محصول بیمانند و جدیدی نبودند و هر یک از آنها نتیجه نبوغ و استعداد افراد متخصص بودند که جابز از آنها بیبهره بود.
البته جابز توانایی فوقالعاده عجیبی در اصلاح و ایجاد تغییرات مثبت در اکوسیستمهای مختلف داشت و میدانست چه چیزی را باید اضافه یا چه چیزی را باید حذف کند. او توانست مرز میان سختافزار و نرمافزار را تقریباً از میان بردارد، او تصمیمات سختی میگرفت که معمولاً زیر سؤال میرفتند، اما او در حقیقت با تصمیماتش مواردی را پیشبینی میکرد و درنهایت تصمیماتش به میزان گستردهای دنبال میشدند.
در دوران کوک تاکنون هیچ فردی چنین مسئولیتی را بهتنهایی برعهده نگرفته و به وضوح شاهد تآثیر منفی چنین اتفاقی در تصمیمات و رویکردهای اپل هستیم؛ مثلا در دهه اخیر میزان انتشار و عرضه نرمافزارها و سخت افزارهای دارای نقص و عیب از سوی اپل که بهدرستی طراحی و ایجاد نشدهاند، در مقایسه با سالهای قبلتر به میزان قابلتوجهی افزایش یافته است؛ بهعنوانمثال iOS 7 که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد، طراحی مینیمالیستی جدیدی داشت که باعث شد این نسخه از iOS بیشتر شبیه یک پیشنویس باشد تا نسخهای رسمی و پایدار!
کوپرتینونشینها در سال ۲۰۱۴ یک اپل واچ ۱۰ هزار دلاری تولید کردند که به گجتی بیهوده تبدیل شد! در سال ۲۰۱۶ هم شاهد یکی دیگر از اقدامات نسنجیده اپل بودیم و آن هم عدم استفاده از نمایشگر لمسی برای مکبوک پرو بود. طراحان مکبوک بهجای استفاده از نمایشگر لمسی در آن به استفاده از یک نوار لمسی باریک دربردارنده دکمههای کاربردی صفحهکلید (کلیدهای موجود در ردیف اول یا ردیف اول و دوم صفحهکلیدهای فیزیکی) اکتفا کردند و این اقدام تنها رضایت تعداد محدودی از کاربران را جلب کرد.
متأسفانه این شرکت بهتازگی هم با ارائه آپدیت جدیدی از مرورگر سافاری خود تغییرات عجیبی در آن ایجاد کرده است؛ اما تعداد بسیار زیادی از کاربران از آپدیت جدید این مرورگر استقبال نکردهاند و ترجیح میدهند همچنان از نسخههای قبلی استفاده کنند. چنین اقدامی از سوی اپل مصداق بارز عدم بررسی و پالایش کافی ایدههای خام و نسنجیده است.
البته با اطمینان نمیتوانیم بگوییم که اگر جابز همچنان مدیرعامل اپل بود، از تمام این اتفاقات ناخوشایند جلوگیری میکرد. به هر حال او هم در دوران کاری خود اشتباهاتی داشته که اغلب آنها مشکلآفرین هم شدهاند! اما متأسفانه باز هم باید بگوییم که در اپل امروزی آن اقدامات و رویکردهای اصلاحکننده که از بسیاری از اشتباهات جلوگیری میکرد، دیگر دیده نمیشود و از چنین اتفاقی نمیتوان بهسادگی چشمپوشی کرد.
البته اپل در موارد معدودی هنوز هم این رویکرد را حفظ کرده است؛ بهعنوان مثال جابز معتقد بود گوشی هر چقدر نازکتر باشد، بهتر است؛ اما استفاده از باتریهای بزرگتر در گوشیهای آیفون جدید باعث افزایش ضخامت و وزن آنها شده است؛ اپل به دلیل لزوم استفاده از باتریهای بزرگتر با عمر بیشتر در گوشیهای جدید، مجبور به تغییر طراحی گوشیهای خود شده و چنین اقدامی همان رویکرد اصلاحطلبی و ویرایشگری جابز است.
البته نباید فراموش کنیم که اپل علیرغم اشتباهاتی که در سالهای گذشته انجام داده، همچنان جایگاه خوب خود را در میان عموم کاربران حفظ کرده است. در دوران پس از جابز، مشکلاتی در خط تولید آیفون ایجاد شدند؛ بهعنوانمثال آیفون ۵C با بدنه پلاستیکی یک شکست برای اپل محسوب میشود.
در ضمن عرضه تعداد زیادی از نسخههای مختلف برای یک مدل برای بسیاری از کاربران گیجکننده است؛ البته از سوی دیگر وجود نسخههای مختلف از یک گوشی باعث میشود کاربران حق انتخاب بیشتری داشته باشند و بتوانند متناسب با نیاز خود گوشی موردنظرشان را انتخاب کنند؛ همچنین اپل با عرضه نسخههای ارزانقیمتتر گوشیهای آیفون مانند آیفون SE و آیفون مینی، امکان خرید گوشیهای آیفون را برای افرادی که توانایی مالی بالایی ندارند و دوست دارند گوشی آیفون داشته باشند، فراهم کرد؛ بنابراین این رویکرد اپل را نمیتوان اشتباه درنظر گرفت و حتی میتوان آن را منطقی تلقی کرد.
اپل با از دست دادن جابز، تنها تواناییهای اجرایی تجاری و تفکر استراتژیک و اصلاحی او در ۱۰ سال قبل را از دست نداد؛ بلکه فردی را از دست داد که یکی از شاخصترین افراد با شخصیتی بهیادماندنی در دنیای تجارت کالاهای مصرفی فناوری محسوب میشد.
جابز فردی بود که بهخوبی با پایه و اساس صنعت کامپیوتر در آن زمان آشنا بود و در سن ۲۱ سالگی اپل را در سال ۱۹۷۶ با کمک استیو وزنیاک (Steve Wozniak) تأسیس کرد. جالب است بدانید که جابز ون خود و وزنیاک هم ماشینحساب خود را فروخت تا بتوانند با کمک یکدیگر سرمایه لازم برای تأسیس استارتاپ خود را به دست آورند.
جالب است بدانید که استیو جابز یک بار از شرکت خود اخراج شد و پس از بازگشت دوباره به آن، مدیرعامل شد. «مایک مارکولا» (Mike Markkula)، یکی از سرمایهگذاران مهم اپل که در این شرکت کار میکرد، معتقد بود جابز و وزنیاک توانایی اداره اپل را ندارند و هر دو نفر را اخراج کرد! درضمن جابز زمانی پیشنهاد داد که مدیرعامل اپل شود، اما پیشنهادش از سوی هیئتمدیره پذیرفته نشد. جابز پس از اخراج شدن از اپل تسلیم نشد و تصمیم گرفت استارتاپ جدید کامپیوتری Next را تأسیس کند که بعدها توسط خود اپل خریداری شد.
بازگشت جابز به اپل و مدیرعامل شدن او نقطه عطف بزرگی در تاریخ اپل محسوب میشود و اپل موفقیت امروز خود را مدیون این اتفاق است. جابز به تمام نامههای ارسالشده برای اپل که معمولاً دارای پیشنهادها و محتوای بازاریابی بودند، پاسخ میداد. همچنین هر روز ایمیلهایی که مشتریان اپل میفرستادند، میخواند و کوتاهترین جواب ممکن را به آنها میداد. کوک هم بهتازگی توجه ویژهای به این ایمیلها دارد، البته به اندازه جابز در مورد آنها جدی نیست.
اگر به شرکت اپل و محصولاتش علاقهمند باشید، زمانی که صحبت از جابز میشود، سخنرانی او روی صحنه برای معرفی محصولات سختافزاری و نرمافزاری و سرویسهای اپل در ذهنتان تداعی میشود. حتی اگر شما هم انکار کنید که تحت تأثیر جابز و سخنانش قرار نگرفتهاید، ویدیوهای منتشر شده از سخنرانیهای او و تحت تأثیر قرار گرفتن حضار رویدادهایی که جابز در آنها سخنرانی کرده، خلاف این موضوع را ثابت میکند.
جابز نهتنها یکی از بهترین سخنرانان رویدادهای مرتبط با دنیای فناوری بود، بلکه در سخنرانیهای خود حقایقی را فاش میکرد که همه را شگفتزده میکرد؛ البته در بسیاری از موارد پس از افشای حقایق، خود را با شیوهای که تعداد کمی از مدیران اجرایی از آن استفاده میکردند، تبرئه میکرد و حتی در برخی از موارد خود را مظلوم جلوه میداد.
چند سال پس از مرگ جابز، فرایند تولید و عرضه محصولات اپل تحت نظارت کوک و افرادی قرار گرفت که همکاری بلندمدتی با جابز داشتند. چنین افرادی اذعان میکردند سخنرانیهای جابز در رویدادها آنها را کاملاً تحت تأثیر قرار داده و این سخنرانیها ملکه ذهن آنها شده است. این افراد که تنها چند نفر بودند، همیشه در رویدادهایی که با حضور جابز برگزار می شد، شرکت میکردند.
با گسترش اکوسیستم اپل و افزایش تنوع محصولات آن، تعداد افراد حاضر در رویدادهای آن هم بیشتر شد و تعداد بیشتری از کارمندان اپل در این رویدادها حاضر میشدند. با آغاز پاندمی کرونا و برگزاری رویدادها بهصورت آنلاین و مجازی، رویدادهای اپل دیگر با سبک و سیاق رویدادهای این شرکت در زمان جابز برگزار نشد.
مطمئنا جابز فراموش نخواهد شد؛ اما همانطور که اشاره کردیم در حال حاضر اقداماتی در اپل انجام میشود که در زمان مدیرعاملی جابز شاهد آنها نبودیم اما این موضوع نشان نمیدهد که اپل از مسیر درست منحرف شده است. غول فناوری سیلیکون ولی روی آینده تمرکز کرده و کمتر به گذشته خود نگاه میکند. به نظر شما آیا اپل آینده میتواند شبیه اپل دوران جابز باشد؟
منبع: Fastcompany