من کتاب نخوندم، من با کتاب زندگی کردم...

کتاب رو خیلی دوست دارم

کتاب تنها دوست من تو دوران تغییر بود،

دورانی که نه دوست داشتم مثل قبل باشم و نه میتونستم آدم جدیدی باشم...

بخاطر تغییر مسیر، نه آدم های قدیمی دوستم بودن و نه اونقدر تغییر کرده بودم که آدم های جدید رو پیدا کنم.

شعار چرا!!! تغییر سخت بود، تنهایی سخت بود، درک نشدن سخت بود، سردرگمی و بلاتکلیفی سخت بود، شک و دودلی هم کم نبود...

کتاب میخوندم، خیلی هم میخوندم...

من با کیمیاگر به صحرا ها سفر کردم و با باد و زمین صحبت کردم.

با شازده کوچولو، گریه کردم، گریه کردم چون از خود واقعیم دور شده بودم و مثل آدم بزرگا رفتار میکردم...

با اثر مرکب قدر قدم های کوچیک رو دونستم و فهمیدم باید صبور باشم.

با ثروتمندترین مرد بابل، یاد گرفتم و فهمیدم ثروت به کسی میرسه که با داشته های فعلیش کاری کنه، و اگر نتونی پول کم‌خودت رو مدیریت کنی با پول بزرگ تر هم نمیتونی کاری کنی...

با سپاسگزاری و شکرگذاری فهمیدم درسته مشکلات دارم ولی چقدر داشته هامو دست کم میگرفتم و چقدر دلیل برای شکرگزاری دارم.

با قلعه حیوانات، ذات سیاست رو شناختم...

با گوسفند نباشید، کمتر گوسفند موندم...

با ملت عشق، عشق رو یاد گرفتم

با گریه های امپراطور، گریه کردم

با تقویم انگیزشی، انگیزه داشتم

با هنر زندگی، زندگی کردم

من کتاب نخوندم، من با کتاب زندگی کردم...

24 آبان روز کتاب و کتابخوانی مبارک!!!

#کتابخوانی #هفته_کتاب_و_کتابخوانی #کتاب #کتاب_خوب #کتابدوست #کتاب_باز #کتابخانه_چوبی #کتابخوانی #کتاب_خوب_بخوانیم #کتابخانه_مدرن #کتابدونی #شهریارمرزبان #شهریار_مرزبان #علم_ما