روزنامه نگارسابق،کارشناس ارشد ارتباطات، کارشناس تولید محتوای فعلی. در 10 سال گذشته به غیر نویسندگی از راه دیگری کسب درآمد نکردم. shahrzadkiafar.ir
این دهه هفتادی های دوست داشتنی، آنچه از دهه هفتادی ها یاد گرفتم
دهه هفتادی هایی که به بازار کار وارد شده اند روز به روز در حال بیشتر شدن هستند و در هر کسب و کاری نفوذ این نیروی تازه را می توان احساس کرد، بسیاری از کار آفرینان به ویژه دوستان دهه 60 و ما قبل آن دل خوشی از این حضور ندارند و اعتقاد دارند نمی توان به آینده کارهایی که نسل جدید در حال راه اندازی و گسترش آن هستند اعتماد کرد.
دلایل اعتراض قدیمی ها
وقتی با دوستانم صحبت می کنم، از شتاب و خود محوری نسل جدید ناراحت هستند و بیشترشان بر این عقیده اند که تازه وارد ها تعهد کاری کمتری نسبت به قبل دارند و به سازمان هایی که در آن کار می کنند چندان وفادار نیستند و خودشان را محور و مرکز جهان می بینند.
این درحالیست که نسل ما وقتی به سازمانی وارد می شد آن مجموعه را خانه خود دانسته و برای موفقیت آن تمام تلاش خود را بکار می بستد.

همه امید های من
من به شخصه به نسل جدید بسیار امیدوارم و از آن ها چیزهای زیادی یاد می گیرم. حقیقت این است که بسیاری از اشکالاتی که به کار ما بود در این نسل اصلاح شده و نوید روزهای خوبی را می دهد.
ما آدم ها گلاسه شده ای بودیم که بسیار پایبند و متعصب به اصولی بودیم که به آن ها باور داشتیم، همیشه همکاران خود را طبقه بندی می کردیم و عاشق دسته بندی آدم ها بودیم به نحوی که آدم ها یا همفکر ما بودند و با آن ها کار می کردیم یا غیر همفکر که از همکاری با آن ها دوری می کردیم.
برای این نسل این مساله حل شده است، جدا از اینکه تعصبی به باورهای ذهنی خودشان ندارند تقریبا همگی یکدست هستند و به جای اینکه وقت خود را صرف بحث و درگیری با یکدیگر کنند تا حقانیت خودشان را به اثبات برسانند به سرعت در حال کار کردن و همکاری با هم هستند.
نسل جدید برای موفقیت از ظرفیت های یکدیگر استفاده می کنند و هرجا که لازم ببینند هم به سراغ ما می آیند جالب است که می بینم آن ها برای دسترسی به هدف انعطاف بالایی دارند و هیچ تعصبی به دیدگاه ها و باور های خودشان ندارند. نقطه قوت دهه هفتادی ها این است که شنونده های خوبی هستند و راه بحث را خوب بلدند چیزی که ما کمتر از آن بهره می بردیم. این نسل کار گروهی را می فهمد و از آن بسیار بهره می برد.
پاسخ به یک انتقاد
من هم گفته دوستان را تایید می کنم هفتادی ها به شرکت و سازمان خاصی پایبند نیستند آن ها بیشتر به برندسازی شخصی خودشان فکر می کنند و دنبال کارهای دولتی و آب باریکه هم نیستند. بنابراین به عنوان یک کارآفرین تاجایی به روی آن ها می توانید حساب کنید که خواسته هایشان را برآورده کنید و همکاری با شما برای آن ها مزیت هایی داشته باشد، این به نوبه خود بد هم نیست و باعث می شود شما بهتر شوید و در مسیر یادگیری قدم بردارید.
خوشبختانه من با بسیاری از دهه هفتادی ها کار می کنم و این به پیشرفت کاری من کمک بسیاری کرده است. آن ها به روزتر هستند و من را همه به جلو می برند، پروژه های خوبی می گیرند که می توانم در منافعش با آن ها سهیم شوم و از رابطه های آن ها نهایت بهره را ببرم.
توصیه من به دوستان این است که از قضاوت و پیش داوری در مورد نسل جدید دوری کنند و سعی کنند از این ظرفیت جدید نهایت بهره را ببرند و توانمندی های خود را چند برابر کنند.
اگر مطالبی از این دست براتون جالبه خوشحال می شم من رو فالو کنید تا هم انگیزه بیشتری برای نوشتن پیدا کنم و هم بتونید جدید ترین مطالب من رو مطالعه کنید.
خودم تلاش داشتم آنها رو به سمت استقلال پیش ببرم اما موفق نشدم ?. احساس میکنم شغل و روابط در روحیات اشخاص بیشتر تاثیر گذار هستند
ما کلا درگیر این نسل بازیا هستیم
من دهه پنجاهی هستم. اون زمان بزرگترا (فکر کنم دهه سی و چهلی ها) همه اش از ما ایراد می گرفتن و مارو سرزنش می کردن. همین کاری که ما الان واسه دهه های کوچیکتر انجام میدیم.
من توی خیلی از کار ها متوسط و حتی ضعیف هستم اما چون از انجامش لذت می برم به کارم ادامه می دم.
به نظرم هر کسی با هر سن و سالی میتونه خودش رو باور کنه و موفق باشه
سلام
دهه هفتادیهایی که من با آن ها سر و کار داشتم، به وضوح نسبت به نسل ما کمتر غُر میزدند، عبارت "نسل سوخته" را رها کرده بودند و از بحثهای فلسفی که خیلی خودم درگیر آن بودم، جدا شدهاند.
به نظرم نسلهای بعد آموزشهای بهتری دریافت کردهاند و نسبت به ما پخته تر هستند.
موفق باشید
من روی این (ن) اضافه خیلی حساسم، کیافر هستم و از آشنایی با شما بسیار خوشحالم.
سلام مجدد
بی دقتی بنده رو ببخشید
و موفق باشید