در گذشته وقتی صحبت از نویسنده می شد، تصویر یک انسان افسرده با صورتی رنگ پریده که پشت یک ماشین تایپ بزرگ نشسته و در یک خانه مخروبه می نویسد در ذهن ما شکل می گرفت. اغلب نویسندگان از نظر اقتصادی توانمند نبودند و در ایران نویسندگی شغل به حساب نمی آمد حتی مشهور ترین شاعران و نویسندگان ما اغلب شغل دیگری داشند و حتی استاد شهریار و حمید سبزواری عزیز هم در بانک کار می کردند.
روزگاری که نویسنده و روزنامه نگار شدن آرزوی من بود فهمیدن این حقیقت بسیار ترسناک بود، وقتی دانستم از این راه نمی توان پولدار شد به فکر ترک رویای خودم افتادم، چون به هیچ عنوان قصد نداشتم به خاطر نویسندگی سایر آرزوهایم را ترک کنم و در یک زیر زمین نم گرفته در تنهایی و گرسنگی بمیرم!! (بالاخره انسان در کودکی و نوجوانی برمبنای یافته های زمان خودش تصوراتی در مورد آینده شغلی خودش می سازد.)
این روزها می دانم که در کشورهای توسعه یافته دنیا انسان ها با جادوی کلمات از فقر و گرسنگی نجات پیدا می کنند و مثل نویسنده کتاب های هری پاتر جی.کی. رولینگ با نوشتن می توان به اوج ثروت و قدرت هم رسید، البته این برای کشور ما که سرانه مطالعه در آن بسیار پایین است کمی دور از ذهن است، اما اگر به دوران نوجوانی بر می گشتم احتمالا خودم را دلداری می دادم که از گرسنگی نخواهی مرد و می توانی به انگلیسی کتاب های مشهوری بنویسی و پولدار شوی.
تغییر یک رویا و کوچ به دنیای دیجیتال
درست زمانی که می خواستم رویای خودم را ترک کنم و داشتم به پیشنهاد پدرم در مورد حسابداری فکر می کردم دوستی دری تازه به روی من باز کرد و آن روزنامه نگاری دیجیتال بود.
نویسندگان سایت های خبری از طریق کامنت، ایمیل و چت با خوانندگان مطالب خود ارتباط برقرار می کردند و می توانستند یک تعامل دوسویه را تجربه کنند. همین طور سطح درآمد این رشته در سال های آتی پیش بینی خوبی داشت بنابراین خوشحال شدم که هم می توانم به آرمانم که همانا تغییر دنیا و ایران بود دست پیدا کنم و هم از گرسنگی هم نمی میرم! به همین دلیل به عنوان شغل دوم در کنار روزنامه نگاری و نوشتن در مطبوعات سعی کردم از کامپیوتر و دنیای دیجیتال سر در بیاورم.
نوشتن برای سایت های خبری به دلیل اینکه به سرعت بازخورد نوشته هایم را می دیدم برایم بسیار جذاب بود اما هنوز چیزی در مورد کپی رایتر ها و کارشناسان دیجیتال مارکتینگ نمی دانستم.
آَشنایی با دنیای تولید محتوا
اولین آشنایی من با دنیای تولید محتوا به سال ها قبل برمی گردد، دوستی در یکی از شبکه های اجتماعی به من پیام داد که به یک کارشناس تولید محتوا نیاز دارد که محصولات و برند شرکتشان را معرفی کند. من تصور نمی کردم برای نوشتن مطالب تبلیغاتی پول هم بدهند، تازه این کار با آرمان های من هیچ تناسبی نداشت به همین دلیل پیشنهادش را رد کردم.
سپس لینکی از ایشان دریافت کردم که مفهوم تولید محتوا و کاربرد های گسترده آن را معرفی می کرد. مطالعه کردم، به نظر جذاب و هیجان انگیز بود.
نویسندگان مایه دار
کارشناسان تولید محتوا و کپی رایتر ها اغلب در دنیا سطح در آمد بسیار بالایی دارند، آن ها به دلیل مهارت هایی که در تسخیر ذهن و قلب مخاطبان دارند می توانند هر ایده، کار، برند، سازمان و یا کمپینی را با ابزارهای دیجیتال در سطح دنیا مطرح کنند.
صاحبان کسب و کارها برای این کار پول زیادی می پردازند، مفهوم نویسندگی در دنیای دیجیتال روز به روز در حال تغییر است، حضور شهروند خبرنگاران و بمباران اخبار و اطلاعات باعث شده همه ما برای خودمان خبرنگاران و نویسندگان کوچکی تبدیل شویم که فالوئر های خاص خودمان را داریم.
در این دنیای جدید کارشناسان تولید محتوا می توانند از سیل اخبار، اطلاعات و رسانه ها جریان خاص خودشان را بسازند و توجه جمع بی شماری از افراد را به سمت و سوی خودشان جلب کنند.
در روزگاری که تعداد نویسنده ها از خواننده ها بیشتر شده کارشناس تولید محتوا بودن خود حرفه ای جذاب، هیجان انگیز و پر چالش است که قطعا می تواند درآمد خوبی هم برای شما به ارمغان بیاورد.
وقتی کارشناس تولید محتوا می شوی کلمات برای تو ارزش جدیدی پیدا می کنند و هیچ کدام را بی هدف و بدون سنجیدن بازخوردی که برای تو به ارمغان می آورند خرج نخواهی کرد.
هر کلمه ای که تو بر روی کاغذ می نویسی می تواند دنیایی را زیر و رو کند. البته که کارشناس تولید محتوا مسئولیت های اجتماعی مختلفی هم دارد و در هر محتوای تولیدی و کمپینی که به راه می اندازد باید به مسئولیت های اجتماعی که در قبال مردم، جامعه و دکمه های کیبوردش دارد فکر کند.
اگر مطالبی از این دست براتون جالبه خوشحال می شم من رو فالو کنید تا هم انگیزه بیشتری برای نوشتن پیدا کنم و هم بتونید جدید ترین مطالب من رو مطالعه کنید.