اولین سری بچههای دهه هشتادیها امسال ۱۸ ساله میشوند و به زودی باید جایی برای آنها در بازار کار باز کنیم. قبلا درباره دهه هفتادیهای دوست داشتنی و آنچه از آنها آموختهام برای شما نوشته بودم. خواستم یادآوری کنم دهه هشتادیهای خوش فکر و پر انرژی هم در راه اند.
این روزها در کارگاهها، همایشها و دورههای آزاد آموزشی هر از چندگاهی یک دهه هشتادی را میبینم و نیک میدانم باید به زودی در مصاحبههای استخدامی، فضاهای کار اشتراکی و کسب و کارهای مختلف جایی هم برای آنها باز کنیم و این فکر هیجان انگیز گاهی ذهنم را به خود مشغول میکند.
لزوم پذیرش تفاوت نسل ها
پیشتر اعتقادی به تفاوت نسلها نداشتم و گاهی از اینکه دیگران را تقسیمبندی میکنیم ناراحت میشدم اما این روزها نیک میدانم دلیل تمام این تقسیمبندیها درک تشابهها و تفاوتها است تا به درک بهتری از یکدیگر برسیم.
اگر حرف از دهه هشتادیها میزنم و آنها را با نسلهای قبل و بعد مقایسه میکنم برای این است که استقبال بهتری از آنها داشته باشیم.
همانطور که دهه چهل و پنجاهیها از ما استقبال کردند و بدون اینکه از ما بترسند از پتانسیل ما برای پیشبردن سریع کارها استفاده کردند.
هیچ وقت از نگاه عاقل اندر سفیه افراد با تجربه احساس فشار نکردم و هیچگاه کسی انگیزه و انرژی مرا در محیط کار ندزدیده است اما خاطرههای زیادی از دوستان درباره مدیران سختگیر و همکارانی که از آنها استقبال نکردهاند شنیده ام تصمیم دارم این چند خط را بنویسم تا شاید با گرمی بیشتری از تازه واردهای پر انرژی استقبال کنیم.
فرق دهه شصتیها با هفتادیها و هشتادی ها
نسلهای پیش از ما یاد گرفته بودند آنکه بزرگتر است با تجربهتر بوده و قطعا بیشتر از دیگران میفهمد اما ما دهه شصتیها یاد گرفتیم سن یک عدد است و گاهی کوچتر از ما بیشتر هم میفهمد.
همانطور که نسل هفتاد فرزندان تکنولوژی بودند و گاهی کمک کردند ما هم به روز شویم و اختلافات طبقاتی، فرهنگی و اجتماعی را چندان جدی نمیگرفتند و از همه ظرفیتها برای یاد گرفتن و پیشرفت استفاده میکردند.
در دهه هشتادیها نسبت به نسلهای قبل بیپروایی، جسارت و پرسشگری بیشتری میبینم که به نظر مژدهای برای پیشرفت بیشتر فرداها است.
ما هنوز هم تا کسی برای خودش کسب و کاری راه میاندازد و تلاش میکند دیده شود مقابلش گارد میگیریم اما دهه هشتادیها به بازی برد برد شدیدا اعتقاد دارند تا آنجا که گاهی میبینم شجاعت و جسارت به هم تزریق میکنند.
خیلی باید مراقب بیپروایی و سر نترسشان باشیم اینکه کسی از هیچ نترسد شمشیر دولبه ای است که یا او را به اوج قلهها یا قعر درهها میفرستد. گاهی بد نیست دستشان را بگیریم و از لب پرتگاهها کنار بکشیم و گاهی دل به دلشان بدهیم و به وسط اقیانوسها بپریم تا به ساحلهای جدید برسیم.
این هشتادی های نازنین
گاهی میبینم این بچهها از ما به خاطر کم کاریهایی که کردهایم گلایه دارند و معتقدند باید برای آنها اندوخته بیشتری جمع میکردیم گلایهای که کمتر از دهه هفتادیها میشنیدم.
به نظرم خوب است که گاهی قصور خودمان را بپذیریم و به آنها بگوییم اگر در دنیای کسب و کار مسیر جدید کشف کنند ما پشت آنها هستیم و از حمایت حداکثری ما برخوردار هستند، اما نباید اجازه دهیم یک نسل طلبکار و همیشه شاکی بار بیاوریم که بدون تلاش فقط دستاوردهای ما را نفی میکنند.
حال که انقدر شجاع بودهایم که بپذیریم نسل بعد در پارهای موارد از ما داناتر است باید انقدر شجاع باشیم که راه را برای پیشرفت و تعالی آنها باز کنیم.
تداوم عدم پایبندی و راهی که در پیش داریم
اگر دهه هفتادیها به فکر پیشرفت شخصی بودند و به یک سازمان وفادار نمیماندند، هشتادیها لذت طلبتر هستند و دنبال حال خوش هستند. آنها به هیچ سازمانی وفادار نیستند و در عین حال آمادهاند افکار و عقاید خود را هم به سرعت تغییر دهند و اصلاح کنند.
این ذهن باز یک مزیت است که میتواند راه را برای خلاقیت و پیشرفت باز کند درست همانطور که بیل گیتس سختترین کارها را به تنبلترین آدمها میسپرد تا راحتترین راه را برای حل آن پیدا کنند. این نسل هم آماده است از بدترین حالها حال خوش بسازد و شادی خلق کند.
اگر راه را برایشان باز کنیم شاید به ما هم یاد بدهند چطور از استرس دوری کنیم و در سختترین شرایط راهی برای شادی باز کنیم.
به تغییرها احترام بگذاریم
هیچ کدام از ما کامل نیستیم روزی صد بار با خودتان تکرار کنید که کامل نیستید این طوری پذیرش دنیای تازه نو این تازه واردهای پر انگیزه برای شما هم راحتتر میشود.
این نسل هم تغییرات زیادی به اکوسیستم کسب و کار ایران خواهد آورد که نوید بخش فتح قلههای جدید خواهد بود فقط کافی است سوار بر موج جدید شوید و ضمن لذت بردن از تغییراتی که در راه است سعی کنید هوشمندانه آن را مدیریت کنید و بدون اینکه انگیزه و انرژی تازه واردها را بگیرید آنها را در مسیر درست هدایت کنید تا افقهای تازهای جلو چشم شما باز کنند.
قضاوت و پیش داوری ممنوع
هر وقت خواستید برچسبی بر روی دهه هشتادیها بزنید و یا وقتی از دستشان حسابی کفری و ناراحت هستید، نگاهی به هفتادیهای عزیزمان بکنید که امروز چقدر پخته و عاقل شدهاند و گاهی انقدر راحت سکان امور را به دستشان میدهیم که گویی ما به آنها تکیه کردهایم نه آنها به ما!
با کمی صبر و باز کردن ذهن میتوانیم جایی در دنیای آنها باز کنیم و به زبان مشترکی برسیم که کمک میکند کسب و کارهای ایرانی را به فضای جدیدی هدایت کنیم.
نتیجه گیری
همیشه فرصت هست با برچسب زدن و انتقاد از گذشتگان و آیندگان خودمان را از هر اتهامی مبرا کنیم و تقصیرها را به گردن دیگران انداخت. منفی بافی ودیدن آینده سیاه و تاریک هم که هنر خاصی نیست همه میتوانند این کار را بکنند.
اما شجاعت میخواهد دیدن ظرفیتهای جدیدی که در وجود جوانترها هست و امید به آینده روشن. من باور دارم در کنار دهه هفتادیها و هشتادیها میتوانیم آینده ای زیباتر بسازیم.
لطفا راه را برای دهه هشتادیها باز کنید، موج انرژی جدیدی در راه است.